یادداشتی از حجت الاسلام پیروزمند؛

نظام‌سازی؛ ظرف تحقق ماهیت انقلاب اسلامی

نظام‌سازی؛ ظرف تحقق ماهیت انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی بیش از آن­که یک انقلاب سیاسی باشد، یک انقلاب فرهنگی بود و به این دلیل طبیعی است که اولین موضوعی که با آن درگیر بوده و هست، موضوع نظام‌سازی باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در این یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پیروزمند به تبیین جایگاه «نظام سازی به مثابه ظرف تحقق ماهیت انقلاب اسلامی» می‌پردازد. انقلاب اسلامی به این دلیل که ماهیت اجتماعی پیدا کرده و به دنبال تحقق آرمان‌ها و ارزش‌های خود در جامعه ایران اسلامی است، اولین موضوعی که با آن درگیر بوده و هست، موضوع نظام سازی است.

انقلاب فرهنگی، لایۀ باطنی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی بیش از آن­که یک انقلاب سیاسی باشد، یک انقلاب فرهنگی بود. لایۀ بیرونی انقلاب اسلامی، انقلاب سیاسی بود؛ به دلیل این‌که یک رژیم سیاسی را فرو ریخت و رژیم سیاسی جدیدی به میدان آورد، اما در باطن این تحول سیاسی، یک تحول فرهنگی بود؛ به دلیل این­که مردم به خاطر احیای اسلام، انقلاب کردند. به دلیل این­که مردم احساس می­کردند شریعت اسلام مورد تاخت و تاز قرار گرفته است، انقلاب کردند.

انقلاب اسلامی از دریچۀ فلسفۀ تاریخ

بنابراین، اگر این معنا را در بستر تاریخی تحقق انقلاب با هم تحلیل کنیم، معنی عمیق­تری پیدا می­ کند؛ یعنی اگر انقلاب اسلامی را با یک نگاه فلسفۀ تاریخی تحلیل کنیم و از زمان حضرت آدم(علی‌ نبینا و آله‌ و علیه‌السلام)، حرکتی را که عالم به سمت عصر ظهور پیدا کرده است و پیدا خواهد کرد رصد نماییم، ملاحظه خواهیم کرد که انقلاب اسلامی، می­ تواند نقطۀ عطفی در تاریخ تحولات جامعۀ بشری محسوب شود و می­ توانیم بگوییم که نه ایران اسلامی را، بلکه جامعۀ بشری را یک قدم به عصر ظهور نزدیک کرده و شَبهی از الگوی ولایت مهدوی را نسبت به گذشتۀ این انقلاب اسلامی ایجاد کرده است.

نظام‌سازی، کالبد عینیت‌بخشی به ماهیت انقلاب اسلامی

این انقلاب، به دلیل این­که ماهیت اجتماعی پیدا کرده است؛ یعنی دگرگونی اجتماعی ایجاد کرده و می­خواسته و می­خواهد که آرمان­های خود را در ظرفی به اسم ایران اسلامی و جامعۀ ایران تحقق ببخشد، طبیعی است که اولین موضوعی که با آن درگیر بوده و هست، موضوع نظام‌سازی باشد. به عبارتی، این ارزش­ها وقتی می­خواهند جریان پیدا کنند، باید روی بستر مناسبی از زمین قرار بگیرند. بستر زمینی‌شدن و مجرا و طریق زمینی‌شدن این ارزش­ها، آن کالبدی است که مردم در آن زیست می ­کنند. نام این کالبد، نظام است.

ماهیت نظام‌سازی

نظام، مجموعۀ روابطی است که انسان ایجاد کرده تا در بستر آن روابط، جریان نیاز و ارضای نیاز شکل بگیرد. به عبارت دیگر نظام آن ظرفی است که  هیچ فعالیتی و هیچ فعل و انفعال انسانی خارج از آن نیست و همۀ تحرکات، تصرفات، بهره ­مندی­ها و روابط انسانی (اعم از ارتباط انسان با دیگران، ارتباط انسان با خدا و ارتباط انسان با طبیعت)، درون آن واقع می­ شود.

نسبت نظام‌سازی و تمدن‌سازی

نظام‌سازی با مفهوم تمدن‌سازی پیوند کاملاً وثیقی دارد؛ یعنی دو روی یک سکه هستند. نه تمدن‌سازی بدون نظام‌سازی ممکن است و نه نظام‌سازی بدون تمدن‌سازی. چه این‌که ما تعریف مشابهی را هم برای تمدن بیان می­کنیم و می­گوییم تمدن یعنی آن محیط زیستی که بشر برای ارضای نیاز خودش ایجاد می­کند. منظور از محیط زیستی فقط بحث جاده، راه، هواپیما و ... نیست؛ بلکه روابط اجتماعی و ساختارهای اجتماعی را که بشر ایجاد می­کند، به او کمک می ­کند تا بتواند آرمان­های خودش را تحقق‌ یافته ببیند و به سمت ایده ­آل­های خودش پرشتاب­تر حرکت کند.

نسبت نظام­ سازی با انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی انفجار نوری بود برای احیای ارزش­ها (تعالی)؛ از این‌رو به شکل‌دهی ظرفی متناسب با این محتوا که از آن به عنوان نظام‌سازی یاد کردیم نیاز دارد. بنابراین، باید از شکل این نظام، متناسب با ارزش­های مد نظر انقلاب اسلامی بحث کنیم.

سلسله مراتب هرم اجتماعی که می­توانیم درون این نظام بیان کنیم -که اختصاص به نظام اسلامی هم ندارد- می­تواند این باشد که بگوییم در رأس آن، دولت یا حاکمیت قرار می ­گیرد، در میانۀ آن، اصناف، گروهها، سازمان­ها و نهادهای اجتماعی قرار می­ گیرند و در قاعدۀ این هرم، خانواده قرار خواهد گرفت. به عبارتی، در سلسله مراتب نهادهای اجتماعی که این نظام را می­سازند، صحیح است که بگوییم واحد و سلول آن، خانواده است. این خانواده­ها پیوند بعدی و اجزایی درست می­کنند که این پیوند، به اصناف، گروه­ها، نهادها و سازمان­ها منجر می­ شود.[1] بالأخره، در رأس این هرم، دولت و حاکمیت قرار خواهد گرفت

 در نظام ما، در رأس حاکمیت، ولی فقیه قرار می­گیرد. نکته ­ای که باید در این­جا مطرح کرد، این است که گفته­ایم که انقلاب اسلامی برای احیای این فرهنگ شکل گرفته است. این، محتوا به حساب می­آید. ما یک نظام داشته­ایم که قرار است آن نظام را، متناسب با جریان این محتوا در درون آن، متحول کنیم. اگر می ­گوییم باید این نظام متحول شود، منظورمان این است که باید شکل خانواده، ساختارهای میانی و حاکمیت عوض شود.

 

منبع: سدید


پی نوشتها:

[1] . در این­جا، تفکیک بین سازمان و نهادی که در ادبیات جامعه‌شناسی است، مورد توجه ما نیست.

کد خبر 2852813

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha