۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸

دولت قرآن در ادبیات فارسی-۱۰؛

فهم قرآن و حدیث لازمه درک درست گنجینه‌های ادب فارسی است

فهم قرآن و حدیث لازمه درک درست گنجینه‌های ادب فارسی است

گر کسی ادعا کند که فی المثل می‌تواند اشعار شاعران و ادیبان بزرگ فارسی را بدون فهم قرآن مجید و تفسیر آن و تامل در احادیث نبوی به درستی دریابد، باید در صحت ادعای او تردید کرد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: از آغاز قرن ششم هجری قمری اقتباس از آیات و احادیث نیز مانند سجع، به اقسام مختلف نثر راه یافت. بعضی از نویسندگان به حدی در این زمینه به مبالغه و افراط گراییدند که گاه معانی و عبارات فارسی تنها برای پیوستن ترکیبات عربی به رشته کلام ابداع می‌شد.

 استفاده از آیات قرآن که در مواردی برای اثباتِ فضل و برتری خود به دیگران به کار می‌رفت، باعث دشواری فهم بعضی از متون در قرن‌ هفتم و هشتم شد. در مجموع در نثرهای مسجّع و فنی قرون ششم به بعد به چند شیوه استفاده از آیات قرآن در نثر فارسی بر می‌خوریم:

پیوستن آیه و حدیث به نثر فارسی با «که» موصول:

در انصاف و انتصاف میان قوی و ضعیف و وضیع و شریف و بعید و قریب و نسیب و غریب، تفاوت جایز ندارد و نصیحت ربانی و وصایت یزدانی که «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق»‏ (آیه ۲۶ سوره ص).

پیوستن آیه یا حدیث به عبارت فارسی به طریق ترکیبِ اضافی:

سنت حق تعالی، در امضاء حکمِ «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» (آیه ۱۲۸ سوره اعراف)‏... سایق تقدیر و قاید قضا را بفرستاد.

آنچه اندر ازل مقسوم بود، خوردم؛ سرد و گرم روزگار دیدم و تلخ و شیرین او چشیدم و تنبیهِ «لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» (آیه ۷۷ سوره قصص) همیشه نصب عین خود داشتم.

در این دوره‌ها بسامد به کارگیری آیات قرآن، به شکل اقتباس و تلمیح در متونِ مختلف، تفاوت دارد.

مثلاً از نظر کمیت، در نثرهای دینی بیشتر از آیات قرآنی استفاده می‌شود، اما در متون عرفانی از آنجا که مخاطبان آن افراد عامه بودند، استفاده از آیات جنبه تکلفی ندارد و کاربرد آیات در این متون متعادل است؛ اما در قصص و تواریخ این دوره بیشترین بسامد کاربرد آیات دیده می‌شود.

آن امانت بر آسمان‌ها عرض داشتیم، نتوانست پذیرفتن؛ بنگر که ازو چه کارها می‌آید که عقل در او حیران می‌شود... و جبال نیز همچنین معدن‌های گوناگون می‌دهد، این همه می‌کنند، اما ازیشان آن یکی کار بر نمی‌آید، آن یک کار از آدمی آید «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْر» (اسراء آیه ۷۰)، نگفت لقد کرمنا السماء و الارض. پس از آدمی آن کار می‌آید که نه از آسمان‌ها می‌آید و نه از زمین‌ها می‌آید و نه از کوه‌ها... (فیه ما فیه از مولانا)

درد است که آدمی را راهبر است در هر کاری که هست، تا او را دردِ آن کار و هوس و عشق آن کار در درون نخیزد، او قصد آن کار نکند و آن کار، بی‌درد او را میسر نشود، خواه دنیا و خواه آخرت. خواه بازرگانی خواه علم خواه نجوم و غیره. تا مریم را درد زِه پیدا نشد، قصد آن درخت بخت نکرد که «فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَة» (سوره مریم، آیه ۲۳). (فیه ما فیه از مولانا)

دیدم که نصیحت نمی‌پذیرد و دمِ گرمِ من در آهن سرد او اثر نمی‌کند، ترک مناصحت گفتم و روی از مصاحبت بگردانم و قول حکما کار بستم که گفته‌اند: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك»‏ (آیه ۶۷ سوره مائده). (گلستان سعدی)

مراد از نزول قرآن، تحصیلِ سیرتِ خوب است، نه ترتیل سورت مکتوب. عامی متعبد پیاده رفته است و عالم متهاون سوار خفته. عاصی که دست بر دارد، به از عابد که در سر دارد.(گلستان سعدی) که تلمیح دارد به آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ .. ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِين» (آیه ۱۱ سوره حج)

یاد دارم که مدعی در این بیت بر قول من اعتراض کرده بود و گفته حق تعالی در کتاب مجید از قططع رحم نهای کرده است و به مودت ذی القربی فرموده و اینچه گفتی مناقض آن است گفتم غلط کردی که موافق قرآن است... «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا» (آیه ۱۵ سوره لقمان). (گلستان سعدی)

اکابر سلف عدالت را یکی از فضایل اربعه شمرده اند و بنای امور معاش و معاد بر آن نهاده اند. معتقد ایشان آن بوده که بالعدل قامت السموات و الارض و خود را مامور "إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان"‏ (آیه ۹۰ سوره نحل)... بداشتندی (اخلاق‌الاشرافِ عبید زاکانی)

آنچه از مجموع این نوشته‌ها و تحقیق در متون نظم و نثر ادبیات فارسی، همچون همه محققین این حوزه تصدیق کرد «اگر کسی ادعا کند که فی المثل می‌تواند اشعار رودکی، فردوسی بزرگ، ناصرخسرو، خاقانی، سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، جامی و صدها تن شاعر دیگر و نیز آثار مردانی چون غزالی و عنصرالمعالی زیاری، نصرالله منشی و بسیاری دیگر را بدون فهم قرآن مجید و تفسیر آن و تامل در احادیث نبوی به درستی دریابد، باید در صحت ادعای او تردید کرد.»

صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم

حامد شکوفگی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی

کد خبر 2852589

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha