یادداشت ابراهیم فیاض؛

ضرورت پیوند خانواده، مسجد و آموزش برای تربیت صحیح جوانان

ضرورت پیوند خانواده، مسجد و آموزش برای تربیت صحیح جوانان

فیاض، پیوند خانواده، مسجد و نظام آموزش را برای اینکه جوانان به سلامت از سن بحران های جنسی و عاطفی عبور کنند، ضروری می داند.

به گزارش خبرنگار مهر، متن پیش رو گفتاری است از ابراهیم فیاض، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران که به خطرات موجود در عدم تربیت صحیح جنسی و ارائه راهکارهایی در این زمینه می پردازد.

جوانی مرحله‌ای از زندگی انسان است که صفات ثانویه جنسی در این مرحله ظاهر می‌شود، موقعی که فرد در مرحله کودکی و نوجوانی قرار دارد صفات ثانویه جنسی ندارد، به همین دلیل در این دوران دخترها و پسرها با هم بازی می‌کنند بدون اینکه فاصله‌ای میان خودشان احساس کنند یعنی در این دوران اصلاً مسأله جنسی برایشان مطرح نیست، اما در دوره جوانی با ظاهر شدن صفات ثانویه جنسی این رفتارها ساده و بی‌آلایش کودکان تغییر می‌کند.

این تغییرات هم به یک‌باره روی می‌دهد و به یک‌باره صفات ثانویه جنسی در آنها بروز می‌کند و به همین خاطر چون صفات ثانویه جنسی در آنها مطرح می‌شود فاصله‌ها میان دختر و پسر ایجاد می‌شود و جامعه آنها انشقاق پیدا می‌کند و این فاصله شاید تا بعدها و حتی تا آخر عمر ادامه داشته باشد، اگرچه در کشور ما برای این موضوعات اهمیتی قائل نمی‌شوند، اما مطالعه کردن در این زمینه و انجام تحقیقات روی این موضوعات بسیار مهم است.

این موضوع که رابطه دو جنس چگونه مطرح شود بسیار مهم است و باید تحقیقات علمی در این ارتباط صورت گیرد، یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که اکنون در ارتباط با موضوع جوانان در کشور وجود دارد ارتباط میان دو جنس مخالف دختر و پسر است، در دانشگاه هم در ارتباط میان دختر و پسر این مشکلات باز هم وجود دارد، نمی‌دانیم که رابطه‌شان را چگونه برقرار کنیم، اکنون گسلی در در میان این دو قرار دارد.

بعضی از کارشناسان و افراد معتقدند که باید دانشگاه را تک جنسیتی کنیم، باید از این افراد پرسید که بعد از این کار چه اتفاقی می‌افتد؟!، نتیجه آن همین دبیرستان‌های موجود است که تک جنسیتی است که هنگام تعطیل شدن دانش‌آموزان از دبیرستان روابط دختر و پسر به بیرون از دبیرستان کشیده می‌شود و غالباً خودروهای زیادی در این زمان در اطراف مدارس پراکنده هستند، خانواده‌ها نگرانند و یا خودشان باید دختر و پسر خود را همراهی کنند و یا طبقه مرفه سرویس مدرسه برای فرزندان خود بگیرند.

آنهایی هم که در فقر به سر می‌برند دخترهایشان در خیابان پراکنده می‌شوند و اگر عزت نفس نداشته باشند ممکن است مشکلاتی به وجود بیاید که متأسفانه این معضلات هم‌اکنون در جامعه وجود دارد، حتی دیده شده که به غیر از پارک‌ها و مراکز تفریحی بعضی از مکان‌های مذهبی هم یک مکان برای ارتباط میان دختر و پسر تبدیل شده است.

مسلماً روابط بین دو جنس مخالف فقط به دانشگاه محدود می‌شود، اما حتی ممکن است به مسجد، نماز جمعه و یا مراکز مذهبی دیگر هم کشیده شود؛ یعنی هنوز ما نتوانستیم در این مورد راه حل و راهکاری را ارائه دهیم و باید در این باره رویکرد مناسب را اتخاذ کرد.

پس صفات ثانویه جنسی عاملی برای فاصله و ایجاد کننده فصل است که این ایجاد فاصله مسائل مختلفی ایجاد می‌کند که در مقابله با آن باید سیاستگذاری و برنامه‌ریزی جنسی مناسب صورت گیرد اگر نتوانیم سیاستگذاری و برنامه‌ریزی مناسب را انجام دهیم مسائل و معضلات زیادی پیش می‌آید.

صفات ثانویه جنسی

نکته مهم دیگر در ارتباط با جوانان این است که جوانان با هم متفاوت هستند؛ یعنی صفات ثانویه جنسی دو چیز مختلف در جوانان ایجاد می‌کند، یکی در جهت فاعل بودنشان است، یعنی فعالیت جوانان پسر به شدت زیاد می‌شود که این حالت خاصیت به شدت فعال دارد که به دنبال تعرض و فاعلی است یعنی به یکباره همان پسر مهربان دیروز به جوان پرخاشگر تبدیل می‌شود و به شدت حریف‌طلب می‌شود و این حالت پرخاشگری در او شروع می‌شود که با والدین خود بر سر مسائل معمولی و جزئی که هیچ ارزشی ندارد و درباره آن مسائل قبلا هیچ واکنشی نشان نمی‌دادند دعوا می‌کنند، یعنی کودک آرام و مهربان دیروز یک‌باره پرخاشگر و نظرمحورطلب می‌شود در این مرحله پرخاشگری شروع می‌شود و بلافاصله این مشکلات را به خانواده انتقال می‌دهد و خانواده را تحریک می‌کند و به خودش یک شوک وارد می‌کند.

این حالت در خانواده‌ای که اولین جوان خود را تجربه می‌کند بیشتر نمایان است اگر والدین تعلیم دیده باشند، باز این حالت‌ها وجود دارد و نمی‌توان به طور قطع از آنها پیشگیری کرد، چون تمام روابط اجتماعی‌شان عوض می‌شود در این مرحله است که بحث‌های مهم پیش می‌آید که ما چگونه تعلیم و تربیتی را با این جوانان داشته باشیم بعضی از خانواده‌ها به شدت مدرن شده‌اند و بیش از حد به حرف‌ها و خواسته‌های نوجوان و جوان خود گوش می‌دهند و به شدت به آنها قدرت‌طلبی می‌دهند و خلاصه اینها منجر به این می‌شود که دیگر قدرت‌طلبی و تأمین خواسته‌های این جوان را نمی‌توان تحمل کرد.

در این زمان بی تعهدی، بی‌مسئولیتی و یک انسان بی‌اراده و بی‌اعتماد به نفس و تنبل تربیت می‌شود که غالبا این افراد، افرادی هستند که به راحتی به سمت اعتیاد کشیده می‌شوند و به راحتی خودکشی می‌کنند و حتی به سهولت به قتل و جرم می‌پردازند و تخلف‌هایی که در جامعه مشاهده می‌شود شکل می‌گیرد. توجه نکردن به قانون و خلاف کردن و ... در این گروه از جوانان وجود دارد و اخیرا هم مسأله تجاوز به دیگران هم مطرح شده که از این افراد سر می‌زند به هر حال مسائل و مشکلات مختلفی در این زمینه وجود دارد که به بحث جداگانه ای نیاز دارد.

جوانان و آزادی

بعضی‌ها معتقدند چون اینها جوان هستند و هنوز به پختگی عقل و تدبیر نرسیدند باید تا آنجایی که امکان دارد به آنها فرصت دهیم و اصلا تنبیه و ... نباید مطرح شود برعکس بعضی‌ها در این مورد فکر می‌کنند که تنها با تنبیه کودکان منظم و مرتب می‌شوند و بنابراین با آنها برخوردهای سختگیرانه می‌‌کنند که به خاطر همین کودکان در دوران نوجوانی و جوانی افسرده می‌شوند. در دوران‌های بعدی اگرچه اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند، حتی چه دختر و چه پسر مورد سوء‌استفاده جنسی واقع می‌شوند، یعنی افسردگی و سرخورگی باعث می شود که در دوران نوجوانی چه دختران و چه پسران مورد سوء استفاده جنسی واقع شوند برای اینکه جبران محبت کنند، جبران محبتی که در منزل و خانواده نیست.

بعد از اینکه به سن‌های بالاتر می‌رسد در این دوران به یک‌باره شروع به پرخاش می‌کنند، یعنی افرادی که قبلا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند اکنون خود به تجاوزگر جنسی تبدیل می‌شوند و به خودنمایی‌های وحشتناک دست می‌زنند حتی این رفتارها را در بحران‌های سیاسی هم می‌بینیم یعنی گروهی که سرخورده شده‌اند دست به پرخاشگری‌‌های سیاسی می‌‌زنند ما اینها را در دبیرستان و راهنمایی می‌بینیم که این افراد به شدت پرخاشگر می‌شوند و زمانی که پرخاشگری به وجود می‌آید این پرخاشگری باعث می‌شود که هم برای خود و دیگران مزاحمت‌هایی ایجاد کنند.

اینها به خاطر این است که در دوران مدرسه این کودکان و نوجوانان را به شدت مورد فشار قرار می‌دادند موقعی که پرخاشگر می‌شوند ناظم مدرسه که بداخلاق است و سعی می‌کند که همیشه به بچه‌ها اخم کند و مثلا یک حالت خشن و ترسناک به خود بگیرد، وقتی که این جوان‌ها به دانشگاه می‌رسند یک دفعه از این فشار بیرون می‌آیند تا دیروز این بچه‌ منعطف بود و حتی درس می‌خواند ولی موقعی که وارد دانشگاه می‌شود به یکباره افت تحصیلی ایجاد و مشروط می‌شود.

اینها مشکلاتی است که اکنون در دانشگاه‌ها وجود دارد که دانشجویان با افت تحصیلی، انفعال‌ها و یا پرخاش‌های سیاسی مواجه‌اند یعنی پرخاشگری سیاسی جوانان به خاطر این مسائلی است که گفتم، پرخاشگری سیاسی به خاطر عقده‌های جنسی دوران دبیرستان که به نام نظم و ... سرکوفت زده شدند ایجاد می شود، که بررسی این موضوعات خود بحث مفصلی است.

اما در این زمینه تفاوتی بین دختر و پسر وجود دارد که تفاوتشان برعکس است دختر به شدت می‌خواهد جذابیت ایجاد کند و از نظر اجتماعی مقبول باشد که این مقبول بودن خیلی نکته مهمی است، یعنی اینکه همیشه به دنبال این است که خودنمایی کند و خود را زیبا نشان دهد و بعد به خودنمایی جنسی روی می‌آورد که این حالت‌ها از دوران نوجوانی شروع می‌شود.

آثار جنسی خودنمایی در این دوران خیلی بالاست و این امری طبیعی است متأسفانه ما اینها را درک نمی‌کنیم، یعنی خودنمایی جنسی را درست متوجه نمی‌شویم. به خاطر همین مسائل است که سن ازدواج را باید پائین آورد، چون نمی‌توان جلوی خودنمایی جنسی را گرفت، اگر جلوی این کارهای طبیعی گرفته شود یک نوع وارفتگی، افسردگی و ... ایجاد می‌شود که در درازمدت دچار بیماری‌های روحی و جسمی می‌شود که در ایران این حالت‌ها و بیماری به شدت بالاست که در درازمدت باعث می‌شود که زنان در ارتباط جنسی دچار مشکل شوند و به درد در ارتباط جنسی و سردمزاجی و ... منجر می‌شود که این بیماری‌ها هم در کشور کم نیست.

در این زمینه باید به جوانان خودآگاهی داده شود خصوصاً به دخترها، که اگر بدانند که در سنین جوانی خودنمایی جنسی‌شان طبیعی است و این را باور داشته باشند خیلی راحت‌تر می‌توانند تصمیم درست بگیرند، یعنی بهتر می‌توانند رفتارهای طبیعی خود را بشناسند و تصمیم درست بگیرند و از برخی مسائل دوری کنند تا بتوانند رفتار مناسب را انجام دهند، این یک رویکرد درست است که باید دنبال شود، پس  باید کاری کرد که چه دختر و چه پسر، چه زن و چه مرد این موضوع را بدانند و خودآگاهی پیدا کنند که این یک نکته اساسی و بنیادی است، ما متأسفانه این نگاه را در آموزش و پرورش نداریم.

کارشناس و افراد آشنا به این مسائل در مدارس راهنمایی و دبیرستان وجود ندارد. اگر این آشنایی ایجاد شود می‌توانیم به جوان‌ها کمک کنیم. اگر این مباحث به راحتی به مربیان و معلمان این دوران آموزش داده شود، مشکلات کمتر می‌شود. بعضی از معلمان تربیتی این کار را انجام می‌دهند اما افراد و کارشناسانی که پخته باشند و صاحب تجربیات باشند می‌توانند در این مسائل به جوانها کمک کنند، اما آنچه که بنده در دبیرستان‌های دولتی می‌بینم این است که افراد بدون علم و کارشناسی در این امور برخورد های نامناسب با این رفتار جوانان انجام می‌دهند. مسائل جنسی جوانان بحث‌های ساده نیست و نیاز به مطالعات زیادی دارد خصوصا فهم شخصیت ثانویه جنسی موضوع بسیار مهمی است که در بعد خانواده، مسجد و آموزش و پرورش باید لحاظ شود.

روحیه مذهبی جوانان

بُعد مهم دیگر روحیه مذهبی جوانان است؛ جوانی که تا دیروز همه ارزش‌ها و مسائل و موضوعات مذهبی را قبول کرده بود به یکباره نسبت به همه اینها شک می‌کند و شک و تردید جوانی در این زمان مطرح می‌شود و این شک از خود وجود خداوند شروع می‌شود تا نسبت به مسائل دیگر. اگر نتوانیم در این دوره جوان را همراهی کنیم و بحث‌های مهم این دوران را فهم کنیم ظاهرا اوضاع مناسب و مساعدی را نخواهیم داشت.

دین گریزی که یکی از این معضلات است از همین دوران شروع می‌شود، غالباً جوانان از طرح مسائل ذهنی خود و شک نسبت به مسائل دینی می‌ترسند، این وضعیت با تبلیغات رسانه‌ای غرب و دشمنان به چه چیزی می‌انجامد مشخص نیست؟!

در این برهه است که اوضاعی ایجاد می‌شود که اوضاع مناسبی نیست، یعنی اینکه جوان یک سؤال دینی فروخورده دارد که نمی‌تواند مطرح کند، علاوه بر این در این زمان هورمون‌هایی ترشح می‌شود که برای جوان تأثیرات رفتاری و جسمی این هورمون‌ها را هم به دنبال خود دارد. جامعه، مدرسه و خانواده او را طرد می‌کند و حتی ممکن است جوان به این ذهنیت برسد که به خاطر دین است که دچار مشکل شدیم، یعنی اگر دین نبود این مشکلات هم نبود. بنابراین به دنبال دین‌هایی می‌گردد که به او آزادی می‌دهد و می تواند تمایلات خود را در آن ارضاء شده ببیند.

همان مسائلی که در مسیحیت هم رخ داد و دین از سیاست جدا شد. جدایی از دین به خاطر بروز صفات ثانویه جنسی و شک و تردیدهایی است که در این سن به وجود می‌آید. اگر جوانان از سن بحران جنسی به سلامت عبور کنند این تردیدها و سؤالات خود به خود فرو می‌ریزد و فطرت دوباره خودنمایی می‌کند.

برای اینکه جوان در این دوران دچار گناه و فساد نشود و برای در امان ماندن از این آسیب‌ها توصیه به ازدواج می‌شود. اگر ازدواج صورت گیرد باعث متدین‌تر شدن جوان می‌شود و اگر ازدواج در این سنین رخ ندهد باعث بی‌دین‌تر شدن می‌شود که این هم نکته مهمی است یعنی جوان هم از نظر مذهبی و هم از نظر آموزشی و هم از نظر عاطفی دچار مشکل می‌شود.

اینجاست که نیازمند پیوند سه گانه دین، آموزش و عاطفه هستیم که این جوان را هدایت کند. فلذا پیوند خانواده، مسجد و نهاد آموزش در این امر ضروری است. نهاد آموزش بحث مفصلی است که تنها شامل آموزش و پرورش نمی شود، بلکه رسانه‌ها هم یکی از مهم‌ترین دستگاه های آموزشی هستند؛ مانند کتاب، سینما، رادیو و تلویزیون، مطبوعات و ... .

برخورد مناسب با تضادهای جنسی

بعضی‌ها معتقدند که باید تضادهای جنسی را سرکوب کرد یعنی می‌گویند شخصیت ثانویه جنسی چه در دختر و چه در پسر باید سرکوب شود، دختر باید حالت خودنمایی بدنی و نشان دادن زیبایی خود را به کنار بگذارد و پسر نیز همین طور. این کار باعث فروخوردگی و افسردگی می‌شود. یعنی ناکامی‌هایی که در دوره جوانی وجود داشت فعال می‌شود.

موضوع تجاوز در ایران هم از طرف زنان و هم از طرف مردان در حال افزایش است که نتیجه همین عامل است؛ مثلا سوء استفاده یک مربی پرورشی زن از یک بچه در مهد کودک که این موضوع باید بررسی و تحقیق شود و یا مربیان پرورشی که با دخترها و پسرها در دوره راهنمایی و دبیرستان ارتباط برقرار می‌کنند، البته اینجا تجاوز فقط عمل جنسی نیست و شکل‌های مختلفی دارد، پس تجاوز و سوء‌استفاده‌های جنسی به شدت در حال افزایش است؛ مثل قضیه قتل میدان کاج در سعادت‌آباد که به نوعی فعال شدن ناکامی است.

همچنین داستان قتلی که در رشت اتفاق افتاد و جوانی عموی خود را کشت، جوان‌هایی هستند که تحصیل کرده هستند اما با فعال شدن ناکامی روانی به چنین کارهایی دست می‌زنند و یا دایی و خواهرزاده‌ای که ماجرایی در بابل ایجاد کردند و آدم‌کشی‌هایی را به راه انداختند، حتی داستان «شهلا» که در گذشته اتفاق افتاده نمونه‌ای از این مسائل است یعنی زمانی که ناکامی‌ها فعال می‌شود خشونت، جنایت و ناامنی‌های اجتماعی به شدت اوج می‌گیرد و دیگر حتی نمی‌توان غفلت کرد، اطلاع دارم که دانشجویان دختر به شدت از محیط خلوت دانشکده‌ها می‌ترسند و این موضوعات در کشور سابقه خوبی نداشته و حتی دخترها در این محیط مورد تعرض و تجاوز واقع شدند.

اینها نشان می‌دهد که به شدت ناکامی‌ها در حال فعال شدن است و این بسیار خطرناک است. در جامعه‌ای که ناکامی اتفاق می‌افتد بنیاد رفتار و کنش‌های نوآور و خلاق باعث کشته شدن دیگران می‌شود. در کشورهایی مانند امریکا این مسائل و معضلات بسیار فراوان است که باعث می‌شود پلیس با خشونت وارد عمل شود که این خشونت‌ورزی پلیس و قانون‌شکنان به شدت خطرناک است و این اتفاقات به این امر بر می‌گردد که نتوانسته به طور عمیق احساسات دوره جوانی و نوجوانی ارضاء شود.

بهترین سن ازدواج

موضوع دیگر مورد بحث در مورد جوانان این است که مرحله جوانی دارای سنین متفاوتی است که هر سن دارای شخصیت و ویژگی خاص خود است، مثلاً در دوره نوجوانی بیشتر عشق، علاقه و عاطفه مهم است و در این زمان که تا سن هجده و بیست سالگی ادامه دارد، مسائل جنسی خیلی مطرح نیست.

در سن بلوغ دخترها به شدت پرخاشگر هستند و هنوز شخصیت ثانویه جنسی شکل نگرفته است، شخصیت ثانویه جنسی تقریبا بعد از بیست سالگی شکل می گیرد چه دختر و چه پسر که در این زمان وارد دانشگاه می شوند و در این زمان است که شخصیت ثانویه جنسی تکمیل می‌شود. سنین ۲۰ تا ۲۵ سالگی اوج مسائل عشقی و جنسی است، قبل از بیست دوران عشقی است و بعد از این تا بیست و پنج سالگی مسائل عشقی و جنسی هم وارد می‌شود. از بیست و پنج تا سی سالگی مسائل جنسی هم برای زن و هم برای مرد کاملا محاط می‌شود.

پس اگر بخواهیم سن عشق و عاشقی جوانان را نگاه کنیم تا بیست سالگی عشق پاک است و بیش از بیست سالگی هم عشقی و هم جنسی است که اگر جوانان در این دوران ازدواج کنند لذت جنسی‌شان بالاست. بنابراین بیست تا بیست و پنج سالگی بهترین سن ازدواج برای دختر و پسر است و اگر در این سنین ازدواج صورت گیرد در بهترین و مناسب‌ترین سنین، ازدواج شکل گرفته است و هر دو جنس خاطرات خوبی در این ارتباط خواهند داشت. اما بعد از بیست و پنج سالگی تقریباً ارضای جنسی مطرح است و اگر ازدواج کنند فقط برای این نیاز است و دیگر مسائل عاطفی مطرح نیست. بنابراین احتمال طلاق بالا می رود. افرادی که بعد از بیست و پنج سالگی ازدواج می‌کنند بعد از مدتی به معشوقه‌های قبلی خود بر می‌گردند.

بنابراین سن ازدواج حداکثر تا سی سالگی خوب است و بعد از آن اگر رخ ندهد ازدواج بی‌معنا می شود و تجرد قطعی روی می‌دهد. اکنون تجرد قطعی بحث بسیار مهمی در کشور است که به شدت در حال افزایش است. یکی از دلایل گرایش‌های هم‌جنس‌گرایانه نیز همین مسأله است. پس این خیلی مهم است که جوانان در سن ۲۰ تا ۲۵ سالگی ازدواج کنند برای روی دادن چنین امری بر روی مسائل اشتغال و مسکن، طرح‌هایی در حال اجراست و در باره مسائل دیگر هم باید به جوانان خودآگاهی داد و باید در جامعه اطلاع‌رسانی شود تا قبل از بیست سالگی سوء‌استفاده‌های جنسی صورت نگیرد و بعد از بیست سالگی تا بیست و پنج سالگی هم مسائل زناشویی شکل گیرد و خانواده‌ها آگاه شوند که میان بیست تا بیست و پنج سالگی بهترین دوران ازدواج است.

یکی از مهم ترین مسائلی که می تواند در حل این مسأله کمک کند، مهارت آموزی است. متأسفانه چون آموزش‌ها در کشور بیشتر انتزاعی است و مهارتی نیست وقتی که افراد با مشکلات مواجه شدند نمی‌دانند چه کاری را باید انجام دهند، ضمن اینکه اگر آموزش مهارتی باشد افراد زودتر می‌توانند وارد محیط کسب و کار شوند و در نتیجه زودتر ازدواج کنند.

کد خبر 2853204

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha