اين شاعرمعاصر در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : در حوزه شعر ساختار و محتواي شعر متاثر ازشرايط انقلاب اسلامي است ، اين نقطه آغاز را نمي توان سال 57 دانست و تمام تحولاتي ادبي را مرتبط با آن خواند .
سيد عبدالجبار كاكايي تصريح كرد : ستونهاي جريان ادبي پس ازانقلاب اسلامي ، استواربراتفاقاتي است كه پيش از خودش افتاده است ، مثلا ظهورچهره هايي مثل علي موسوي گرمارودي و طاهره صفار زاده در دهه 40 و به بعد ، نشان دهنده اين است كه نسلي نو انديش و تازه از مجراي تازه اي به دين نگاه كردند . انقلاب اسلامي اين نگاه را به وجود نياورد بلكه تشديد كرد و اين اتفاق هم در حوزه محتوا قابل توجه و تعريف است و هم در حوزه ساختار و شكل و صورت .
دبيرجشنواره ادبي " شبهاي شهريور " در ادامه به مهر افزود : حركت معتدل درحوزه هاي مختلف سياسي - ادبي به اين معناست كه نسلي هم گذشته را نمي خواهند از دست دهند و هم آينده را ، اين نگاه به هرحال در دوران مشروطيت هم بوده است ، خطي كه ملك الشعراي بهار ترسيم كرد درمقابل مثلا طيفي كه ابوالقاسم لاهوتي و ميرزاده عشقي بودند و از طرفي هم ايرج ميرزا و ديگران ، خط ملك الشعرا خط مياني و وسط و اعتدال بود و ادبيات پس از مشروطه هم مبتني بر آن خط بود . به هر حال اين جرياني كه پس از انقلاب در ساختار و شكل و محتوا به وجود آمد خط مياني و اعتدال را مطرح كرد كه همانا نگاه و استفاده از سنت و از دست ندادن آينده است كه در شعر امروز ما به شكل احياي غزل و مثنوي و رباعي و نگاه نو و نيمايي جديد با قالبهاي سنتي ظهور كرد .
عضو هيات داوران چهاردهمين كنگره شعر دفاع مقدس اظهار داشت : درحوزه محتوايي انقلاب اسلامي گرايشهايي به ارزشهاي ديني داشت ، خود باوري و اتكاء به نفس و باورداشتن خويش ، به ويژه ستيزي كه در متن انقلاب نهفته شده بود در حركت روشنفكرها سبب شد كه در واقع اهل ادبيات در آفرينشهاي ادبي شان به خود باوري برسند ، تظاهر به فرهنگ غرب و مكاتب بشري درشعركم شد و بيشتربه اقتباس و اشاره رسيد و به دين و مليت توجه عميق تري صورت گرفت كه البته درآغازسالهاي پرشورانقلاب بيشترمسائل ديني مطرح بود .
خالق " مرثيه روح " در پايان گفتگو با مهر ، يادآور شد : ادامه جريان شعرانقلاب و رويكرد آرامانگراي اين نوع شعر ، آرمانگرايي براي دوره اي است كه شعارهاي اجتماعي حرف اول را درحوزه محتوا مي زد ، اما الان شعر انقلاب از حوزه اجتماعيات دارد وارد حوزه معارف و معرفت مي شود ، شعركم كم سعي مي كند به سمت تفكر و معارف پيش برود و اينجا - به نظرمن - صورتي ديگرازشعرانقلاب بايد جلوه گرشود ، ديگرجنبه هاي اجتماعي اش ضعيف مي شود و جنبه هاي فكري و معرفتي اش احياء مي شود و اكنون هنگام نتيجه گيري از اتفاقي است كه پس از انقلاب در حوزه ادبيات افتاد ، فكرمي كنم آينده بالنده اي را در پيش داشته باشيم .
نظر شما