به گزارش خبرگزاری مهر، حبیبالله بهمنی متولد شیراز است، با بازی در فیلم سینمایی «وصل نیکان» ابراهیم حاتمیکیا وارد عرصه سینما شد و در ادامه به فیلمنامهنویسی و کارگردانی سینما و تهیهکنندگی روی آورد، مدیریت گروه سینمایی دانشگاه سوره را در کارنامه فعالیتهای خود دارد، مهمترین اثر سینمایی وی که ماهیت دینی دارد و به نماز میپردازد، «سیب و سلما» است. از دیگر آثار سینمایی بهمنی میتوان به شب کایتها، زندانی، تارهای نامرئی، مروارید سیاه، راننده سفیر، گلوگاه شیطان و غریبه اشاره کرد.
بهمنی درباره علتهای کمکاری در پرداختن به سوژه مسجد در قاب سینما گفت: مسجد به عنوان یک نمادی از واقعیت جامعه مذهبی همان بلایی به سرش آمده که در بقیه مناسک و فروع دین ما آمده است، همان طور که نماز و مسجد مورد غفلت قرار گرفته، امر به معروف، نهی از منکر، حج، زکات، تولی و تبری و ... در سینما هم فراموش شده است.
وی با اشاره به اینکه دو نوع نگاه افراطی و تفریطی در بیان مسائل اعتقادی در سینما موجب شده که مخاطب برداشت صحیحی از دین نداشته باشد، افزود: ممکن است فردی اعتقادات مذهبی نداشته و با انقلاب زاویه داشته باشد، در اثر سینماییاش از بکگراند مسجد در حالی استفاده میکند که مسجد را نماد انقلاب بخواند و حس بدی را به مخاطب القاء کند که در برخی آثار شاهد بودیم.
کارگردان فیلم سینمایی «سیب و سلما» اعتقاد ایمانی و حقیقی کارگردان و فیلمنامهنویس را شالوده اصلی برای خلق اثر دینی متمایز عنوان کرد و گفت: اگر فردی مؤمن باشد و با دید ایمانی به مسجد و مناسک آن نگاه کند، به نقش مسجد در داستان توجه همدلانهای میکند، اما اگر کسی نگاه اعتقادی نداشته باشد، برای او فرق نمیکند بکگراند داستان در یک ویلای کنار دریا یا در کنار مسجد باشد.
وی درباره خاطراتش از مسجد ادامه داد: دوران کودکی، نوجوانی و جوانیام را در شیراز و دوران دانشجویی را در تهران سپری کردم، بیشترین خاطره من از مسجد به دوران کودکیام باز میگردد، در محل ما دو مسجد به نام مسجد «آتشیها» به امامت آیتالله دستغیب و مسجد «باقرآباد» قرار داشت، در نماز این دو مسجد حضور پیدا میکردم.
بهمنی در حالی که اشک بر چشمانش حلقه زده بود، بهترین خاطرهاش را اقامه نماز در مسجد با دوستان شهیدش توصیف کرد و گفت: در مسجد فعالیتهای فرهنگی داشتیم، با چند نفر از دوستان و برادران یک کانون فرهنگی راهاندازی کردیم، اوایل انقلاب بود و فضا هم خیلی نیاز داشت، در کنار آن فعالیتهای اقتصادی مانند کمکرسانی به مردم محل و افراد بیبضاعت انجام میدادیم.
وی ادامه داد: بنابراین بهترین خاطرات دوران کودکی و نوجوانی در مسجد و در کنار دوستانم بود، در آن زمان خلوص و صفایی میان بچهها جریان داشت که امروز کمتر یافت میشود، متأسفانه امروز حس برتریجویی و اخلاقهایی که خطکشی میکند وجود دارد، این خاطره مال آن دوران است، احساس و نوستالوژی خواندن نماز میان دوستان شهیدم در صف نماز جامعت مسجد قابل تبیین و تفسیر نیست.
کارگردان «مروارید سیاه» با اشاره به مسعود ضیغمی یکی از دوستان شهیدش در مسجد گفت: وقتی ایشان شهید شد، به این فکر میکردم چقدر خالصانه رفتار میکرد، چقدر سجدههایش طولانی بود یا خودگذشتگیاش برای کمک به مردم محل و شناسایی افراد کمبضاعت و بیبضاعت بیمثال بود، اینها یک احساس است که به خوبی از آن یاد میکنم.
وی درباره پرداختن به نماز در آثارش ادامه داد: در فیلم سینمایی «سیب و سلما» نماز یک حضور دراماتیک دارد، طلبه جوانی که موقع اذان از باغی عبور میکند، همانجا متوقف میشود و از آب آنجا وضو میگیرد، وقتی نمازش تمام شد، میبیند یک درخت سیبی هم است و از آن سیب میخورد که یک دفعه یادش میافتد که نکند صاحبش راضی نباشد.
بهمنی با بیان اینکه در فیلم «سیب و سلما» مطرح میکند که مناسک دینی یک سری مقدمات شرعی دارد که باید رعایت شود، بیان داشت: این فیلم مورد توجه ستاد اقامه نماز قرار گرفت، در یکی از فیلمهایی که راجع به دفاع مقدس میساختم، تصمیم گرفتم یک سکانسی از نماز رزمندهها در عملیات را طراحی کنم که با وجود آن شرایط نماز را ترک نمیکردند که منتها خبری شنیدم که حاج آقا قرائتی در فیلمی که برای نماز باشد جایزه میدهد، در این لحظه احساس کردم کارم خالصانه نیست، پس سکانس را حذف کردم.
وی با اشاره به اینکه اگر کاری خالصانه نباشد، دیگر اثرگذار نخواهد بود، افزود: اصل نماز ارتباط میان انسان و خدا است، اگر این ارتباط خالصانه با خدا ایجاد کنیم، در آن صورت کار مطلوب خواهد بود، حال هنرمندی که در زندگی روزمره به مسجد و نماز توجه ندارد و به این مسائل فکر نمیکند، ذهن و دغدغهاش درگیر واقعه اجتماعی و یا ذهنی فلسفی میشود، چگونه میتواند اثر نمازی جذاب بسازد؟
کارگردان فیلم «گلوگاه شیطان» با بیان اینکه متولیان عرصه فرهنگی باید نسبت به مسائل دینی در آثار هنری دغدغه بیشتری داشته باشند، خاطرنشان کرد: سازمان امور مساجد، ستاد اقامه نماز، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و غیره باید اتاق فکری داشته باشند تا این موضوع را ریشهیابی و نیازسنجی و آنالیزه کنند و پرورش دهند، نه اینکه به عنوان یک کار سفارشی طرح کنند، یعنی هنرمندی که مسجد برای او دغدغه نیست، برایش فضایی را فراهم کنند که مسجد برای او دغدغه شود.
وی خادمی مسجد را یک افتخار دانست که تاکنون توفیق آن را نداشته است و ادامه داد: تا دوران جوانی در شهر شیراز و فضای محله سنتی در خانوادهای بزرگ شدم که ارتباط با مسجد داشت، وقتی به تهران آمدیم تا میآمدیم به محلهای عادت کنیم به محله دیگر میرفتیم، شرایط زندگی در تهران و زندگی کردن در آن بسیار فرق میکند که فرصتی برای خادمی مسجد پیدا نمیکنید، زیرا شرایط زندگی خودش را به ما تحمیل میکند.
نظر شما