به گزارش خبرنگارگروه دين و انديشه"مهر"، استاد زكي ميلاد انديشمند و متفكر عربستاني به دنبال مطرح شدن دو مقوله برخورد تمدنها و گفتگوي تمدنها، مقوله سوم شناخت تمدنها را با استناد به آيات قرآن مطرح كرده است.
استاد زكي ميلاد معتقد است نظريه برخورد تمدنها كه هانتيگتون از آن دفاع كرده است شك و شبهات ديگران وبه دنبال آن درگيريها و زد و خوردها و اختلافات را در جهان تفسير كرده است.
هانتيگتون طي اين نظريه كلي مطرح مي كند كه طبيعت درگيريها و زد و خوردهاي بسياري دارد كه از زمانهاي طولاني به آن پرداخته شده است وعلت آن به اختلافات ديني، عقيده اي و فرهنگي بازمي گردد؛ مانند نزاع طولاني كه ميان هند و پاكستان وجود دارد يا نزاع تركيه و يونان كه برسرجزيره قبرس وجود دارد. اين درحالي است كه نظريه مذكور به سوي زمينه هاي سياسي سوق پيدا مي كند و هانتيگتون تعامل فرهنگ و تمدن را به تكنولوژي و معيارهاي علم سياست مرتبط مي كند. غرب با برخورد تمدنها مي خواهد همه تمدنها را نابود و از بين ببرد.
وي مطرح مي كند كه مشكل اين نظريه ها اين است كه مرزهاي تفسير آنگونه كه هانتيگتون تفسير مي كند توقف نكرده است، بلكه بنيادين و تحريك برانگيز است و غرب را از برخورد با بقيه تمدنهاي غير اروپائي برحذرمي دارد.
زكي ميلاد درباره مقوله گفتگوي تمدنها مي گويد: گفتگوي تمدنها نظريه اي است كه روژه گارودي آن را به منظور مقابله با بحران غرب مطرح كرده است تا به وسيله آن شيوه ارتباطش را با جهان و تمدنهاي غير اروپائي بسط دهد و اين مقوله اي است موجه تا بر اساس آن چهره غرب را به صورت اساسي توجيه كند. اين نظريه به ايده هاي غرب، بررسي تجارب و فكر غربي مي پردازد تا به واسطه آن تمركز بر ابعاد فكري و اخلاقي امكانپذير گردد.
وي به دنبال گفتگوي تمدنها كه سيد محمد خاتمي آن را مطرح كرد، معتقد است كه خاتمي به برخي از دستاوردها و ضروريات سياسي در درجه اول پاسخ داده است و اين نظريه اي براي بررسي برخورد تمدنها به شمار مي رود. در اين چارچوب نظريات واضح و ضروري وجود دارند كه جهان عرب فاقد بهره وري از كيفيت پيشرفت آن هستند.
وي ياد آور مي شود كه برخورد تمدنها نظريه اي تفسيري و گفتگوي تمدنها نظريه اي نقدي است؛ شناخت تمدنها نظريه اي ساختاري به معناي شناخت ساختار تمدنهاست.
زكي ميلاد معتقد است: شناخت تمدنها مفهومي كلي و جامع است كه شيوه رفتار و رابطه با مردم را بيان مي كند و بر اساس عرق و ريشه آنها را ارزيابي مي نمايد؛ زيرا مردم تنوعات زباني، مذهبي، ديني، تاريخي و جغرافيايي بسياري دارند.
وي با استنباط از قرآن ياد آور مي شود كه در قرآن هنگامي كه خطاب مي شود " يا ايها الناس" اي مردم، به همه مردم اطلاق مي شود و به ملت، قبيله يا فردي خاص اطلاق نمي گردد. اما قرآن كه امكان دسترسي به همه مفاهيم كلي جامع و عام را دارد، به وجود اديان مختلف، قبايل و ملتها و تمدنها اشاره كرده است كه با تمسك به آن مي توان به نظريه اي كامل دست يافت.
به منظور شناخت تمدنها مي توان اشكال گفتگو، سطح و درجات را مشخص نمود كه اين درجات و اشكال از روابطي مانند تعاون، وفاي به عهد، تبادل اطلاعات و غيره حاصل مي شود.
استاد ميلاد اظهار مي دارد كه شناخت تمدنها از برخورد تمدنها جلوگيري مي كند و اگر اقوامي مانند مغول يا بربر با تمدن اسلام آگاهي داشتند ديگر با اعمالي نظير حمله و تخريب كردن سعي در نابودي تمدن غني اسلام نداشتند.
تحقيقات زيادي در زمينه شناخت تمدنهاي صورت گرفته اند اما گفتگوي تمدنها كه نياز به دقت و ظرافت خاصي دارد بايد با شناخت تمدنها همگام و همسو باشد.
اكثر محققان و پژوهشگران تاريخ، جامعه شناسي، فرهنگ، تمدن و غيره بررسيهاي زيادي انجام داده اند و آنها نيز به اين مسئله را دريافته اند كه بايد به اشكال و شيوه ارتباط با هر تمدني پي برد و سپس گفتگوي تمدنها را اجرا كرد.
بعد از حادثه 11 سپتامبر همه جوامع شروع به بررسي مسائل اسلام كردند و برنامه هاي تحقيقاتي در زمينه اسلامي و نيازهاي آن شناخت و فرهنگ آن را آغاز كردند كه همه اين برنامه ها مستلزم شناخت تمدنها و دستاوردهاي آنها بود.
استاد زكي ياد آور مي شود كه با شناخت تمدنها در واقع خود را كشف مي كنيم و و سعي مي كنيم كه تمدن و پيشرفت و اصالتمان را حفظ كنيم؛ زيرا فكر شناخت تمدنها در بيداري و آگاهي و ساختن نسل جوان و آباداني و عمران تمدنهاي اصيل بسيار مهم به شمار مي رود.
شناخت تمدنها با توجه به گرايشهاي انساني پر تحرك و شوربر انگيز است. زيرا بر وحدت انساني تأكيد مي كند و اين وحدت انساني هدف همه امتها و تمدنهاست. به همين منظور بايد جهت پيشرفت به شناخت تمدنها روي آورد و مسافتهاي طولاني كه ميان تمدنها وجود دارد با آگاهي كامل از ميان برداشت.
شناخت تمدنها فكر جديدي است كه بايد در راستاي آن جهان پيچيده پر رمز و راز را شناخت و به اشاعه چارچوبهاي اصلي اين مسئله اقدام كرد.
ما نياز به كشف اعماق تمدن فكري ميراثي و تاريخي داريم همانگونه كه دكتر محمد اركون در سال 1989 دربرنامه مشترك آكادمي علوم اخلاق وسياست در پاريس در باره حقوق انسان به آن اشاره كرد. از سويي ديگر فقها فعاليتهاي جدي و دامنه داري در اين زمينه مي كنند كه بايد براساس متون قرآن حركت كنند و با رجوع به تفسير آيات قرآن به ادامه بررسيهاي خود بپردازند.
نظر شما