به گزارش خبرنگار مهر، همایش دعوت جهانی اسلام از طرف دفتر مطالعات دعوت اسلامی واحد جهاد علمی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) و کانون اندیشه جوان به مناسبت روز ارتباطات و روز جوان برگزار شد.
در این همایش، فواد ایزدی در زمینه «دعوت اسلامی در دنیای ارتباطات و اقتضائات آن» به ارائه سخن پرداخت که اکنون مشروح آن از نظر شما می گذرد.
بحث تبلیغات خارج از کشور یکی از دغدغه های اصلی مقام معظم رهبری هست
آیا در دنیای امروز چیزی به اسم تبلیغ دینی در سطح بین الملل داریم؟ اگر از افرادی که ماهواره دارند بپرسید، شبکه های متعددی هستند که به زبان فارسی و عربی و ... به ترویج دین مسیحیت می پردازند، فرقه بهائیت هم به شکل بین المللی فعالیت می کند و کمتر دینی هست که یک رسالت تبلیغی برای خود قائل نباشد و نخواهد که ایده های خود را در سطح بین المللی ترویج کند.
در علوم ارتباطات یک گرایش هست که عنوان آن ارتباطات دینی است که ژورنال و تشکلهای علمی خودش را دارد و ژورنال اصلی بحث تبلیغ دینی و ارتباطات دینی، همان است که سالهاست منتشر می شود، به غیر از این گرایش ارتباطات دینی، در حوزه ارتباطات بین الملل هم ادبیات زیادی داریم. مخصوصاً بعد از داستان ۱۱ سپتامبر، بحث دیپلماسی عمومی خیلی گل کرد چون مجموعه هایی در دولت آمریکا متوجه شدند در کنار استفاده از قدرت سخت، دولت آمریکا نیاز دارد که از قدرت نرم هم استفاده کند و در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که در حوزه دیپلماسی عمومی هم پروژه های زیادی تعریف شد و هم هزینه های زیادی شد و هم پژوهشهای زیادی انجام شد.
اتفاقا دانشگاه امام صادق(ع) هم در این حوزه کتابهای متعددی چاپ کرد. پس این هم یک گرایش است که در حوزه دیپلماسی عمومی کار می کند. دیپلماسی عمومی در تعریف معمول و استاندارد خود، کارهایی است که یک کشور انجام می دهد تا روی افکار عمومی مردم کشور دیگر تأثیر گذار باشد، یعنی اگر دیپلماتها کار دیپلماسی سنتی را انجام می دهند مثلاً دکتر ظریف و آقای کری با هم مذاکره می کنند و قدم می زنند و ارتباط می گیرند این وضعیت را اگر به این گونه داشته باشید که مخاطب، آدمهای خارجی باشند ولی دولتمردان نباشند یعنی مردم معمولی باشند و افکار عمومی مردم هدف باشد دیپلماسی عمومی می شود.
تبلیغ جهانی اسلام برای کسانی که در جمهوری اسلامی هستند این معنا را می تواند داشته باشد که دوستانی که می خواهند کار ارتباطاتی در این حوزه انجام دهند، هم از ادبیات می توانند استفاده کنند چون اسلام و دین است و هم از از ادبیات بین الملل که آن هم یک گرایش هست می توانند استفاده کنند چرا؟ چون جنبه بین الملل دارد و بعد این ماهیت جمهوری اسلامی از ابتدا که یک پیامی برای مرزهای خارج از کشور خودش داشته است چرا؟ چون حضرت امام ارتباطی که با جنبش های انقلابی داشتند به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی گردد و این مرکز اسناد اسلامی چند وقت پیش کتابی را منتشر کرده بود که اسنادی در رابطه با ارتباطی که حضرت امام با جنبش های انقلابی قبل از انقلاب داشت، بعد از انقلاب چه شد؟ بحث صدور انقلاب به صورت خیلی جدی مطرح شد و در سالهای رهبری مقام معظم رهبری هم یکی از دغدغه های اصلی ایشان بحث تبلیغات خارج از کشور بوده است.
کتابی را دفتر ایشان چاپ کرده که «سیاست خارجی از نگاه مقام معظم رهبری» نام دارد که کتابچه ای از فرمایشات ایشان است، متن را اگر مطالعه کنید می بینید که بحث تبلیغات خارج از کشور یکی از دغدغه های اصلی ایشان هست و بعد از این مباحث بیداری اسلامی، یک تمرکز ویژه تری در این حوزه در کشور می بینیم و اخیرا هم نامه ای که ایشان برای جوانان اروپا و آمریکا نوشتند، همه اینها در مجموعه بحثهای دیپلماسی عمومی می تواند معنا پیدا کند و در حوزه ارتباطات بین الملل و ارتباطات دینی هم معنا دارد چون ادبیات ایشان هم جنبه بین الملل و هم جنبه دینی دارد.
اولین اصل تبلیغ مخاطب شناسی است
اگر کسی بخواهد در زمینه تبلیغ جهانی چه از نوع اسلامی و چه غیراسلامی موفق باشد نیاز به توجه به این مباحث دارد. اگر شما نهادهای دیپلماسی عمومی کشور و نهادهایی که در حوزه تبلیغات بین المللی کار می کنند را مطالعه کنید متوجه می شوید که به مفاهیم کلاس اول رشته ارتباطات حواسشان نیست و اجرایش نمی کنند و برخی از اینها هم فارغ التحصیلان رشته دانشگاه امام صادق(ع) هستند. زمانی که می خواهیم یک پکیج را در حوزه تبلیغ درست کنیم باید به یکسری نکات توجه کنیم. اولین اصل، مخاطب شناسی است، در این ۳۶ سال در حوزه تبلیغات چه کردیم؟ یکی از کارهایمان این بوده که کتاب ترجمه کردیم.
در پژوهشی که بعد از انقلاب اسلامی انجام دادیم حدود ۳۵۰۰ تا کتاب از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه شده است که اکثرا هم در حوزه مباحث دینی و انقلاب بوده است، ولی اگر به دوستانی که خارج از کشور هستند و انگلیسی زبان هستند و می توانند از محتوای انگلیسی استفاده کنند، رجوع کنید می بینید که اینها معمولاً یک دغدغه و مشکلی دارند و آن نبودن محتواست. مشکل این بوده که به بحث مخاطب شناسی در طراحی ترجمه، توجه نشده است. چرا؟ چون کتاب فارسی برای مخاطب فارسی و ایرانی نوشته شده است، فرد بزرگواری مثلا ۴۰ سال پیش در تهران سخنرانی کرده و این سخنرانی تبدیل به کتاب شده و بعد این کتاب ترجمه شده است. محتوای آن کتاب سوال ها، دغدغه ها و نیازهای جوانان ۴۰ سال پیش تهران است، این محتوا را اگر برای یک جوان اروپایی و آمریکایی که حضرت آقا هم برایشان نامه نوشتند بدهید معمولاً مشکل پیدا می کند.
صرف دانستن زبان کافی نیست، آشنایی فرهنگی هم اهمیت دارد
این در زمانی است که ترجمه درست انجام شده باشد، معمولاً ۹۰ درصد کتابهایی که ترجمه کردیم در زمینه روان بودن ترجمه ضعیف بوده است. نسل دومی ها که این کتابها را مطالعه می کنند بعد از چند صفحه مطالعه آن را کنار می گذارند چرا که برایشان قابل فهم نیست، این مشکل مدیریتی در کشور ماست. همین نامه حضرت آقا هم متأسفانه خیلی روان به زبان انگلیسی ترجمه نشد. توانمندی را داریم اما مشکل، مشکل مدیریتی در این حوزه هاست که دقت ندارند و وقتی تذکر می دهیم می گویند در ترجمه اختلاف نظر هست. برای اینکه مخاطب خارجی را بشناسیم، قدم اول این است که با زبان مخاطب آشنا شویم. صرف دانستن زبان کافی نیست، آشنایی فرهنگی هم اهمیت دارد و از این جهت کسی که می خواهد آشنایی فرهنگی پیدا کند یا باید در حوزه کشور مطالعه زیاد کرده باشد یا به آنجا برود.
برخی اوقات که فرمایشات حضرت آقا را در رابطه با آمریکا نگاه می کنم تعجب می کنم، بعضی اوقات ایشان نکاتی را در مورد آمریکا می گویند که بعد تازه بنده متوجه می شوم که نکته ای که می دیدیم و نمی فهمیدیم نکته اش این بوده است. خب ایشان آمریکا رفته است ولی چهار پنج روزی در آنجا بیشتر نبوده است، درک و آشنایی با آمریکا که در این چند روز اتفاق نیفتاده است. کجا اتفاق افتاده؟ ایشان از بچگی رمانهای مختلف می خواندند و هنوز هم همین طور هست و یک اشراف فرهنگی پیدا کرده که نتیجه مطالعه است و فرد باهوشی هم بوده و نکات را درک کرده و ظرایف خصوصیت های فرهنگی آن جامعه را هم توجه کرده است. پس می شود که کسی در حوزه یا دانشگاه امام صادق باشد و خیلی هم سفر نکرده باشد اما با مطالعه به جاهای خوبی رسیده باشد.
وقتی که می خواهیم با توجه به مفاهیم رشته ارتباطات در حوزه تبلیغات جهانی کار کنیم، اشراف در حوزه زبان، فرهنگ و شناخت مخاطب اهمیت پیدا می کند. شناخت مخاطب در محیط های آکادمیک در کجا اتفاق می افتد؟ ما گرایشی داریم که معمولاً در دپارتمانهای علوم سیاسی و روابط بین الملل است که گرایش مطالعات منطقه ای و کشوری است، این گرایش در کشور ما خیلی ضعیف است یعنی تعداد انگشت شماری از دانشگاه ها هستند که مطالعات کشوری کار می کنند و این برایمان مشکل ایجاد می کند. در همین مباحث هسته ای خیلی حرف های نامربوطی زده می شود. چرا؟ چون فرد یا نمی داند که حرف نامربوط می زند و یا می داند و می زند و فکر می کند مخاطبش متوجه نمی شود. اخیرا می گویند که ۱۲۴کشور پروتکل الحاقی را اجرا کرده است، یک مقامی این حرف را تحویل مخاطب ایرانی بدهد دارد به مخاطب ایرانی توهین می کند، چون ۱۲۴ کشور که اکثر قریب به اتفاقشان اصلا برنامه هسته ای ندارند!
کشورهایی هم که برنامه هسته ای دارند اگر بمب دارند که نظارت نمی کنند بمب دارند و پروتکل الحاقی با آمریکا و روسیه و فرانسه و انگلیس که کاری ندارد. یکسری کشورها هستند که برنامه هسته ای جدی دارند و امضا نکرده اند، از این جهت کشورهایی که هم برنامه هسته ای دارند و هم امضا کرده اند انگشت شمارند و اصلاً ۱۲۴ تا نیست! شناخت کشورها اهمیت دارد و متأسفانه در کشور ما ضعیف بوده و کسانی که رشد کرده اند هم تعدادشان کم است و هم خودش خیلی علاقه داشته است.
کار جدی در دیپلماسی عمومی آمریکا نمی بینیم/ شناخت ما از امریکا اندک است
از این جهت بنده آقای رکن آبادی را خیلی دوست دارم چرا که از فراغ التحصیلان دانشگاه امام صادق است و خودش زبان خوب خوانده و به منطقه سوریه و لبنان و ... علاقه داشته و همه کارهایش را خودش کرده و موفق و تأثیر گذار هم هست. ساختاری نداریم که افراد در آن ساختار پرورش پیدا کنند و نیاز هست که در این حوزه ها بیشتر کار شود. کشورهایی مثل سوریه و لبنان و ... را به خاطر فعالیت های گسترده و ارتباط و نزدیکیشان بهتر می شناسیم اما هرچه از مرزهای خودمان دورتر می شویم اشراف و ارتباط کم می شود و به امریکا که می رسیم تقریباً صفر است و بعد هم مشکل اصلی ما این است که دشمن مان دور از ماست و این خوب نیست و نتیجه اش وضعیت فعلی می شود که شناختمان از آمریکا کم می شود و به همین خاطر در عمل کار جدی در دیپلماسی عمومی آمریکا نمی بینیم.
۲۷ یا ۲۸ نهاد داریم که کار اینها تبلیغ بین الملل تعریف شده است، اکثر اینها هم یک میز آمریکا دارند ولی اگر رجوع کنید شخصی که آنجا نشسته زبان نمی داند و اشراف فرهنگی هم ندارد و فقط احساس کارمندی می کند و کار جدی چندان انجام نمی شود و فرصت از دست می رود.
هیچ نهادی در کشور ما دغدغه جوانان اروپا و آمریکای شمالی را ندارد
جوانهایی که در اروپا در دهه ۸۰ و ۹۰ رشد کردند، مسلمانان نسل دومی که کاملاً آمادگی داشتند که با مفاهیم انقلاب اسلامی و ادبیات تشیع و اسلام ناب آشنا بشوند اما چون اینها را به امان خدا رها کرده ایم و هیچ نهادی دغدغه این نسل دومی های غیر شیعه را نداشته است و بنابراین عده ای از اینها داعش شدند. اگر در سن کم، کار فرهنگی انجام می شد بهتر نبود؟ یا کار انجام نداده ایم یا اگر مبلغ فرستاده ایم، اکثر دوستان دکترا گرفته اند و بچه هایشان را در مدرسه گذاشته اند. نمی خواهم که فعالیتها را نقد کنم ولی در سطحی که بوده، قطعاً انجام نشده است. برخی از افراد کارشان خوب بوده و کم بوده اند، مشکل پول هم نیست.
تبلیغ عربستان در حوزه بین الملل بسیار موفقیت آمیز بوده است
زمانی که درباره عربستان و رهبرانشان صحبت می کنیم تصویری که به ذهن می آید آدم های پیر، آلزایمرگرفته و فاسد و ... است اما آیا واقعا عربستان اینگونه است؟ تبلیغ عربستان در حوزه بین الملل بسیار موفقیت آمیز بوده است، الان به ۹۰ کشور آدم فرستاده اند که عضو داعش بشوند، این نتیجه کار سی و چند ساله عربستان است، اینها طراحی کرده اند، پول و دغدغه هم داشته اند و درد هم داشته اند. مشکل ما این است که افرادی که در این حوزه کار می کنند یا از اول دغدغه و درد در این زمینه ندارند یا اگر دارند بعداً تبدیل به کارمند می شوند، چون محیط های ما محیط های کارمندی است.
تبلیغات بین المللی نباید با پرچم دولت باشد
دومین بحثی که مرتبط با این موضوع هست، اعتبار است. اگر محتوای خوب هم داشته باشید، ولی مجموعه ای که محتوا را ارائه می دهد اعتبارش کم باشد مشکل ایجاد می کند. برای بالا رفتن اعتبار یکسری کارها را نباید کنیم. اول اینکه اگر قرار است مثلاً در حوزه ارتباطات بین الملل و تبلیغات بین المللی کار انجام شود، نباید با پرچم دولت باشد چرا که اگر دولتی باشد تأثیری که باید، نمی گذارد. در رشته ارتباطات زمانی که می خواهند پیامی را در یک محیط بیرونی منتقل کنند چه توصیه ای می کنند؟ می گویند از افرادی که در افکار عمومی تأثیر گذار هستند، شبکه ایجاد کنید تا این افراد پیام را منتقل کنند که در ذهن مخاطب مشروعیت دارند. ما چه کار می کنیم؟ معمولا سایت می زنیم و نامه را در سایت می زنیم، این خوب است. یکسری از بچه های مسیحی خودمان هم رجوع می کنند منتها تأثیرگذاری که مد نظر است اینگونه اتفاق نخواهد افتاد، چون چندمیلیون سایت داریم و فردی که در کشور مخاطب نشسته چرا از بین میلیونها سایت، سایت شما را مطالعه کند؟ اصلاً متوجه این موضوع می شود؟
شما باید ببینید افرادی که گروه هدف شما هستند کجا را به عنوان منابع خبری خود استفاده می کنند؟ آنجا حضور داشته باشید. از محیط ها و افرادی که تأثیر گذارند باید استفاده کنید. طرف مقابل همیشه این کار را می کند، مثلاً آقای نتانیاهو وقتی می خواهد پیامی را در ایران منتشر کند، می تواند در تل آویو سایت بزند و بعد امید داشته باشد که شما سایت را ببینید. روش دیگر این است که با چند لایه ارتباط با آدم های داخل کشور می گیرد، یعنی کسی که داخل کشور است نمی داند سرنخ این محتوایی که به دستش رسیده به نتانیاهو بر می گردد، این چند لایه وجود دارد و نتیجه اش تظاهرات « نه غزه، نه لبنان» می شود. سال ۲۰۰۶ خانم رایس در آن زمان که وزارت امور خارجه آمریکا بود به کنگره آمریکا رفت و بودجه ۷۵ میلیون دلار را درخواست کرد، سر و صدای ۷۵ میلیون دلار در داخل کشور زیاد پیچید اما اینکه این بودجه چطور تقسیم شد کار نشد.
سالانه ۲ میلیون از آن ۷۵ میلیون دلار به ترجمه کتاب از انگلیسی به فارسی اختصاص پیدا کرد. شک نکنید کتاب هایی که روبروی دانشگاه در کتابفروشی ها می فروشند، درصدی از این کتاب ها ممکن است غیر مستقیم پولش را آمریکایی ها تأمین کرده باشند. اینکه در حوزه فرهنگی مشکل پیدا می کنیم برای این است که طرف مقابل کار می کند و سازماندهی و جبهه دارد که در آن جبهه آمریکایی و اسرائیلی و ضد انقلاب هست و منظم شبکه ایجاد کرده اند اما جبهه ما را نگاه کنید که نظمی ندارد و معمولا برای خودمان دعوا داریم و بودجه ها هم که تمام شده و این وضعیت را داریم.
نظر شما