حجت الاسلام رضا غلامي، دبير هيات حمايت از كرسي هاي نظريه پردازي ، نقد و مناظره در گفتگو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" درباره جايگاه بسط آزاد انديشي و توليد علم و همچنين برطرف كردن موانع و تسريع درروند توليد علم و آزاد انديشي به اظهار نظر پرداخت كه مشروح آن پيش روي خوانندگان قرار مي گيرد .
* خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : در سالهاي اخير شاهد مقالات و گفتگوهاي متعدد جنابعالي درباره توليد علم و نظريه پردازي در عرصه علوم انساني بوديم ؛ هم اكنون با توجه به نزديك شدن به 16 بهمن ، سالروز صدور پيام مهم رهبر انقلاب درباره ضرورت آزادانديشي و نهضت توليد علم ، مايليم از زاويه اي ديگر پرسش هايي را با شما درميان بگذاريم ؛ براي شروع ، لطفا بفرماييد چه ارتباط منطقي ميان بسط آزاد انديشي و نهضت توليد علم وجود دارد؟
- حجت الاسلام غلامي : همان طور كه اشاره داشتيد ، ما درباره علوم انساني صحبت مي كنيم و مسائل مربوط به نوآوري در اين حوزه ، با ساير حوزه ها تفاوت معتنابهي دارد. اگر به خواستگاه اصلي پژوهش كه همان نوآوري است توجه داشته باشيم ، اصولا هر نوع و سطحي از نوآوري به ويژه در حوزه علوم انساني ، يك فضاي تازه بر روي مخاطب باز مي كند كه با فضاي فكري گذشته او فاصله دارد. اين در حالي است كه بسياري از انسان ها معمولا نسبت به حفظ فضاي فكري مانوس خود ، كه به ويژه در زندگي فرهنگي نقش ساختاري داشته است ، حساسيت نشان مي دهند و از ساختارشكني پرهيز مي كنند ، اين حساسيت بر حسب مراتبي كه دارد منجر به تنگ شدن دايره آزادانديشي در خود و ديگران مي گردد. برهمين اساس ، جوامع ، دولت ها و جناح ها نيز نوآوري را در مسير اهداف و منافع خود طلب مي كنند و تمايلي به شالوده شكني و تحول در مباني فكري پذيرفته شده ، نشان نمي دهند ؛ علي الخصوص زمانيكه نوآوري براي آنها دردسرساز تلقي شود ؛ و طبيعي است كه اين مطالبه و طرز تلقي ، آزاد انديشي را با محدوديت جدي مواجه خواهد كرد. لذا وقتي صحبت از ضرورت و مسير نوآوري مي شود ، حتما بايد قبل از آن درباره بسط آزادانديشي سخن گفت چراكه ايندو باهم رابطه تفكيك ناپذيري دارند.
* در حال حاضر كشور ما چه موقعيتي در قبال آزاد انديشي دارد؟ آيا اين وضعيت براي نوآوري علمي در عرصه علوم انساني رضايت بخش است؟
- آزادي در تمام ابعاد و سطوح آن ، جزء مباني اصلي انقلاب اسلامي است و در قانون اساسي نيز به آن كاملا تصريح شده است. مقام معظم رهبري نيز در پاسخي كه در 16 بهمن سه سال قبل به نامه جمعي از دانش آموختگان حوزه داشتند و نقطه عطفي در تحولات كشور شد ، و حتي قبل از آن ، موضع انقلاب در قبال آزادي و آزاد انديشي را بطور واضح بيان فرموده اند. لذا ترديدي نيست كه در كشور ما مشكل مبنايي درباره آزادانديشي وجود ندارد. اما در عين حال نفس تاكيد مكرر رهبر انقلاب درباره لزوم بسط آزاد انديشي ، و نيز تلقي محققان از فضاي كنوني جامعه ، حاكي از وجود برخي موانع در اين عرصه است. به اعتقاد من ، در حال حاضر سه مانع عمده بر سر بسط آزاد انديشي وجود دارد : يك . سياست زدگي در علم و خلط شئونات سياسي با شئونات علمي ؛ دو. شفاف نبودن مرزهاي اعتقادي و حتي امنيت ملي در مواجهه با لوازم و پيامدهاي آزاد انديشي ؛ و سه . روشمند نبودن آزاد انديشي و فقدان ساز و كارهاي آكادميك براي گسترش آن در مسير نيازهاي اصلي انقلاب و كشور.
* سه مانع عمده اي كه اشاره نموديد ، نوعا چه مشكلاتي را براي محققان و مراكز تحقيقاتي ايجاد كرده است.
- به اعتقاد من موانعي كه عرض شد ، انگيزه بسياري از محققان زبده و خلاق را براي نوآوري علمي به ويژه در موضوعات كليدي كاهش داده و حتي برخي را به خودسانسوري روي آور كرده است. چرا كه تصور مي شود نوآوري در برخي موضوعات دردسر ساز است و به وجاهت و موقعيت محقق لطمه وارد مي سازد. البته اين نگراني درست ، هم وجود دارد كه از نتايج پژوهش و نوآوري از سوي برخي عناصر سياسي سوء استفاده گردد يا نظرات جديد علمي در فضاهاي غير آكادميك دچار بدفهمي يا سوء برداشت شود.
از سوي ديگر ، روشمند نبودن طرح نظرات و ديگاههاي نو ، و نبود سازكارهاي قانوني و ابزاري ، موجب شده تا افراد فاقد صلاحيت به نام نوآوري وارد فضاهاي غير علمي كشور شده و علاوه بر مخدوش كردن شئونات علمي و هدر دادن سرمايه هاي مادي و معنوي ، عرصه را براي ورود محققان خلاق نامساعد كنند. بايد توجه داشت كه نوآوري علمي كار ساده اي نيست و از عهده هر فردي برنمي آيد. ملاحظه بفرماييد يك محقق مشروط به بهره مندي از استعداد و خلاقيت ، طي سالها مطالعه هدفمند ، گسترده و متمركز بر روي يك مساله ، تدريجا احتمال دارد به نوآوري علمي دست پيدا كند ؛ و لذا از جهت كمي ، نوآوري اصولا قابل برآورد نيست ؛ چراكه ممكن است يك محقق در طول زندگي علمي خود ، تنها موفق به ارائه يك ديدگاه علمي جديد شود كه همان هم در صورت استحكام و عبور موفقيت آميز از تونل نقد ، بتواند از فرصت تحول آفريني برخوردار گردد. كه البته جمع اين تلاش ها ، دستاورد بزرگي براي كشور خواهد بود. بنابراين نبايد با نوآوري برخورد سطحي و شعاري كرد و آن را خارج از يك بستر آكادميك تعقيب نمود. بلكه بايد با روشمند كردن نوآوري و فراهم ساختن ساز و كارهاي لازم ، فرصت ها را براي عناصر ذي صلاح گسترش داد.
* در خلال پاسخ به سئوال قبل به تونل نقد اشاره داشتيد ؛ چه رابطه اي ميان نقد و نوآوري وجود دارد؟
- من معتقدم نوآوري در عصري كه شاهد تحولات گسترده و سريع علمي در رشته هاي مختلف هستيم ، در انزوا و بدون يك تعامل سازنده رخ نخواهد داد. نوآوري بايد در معرض نقد حرفه اي قرار گيرد تا بتواند جايگاه شايسته خود را در ساختار كلان علم و معرفت پيدا كند. بسياري از محققان خوب كه سالها مدعي نوآوري علمي در زمينه هاي مختلف بودند ، وقتي ديگاههايشان در معرض نقد تخصصي قرار گرفت ، ديدند كه در اين سالها اشتباه نموده اند و ديدگاههاي آنها نه تنها نوآوري قلمداد نمي شود بلكه داراي اشكالات روش شناختي يا نظري متعدد است. در حالي كه اگر از ابتدا اجازه داده بودند اين ديدگاهها نقد شود ، الان صاحب يك يا چند نوآوري مهم بودند. لذا بايد با تاكيد عرض كنم كه نوآوري محتاج و وابسته به نقد است و بدون آن نوآوري كمتر اتفاق خواهد افتاد. البته من درصدد آسيب شناسي نقد در اين فرصت كوتاه نيستم ، ولي بايد اذعان نمود كه ما هنوز نتواسته ايم ميان نقد علمي و سازنده و نقد غير علمي و مخرب تفكيك قائل شويم و يكي از دلايل بي رغبتي محققان نسبت به در معرض قرار دادن آثارشان براي نقد ، وجود اين نگراني ها است.
* اگر برگرديم به بحث اصلي ، آيا تصور نمي كنيد كه سوء استفاده از آزاد انديشي ، به ايجاد برخي تنگناها منجر شده است.
- اصل نظر شما را قبول دارم ولي بايد در مقام نوآوري علمي ، خود را از فضاي سياسي خارج كنيم. در عرصه سياسي ، آزاد انديشي وجود دارد و تنها مرزي كه براي آن مي توان تصور كرد ، امنيت ملي است. در همه كشور ها هم اين مرز محترم شناخته مي شود و با توجه به لزوم شفاف و معقول بودن مرزهاي امنيت ملي ، كسي رعايت آن را ناقض آزادي تلقي نمي كند ؛ چراكه امنيت ملي يك امر حياتي و پذيرفته شده است. عمده سوء استفاده ها هم ، در فضاي سياسي صورت مي گيرد ؛ ضمن آنكه سياست زدگي علم و معرفت هم از آفت هاي بزرگي است كه بايد در همين منظر مورد تامل قرار داد. براي مثال اگر شما يك ديدگاه فلسفي را خارج از محافل علمي تخصصي ، به صورت گسترده در مطبوعات عمومي و كثيرالانتشار مطرح كرديد و حاضر به نقد و مناظره علمي هم نشديد و ديدگاه شما موجب تزلزل عقيدتي و تشويش اذهان عمومي شد ، طبيعي است كه جلوي حركت غير علمي شما گرفته شود و حتي به قول معروف ، دود آن در چشم ديگران هم برود.
ولي در فضاهاي غير سياسي اگر به روش شناسي و فرايند نوآوري علمي وفادار باشيم ، اصولا آزادانديشي با امنيت ملي تلاقي نخواهد داشت. مگر در موارد خاص كه آن هم در حوزه علوم انساني نادر است. ضمن اينكه مطمئن باشيد اگر يك نوآوري علمي در جايگاه خود مطرح شد و با استقبال اهل نظر در رشته خودش مواجه گرديد ، اين ديدگاه آثار اجتماعي خود به صورت شايسته خواهد داشت. در حالي كه در فضاي سياسي ، ديدگاهها اگر هم مزيت هايي داشته باشند ، قرباني دعواهاي سياسي شده و علاوه بر آثار مقطعي ، به سرعت فراموش مي شوند.
البته در فضاي علمي و غير سياسي بايد بهاي آزاد انديشي را پرداخت. طبيعي است كه محقق را نمي توان در محافل تخصصي با تنگنا مواجه كرد يا براي آن مرز تعيين نمود. يك محقق بايد بداند در محفل علمي و تخصصي ، شخصيتش محترم است و با آزادي و امنيت كافي مي تواند نظرات خودش را بيان كند و بعد از جلسه نيز مورد تهمت يا آزار مطبوعات يا عناصر متحجر قرار نخواهد گرفت و نظام علمي كشور همواره حامي و پشتيبان اوست.
* براي رفع موانع بسط آزاد انديشي چه راهكارهايي را پيشنهاد مي كنيد؟
- البته من در خلال عرايضم به برخي از راهكارها به صورت ضمني اشاره كردم ولي اگر بخواهم دقيق تر به آنها بپردازم آن ها در پنج بند پيشنهاد خواهم كرد : اولا: بايد ارتباط تنگاتنگ آزاد انديشي و توليد علم از سوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي به مسئولان نظام و ساير اقشار تاثير گذار به صورت عميق تفهيم شود . ثانيا : با همكاري دانشگاهها و مراكز پژوهشي ، تلاش شود تا از طرح مسائل علمي در محافل غير تخصصي و آكادميك پرهيز شود تا شائبه سياست زدگي از ساحت نوآوري علمي زدوده گردد. ثالثا : با رونق يافتن مجامع تخصصي ، زمينه طرح ديدگاهها ، نظريه ها و نقد ها به شكل شايسته و بانشاط برقرار گردد. با اين ملاحظه كه ما نيازمند تبيين و تمرين روش شناسي نوآوري و نقد علمي و انواع و اشكال آن در سطح پيشرفته اي مي باشيم ، در غير اين صورت وجاهت علمي اين مجامع كاهش يافته و محققان ذي صلاح فرصت استفاده از اين فرصت را نخواهند يافت. رابعا: شخصيت و حرمت محققان در خلال و پس از طرح نوآوري ها در مجامع تخصصي رعايت شده و ضمانت هاي قانوني براي حفظ امنيت آنها از هر گونه تعرضي از سوي عناصر بي منطق ايجاد گردد. خامسا : لوازم و ابزار نوآوري علمي از جهات مختلف مهيا شود تا از رهگذر نهادينه شدن آزاد انديشي ، با يك حركت شاداب علمي براي رفع نيازهاي اصلي كشور روبرو گرديم.
* با توجه به مسئوليت جديد شما يعني دبير هيات حمايت از كرسي هاي نظريه پردازي ، نقد و مناظره ، آيا اين هيات درصدد ايجاد همان مجامع علمي است كه به آن اشاره داشتيد؟
- بله قطعا ؛ اين هيات پس از پيام رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت آزاد انديشي و توليد علم ، توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي تاسيس شد و بنده حدود يكماه است كه دبيري و مسئوليت دبيرخانه آن را پذيرفته ام. لااقل اينجانب با مطالعاتي كه قبل از پذيرش اين مسئوليت درباره موضوع آزاد انديشي و نوآوري علمي داشته ام ، تلاش خواهم كرد تا دبيرخانه هيات با هدايت هايي كه اعضاء محترم خواهند داشت ، به سمت ايجاد همين مجامعي كه درباره اش صحبت داشتيم ، البته تحت عنوان كرسي ها پيش برود و با روشمند كردن ارائه و ارزيابي ديدگاهها ، نظريه ها و نقد هاي علمي در عرصه علوم انساني ، به بسط آزاد انديشي در كشور كمك موثري داشته باشد. بايد عرض كنم ما در همين يكماه اخير اقدامات متعددي را براي آغاز به كار كرسي ها در دانشگاهها و موسسات علمي كشور انجام داده ايم كه در فرصتي ديگر گزارش تفصيلي آن را عرض خواهم كرد.
* به عنوان پرسش آخر ، شما براي شكل گيري نهضت توليد علم چه راهكار كلاني را مد نظر داريد ؟
- اولا من معتقدم ، ما نيازمند يك ستاد توليد علم به رياست رئيس جمهور هستيم تا مانند شوراي هاي ديگر كه به رياست رئيس جمهور فعاليت مي كنند ، دو وظيفه مهم را انجام دهد. يكي تشكيل كميته اي جهت مهندسي دستگاه علمي كشور و تهيه برنامه جامع توليد علم بر اساس ظرفيت ها و اولويت ها ؛ و دوم ، هماهنگي ، نظارت ، ارزيابي و حمايت از موسسات پژوهشي در جهت اجراي برنامه جامع توليد علم ؛ اين ستاد مي تواند در حوزه علوم انساني و ساير علوم و با حضور مسئولان ارشد نظام مانند : وزير علوم ، تحقيقات و فناوري ، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، مدير حوزه علميه قم ، روساي كميسيون هاي علوم وتحقيقات و فرهنگ و هنر مجلس ، رئيس بنياد ملي نخبگان ، و چند تن از اعضاء ذي ربط شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشكيل شود و از دبيرخانه اي فعال و مبتكر نيز برخوردار باشد.
ثانيا : همانطور كه در بند اول پيشنهادم عرض شد ، ما بدون يك ارزيابي دقيق از ظرفيت هاي بالقوه و بالفعل و نيز مطالعه فراگير درباره اولويت ها و نيازها نمي توانيم به شكل گيري نهضت توليد علم كه گستردگي و فراگيري در معناي آن نهفته است كمكي داشته باشيم چراكه اينها همه مقدمه تدوين برنامه جامع توليد علم است كه ضمن توزيع هدفمند بودجه و امكانات ، سهم و نقش دانشگاهها و موسسات علمي در قبال حوزه هاي علمي حائز اولويت را مشخص مي كند. ضمن اينكه با تهيه برنامه جامع چاره اي جز بازمهندسي دستگاه علمي كشور و حتي تجديد نظر در بسياري از سياست ها ، حتي درباره نظام آموزشي كشور نداريم.
ثالثا: كشور ما نيازمند يك وفاق ملي درباره توليد علم است و براي دستيابي به اين وفاق عمومي ، ابتدا بايد به سمت ايجاد وفاق در ميان نخبگان كشور بود. به نظر مي رسد اين وفاق هنوز وجود ندارد و تا زماني كه وجود نداشته باشد موضوع نهضت توليد علمي از مرحله شعار فراتر نخواهد رفت.
نظر شما