ازنگاه تحليلگر ادبي مهر عمده اعتقاد منتقدان و صاحبنظران ادبيات داستاني بر آن است كه اتفاق عظيمي چون رنسانس و اتكاي بي چون و چراي آن به عقل و خرد انساني، گسترش فرد محوري در جامعه، دين ورزي نوگرايانه، تفكيك حوزه خصوصي افراد از حوزه عمومي، انقلاب صنعتي و رشد نگرش سرمايه محور و ... از جمله مسائلي بوده اند كه بدون ترديد پايه گذار هنر عصر جديد و در راس آنها ادبيات داستاني به شمار مي آيند.
داستان و رمان محل كشف زواياي پنهان و تبلور روياهاي تحقق ناپذير فردي نويسنده است كه به دليل دارا بودن وجوه مشترك او با هم عصران خويش و تصويري كه از جهان اطراف براي تفسير پديده ها و رويدادها و بيان ناگفته ها ارائه مي دهد، واجد ارتباطي تنگاتنگ و انفكاك ناپذير با شرايط اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي روزگار است.
نويسنده با سويه هاي خلاقانه و آفرينش گونه اش در مقام يك هنرمند و به واسطه جنبه هاي انديشگي و تعقلي اش ؛ در مقام يك روشنفكر و انديشمند، بازتاب دهنده بخش هايي از اتفاقات و جلوه هاي بيروني است كه جز از راه مشاهده و لمس با واسطه يا بي واسطه، توانايي پرداختن به آنها محتمل و ميسور نمي باشد.
گرچه نويسنده هيچگاه بر مسند قضاوت و راي در برابر تاريخ نمي نشيند و همواره مي كوشد با حفظ فاصله از جهان واقع و تلفيق رخدادهاي آن با آميزه هاي ذهني و فردي و دروني خويش، تصوير يا واقعيتي تازه را به ابداع درآورد، اما اين نكته نيز قابل كتمان نيست كه از رهگذر آثار ادبي و هنري و مرور فصل به فصل و يك به يك آنها مي توان به جستجويي عقلاني و كاوشي منظم از حركت تاريخ ( يا حركت آدميان و جوامع در دل تاريخ ) دست يافت.
آغاز نهضت ترجمه و ارتباط روشنفكران و فرهيختگان ايراني با ساير كشورهاي جهان ( بويژه فرانسه ) ، تاسيس دارالفنون و مدارس بر پايه علوم و دروس انساني و سپس تاسيس دانشگاه ، ورود سينما و ساير پديده هايي كه در پايان عمر قاجاريان و آغاز رژيم پهلوي سرمنشا ورود مدرنيسم و گفتمان مدرن لقب گرفتند، با وجود پرداختن به ظواهري كه از تجانس فرهنگي و اعتقادي با ذخاير و داشته هاي مردم ايران برخوردار نبود ، مسير مصرف گرايي و مدرن زدگي را در عرصه هاي گوناگون هموار و زمينه هاي توجه به علوم انساني ( روان شناسي، تاريخ، جامعه شناسي، حقوق و فلسفه و ادبيات و ... ) را فراهم كرد كه در اين ميان جمال زاده و هدايت و آل احمد نخستين قصه هاي مدرن ايراني را كه به روابط انسان هاي گرفتار آمده در ملغمه ناهمگون سنت و تجدد مي پرداخت، به رشته تحرير در آوردند.
به عقيده تحليلگر ادبي مهر ؛ نگاه سوررئاليستي ، ناتوراليستي و همچنين رئاليسم صرف و بعضا آميخته به اظهارنظرها و شعارهاي اجتماعي و سياسي در دفاع از يا تهاجم به سنت و تجدد و نمونه هايي كه به قلم هدايت و چوبك و سپس گلستان و ساعدي و ... زاده شدند ، ارمغان آور آغازي پرتحرك و اميدواركننده براي ادبيات داستاني ايران بودند كه نسل سرگشته و شكست خورده پسين خود را كه از دوران افول نهضت مشروطه و كودتاي 28 مرداد 1332 روايت مي سراييدند، براي خلق رمان هاي تاريخ گرا و تاثيرپذير از شرايط سياسي و اجتماعي آماده و مهيا ساختند.
ادبيات اندوه يا شكست ره آورد رويدادهاي تلخ تاريخ معاصر و دهه هاي پراختناق دهه هاي سي و چهل ايران بود كه همچنان نيز در پاره اي آثار نويسندگاني كه تجربه حضور فرهنگي و ادبي و زيستي شان تا دهه هاي متاخر امتداد يافته، مشهود و ملموس است.
اگرچه رشد جنبه هاي زباني و تكنيكي و نگاه از ارتفاعي بلند نسبت به اصل حادثه ، رمان تاريخ گراي امروز را از ادبيات سياسي و اجتماعي پيش از انقلاب، كاملا متمايز و متفاوت نموده است، اما درونمايه مشترك و صرف نگاه به گذشته تاريخي پركشمكش ايران، براي اثبات وجود دغدغه هاي اجتماعي و هويتي در ميان آن نسل از نويسندگان كافي به نظر مي رسد.
تعدد و تداوم رويدادهاي معاصر ايران در سال 1357 حول بزنگاهي متمركز گرد آمده و " انقلاب اسلامي ايران " را به عنوان نقطه عطف تحولات سده اخير موجب گشت.
تغيير سمت و سوي مبارزات و شكل گيري جنبش هاي مردمي از يك سو و آگاه سازي و عمل گرايي مذهبيون و روحانيون زير لواي رهبري مقتدرانه و انديشمندانه امام خميني (ره) ، انسجام بخش تحركات اعتراضي و انقلابي گروه ها و توده ها و زاينده حياتي تازه در تاريخ چند هزار ساله ايران ذيل اطلاق سه گانه اما همبسته " جمهوري اسلامي ايران " شد كه خواسته و ناخواسته ، مسير حركتي جامعه و فرهنگ حاكم و حتي نحوه نگرش به انسان، هستي، سياست و هويت را دستخوش تحول و دگرگوني شگرفي قرار داد .
( ادامه دارد )
نظر شما