به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله قرهی از سلسله دروس روایات حکیم از سلوک عرفا مطلبی بیان کرده که متن آن را در پی آمده است؛
یكی از اعاظم دین می فرمودند، زمانی كه علامه شعرانی اعلی الله مقامه الشریف در تهران درس اخلاق داشتند، یك بار برف سنگینی آمده بود و من هم فقط یك ریال بیشتر نداشتم كه برای ارتزاق یك هفته من بود از طرفی در آن برف سنگین و آن هم در تهران سابق كه وسیله نقلیه محدود بود من در شمیرانات مانده بودم و هیچ وسیله ای هم نبود بعد از مدتی یك تاكسی قدیمی نگه داشت و گفت: شیخ من تو را می برم اما ۲ ریال می گیرم، گفتم بی انصاف ۲ ریال خیلی زیاد است من هم یك ریال بیشتر ندارم اما حاضرم همین یك ریال را بدهم من را ببر گفت: نمی شود، پیش خودم گفتم می روم آنجا از خود علامه شعرانی یك ریال قرض می گیرم و به او می دهم، قبول كردم و سوار شدم، وقتی رسیدیم به او گفتم منتظر باش تا من یك ریال دیگر برایت بیاورم، گفت : باید عبایت را گرو بگذاری، گذاشتم و رفتم، حضرت علامه وقتی من را دید تعجب كرد گفت: امروز هیچكس برای درس نیامده با این برف سنگین شما چطور آمدی؟! گفتم آقا من به عشق درس اخلاق آمدم حالا چه كار كنیم؟ فرمود اشكال ندارد من برای تو درس را می گویم.
بعد ماجرا را تعریف كردم و یك ریال از ایشان قرض گرفتم و رفتم به راننده تاكسی بدهم دیدم هنوز معطل من است وقتی من را دید نه تنها یك ریال را از من نگرفت ۵ ریال هم به من داد و گفت: آفرین! من فقط یك خواهش از تو دارم برو از این آقا بخواه كه من هم در درس اخلاق ایشان شركت كنم، رفتم ماجرا را گفتم، ایشان گفت، بگو بیاید و آن روز چنان مطالب عرفانی خاصی بیان كرد كه ما هر دو فریاد می زدیم.
بعدها فهمیدم كه آن راننده خودش یك عارف عجیبی است و بعدها به من گفت: من اصلاً آن روز مأمور بودم بیایم تو را ببرم، ایشان می گفت: من رزاقیت پروردگار عالم را آنجا به عینه دیدم. آن كسانیكه تصور می كنند مثلاً علم مركز رزق است، گاهی وحشت دارند از اینكه به علوم حوزوی وارد شوند چون می گویند در آمدی در آن نیست، حتی دخترانشان را به طلبه نمی دهند اینها باری تعالی را رزاق نمی دانند و كسی كه اینطور است مسلماً دین ندارد.
نظر شما