به گزارش خبرنگار مهر، نخستین نشست عصر کتاب با حضور احمد پوری و جمعی از اهل فرهنگ، عصر دوشنبه ۵ مردادماه در محل انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد. این جلسات که قرار است از این پس به صورت مرتب برگزار شود با همکاری ماهنامه آزما و انتشارات علمی و فرهنگی شکل گرفته و در نخستین جلسه آن که چهرههایی چون محمود معتقدی، حافظ موسوی، گیتا گرکانی، حسین کیائیان، هوشنگ اعلم، ندا عابد و جمعی از علاقه مندان شرکت داشتند احمد پوری درباره چارلز بوکوفسکی نویسنده و شاعر آلمانی الاصل آمریکایی و مجموعه شعری که از او با عنوان «آویزان از نخ» ترجمه کرده است صحبت کرد.
پوری درباره بوکوفسکی گفت: این شاعر و نویسنده، هفت، هشت سال است که در ایران شناخته و جدی گرفته میشود و کارش با استقبال مواجه بود. از جمله این که همین مجموعه شعری که من ترجمه کردم در فرصت یک ماه به چاپ دوم رسید و چاپ دوم آن هم تمام شد. بعد از موفقیت این کتاب در مصاحبه ای گفتم که بوکوفسکی شاعر درجه دوام ست وهمه به شوخی میگفتند چرا اگر او درجه دو است آثارش را ترجمه کردی که گفتم قرار نیست ما همیشه درجه اولها را ترجمه کنیم.
به گفته مترجم شعرهای تزار قبانی، بوکوفسکی را بدون شناخت نسل beat نمیتوان شناخت و نسل beat را بدون شناخت مسایل اجتماعی زادگاهش نمیتوان تحلیل کرد. او در ادامه به پیشینه و پگونکی شکلگیری گروه بیت اشاره کرد و توضیح داد:برای همه ما پیش آمده که وقتی یک نفر فوت می کند ما در گورستان همیشه بدون اینکه بخواهیم نوعی تفکر فسلفی به سراغمان می آید و این سوال که زندگی چیست؟ دلیل این تفکر فلسفی این است که در آن لحظه با یک واقعیت تلخ روبه رو شده ایم. حالا فکر کنید اگر این واقعیت تلخ یک شمول جهانی پیدا کند و بشود چیزی در حد جنگ جهانی دوم با آن همه تلفات و خرابی، این حالت و این اندیشه در سطحی وسیع منتشر میشود و با پایان جنگ آدم ها از خودشان پرسیدند این چه کاری بود؟ آیا مجبور به این کشتار بودید و... !؟ و این درست از جایی شروع شد که نمیشد به آن برچسب بی تمدنی و بی فرهنگی بزنیم چون جنگ از یک کشور پیشرفته اروپایی شروع شد.
پوری با اشاره به اینکه ایستادگی شوروی در جنگ، باعث رواج سوسیالیسم در جهان شد گفت: عده ای فکر کردند باتکیه بر سوسیالیسم می شود مسائل و افسررگیهای ناشی از جنگ جهانی دوم را حل کرد اما این فقط یک راه بود. مهم ترین گروهی که می بینم درکار خودشان این اعتراض را نشان دادند، گروهی از جوانان بودند که به عنوان جوانان عصبانی معرفی شدند و به آنها می گفتند Amgree jamy man. این گروه معتقد بودند، هر چه ارزش اخلاقی تا امروز داشتهایم بیهوده است و همهی این ساختارها را به هم ریختند و همهی حضایل منفی اجتماعی در کار اینها حضایل مثبت کار اینها شد. همهی با نمایشنامهی معروف با خشم به یاد آزبرن یادمان هست که مرحوم کریم امامی آن را به خوبی ترجمه کرد این اتفاقات در دههی پنجاه بود و کم کم این موج به آمریکا رفت و آنجا شکلش عوض شد عصیانی که پرخاش در آن نبود اما طغیان و عصبانیتش خیلی بیشتر از قبل بود در آمریکا هم گروهی تشکیل شد که شد با نام گروه beat و بعدها هم نسل بیت.
به گفته مترجم اشعار ناظم حکمت، گروه بیت، دزدی می کردند، مواد مخدر استفاده می کردند و حتی یکیشان آدم کشته. این ها مسایل منفی است اما واقعیت این است که نسل بیت حرف های زیادی برای گفتن داشتند اما این حرف ها را از راه هایی می زدند که خیلی پذیرفته نبود. به هر حال برآیند کار این اینها چند کار خیلی خوب بود از جمله یکی از معروف ترین و شناخته شده ترین شعرهای نسل بیت شعر آمریکا و متعلق به آلن گینز برگ بود و شعر دیگرش زوزه بود که مدت ها اجازه چاپ در آمریکا پیدا نمی کرد.
پوری افزود: این نسل با کارهای ضدارزش، محبوبیت خودش را از دست داد و فقط بین جوان های عاصی آن را قبول داشتند کم کم فعالیت هایش فروکش کرد و جای خودش را داد به هیپی ها. بخش زیادی از کسانی که در نسل beat بودند به هیپی ها پیوستند آلن گینز برگ می خواست فعالیت های سیاسی منظم تری داشته باشد و آثارش را کنار گذاشت و جک راک از سیاست کنار کشید چند سالی بعد از این ها بوکوفسکی در آمریکا ظهور کرد عده ای معتقدند او جزو نسل beat نیست و چون معتقدند به لحاظ زمانی با آنها ارتباط نداشته اما ردپای اندیشه های beat در کار او باعث شد که عدهی زیادی او راجزو نسل beat بدانند.
این مترجم به زندگی سخت بوکوفسکی اشاره و بیان کرد: بوکوفسکی در آمریکا بسیار محبوب بودذ چون او مصرانه راه beat را پیش گرفت و زندگی دردناکی داشت. از بچگی در خیابان ها زندگی کرد از پدرش نفرت داشت چون پدرش دائما آنها را به نظم و سربه زیری تشویق می کرد در عین حال که با خانوادهاش رفتار خوبی نداشت و او علیه پدرش عصیان کرد و مدت ها در پارک ها زندگی کرد و گاه بیکار بود مدتی در پستخانه کار کرد وقتی از آنجا اخراجش کردند به طور جدی نوشتن را شروع کرد.
پوری سپس بخشی از شعر بلند آمریکا سرودهی آلن گینز برگ و اشعار مختلفی از بوکوفسکی را به ترتیب سرایش خواند و در بین آنها توضیحاتی درباره زندگی او در مقطع زمانی سرایش شعر ارائه کرد که آخرین آنها شعری بود که او در ایام شیمی درآلن لامانی و روزهای آخر عمرش سروده بود.
بعد از خواندن ۱۰ شعر از بوکوفسکی، پوری اضافه کرد که مجموعه«آویزان از نخ» شامل شعرهایی است انتخاب شده از شعرهایی که بوکوفسکی دراواخر عمر در اختیار ناشران گذاشت و سفارش کرد که بعد از مرگش چاپ شود و من این شعرها را انتخاب و ترجمه کردم.
در جریان پرسش و پاسخ پایان جلسه گیتا گرکانی این سوال را مطرح کرد که آیا این نوع از شعر، یعنی شعر بوکوفسکی، می تواند گونهای جدید از شعر باشد؟ و یا اصلا می توان آن را شعر دانست؟ و احمد پوری در پاسخ گفت من انتظار داشتم که دوستان اعتراضی کنند که اینها شعر نیست واقعیت امر این است که مفهوم و واقعیت شعر برای ما خیلی عوض شده اما می شود گفت که این شعر، شعر منشور است و به شکل نثر عادی نوشته نمی شود چون در نثر به هم پیوستگی نثر خیلی مهم تر است و اگر روایی باشد قوانین خودش را دارد بوکوفسکی فقط می خواهد حس خودش را بیان کند حتی در فاصله گذاری هایی میزان تمرکزش را به خواننده منتقل می کند وابسته با پیشینهای که ما از شعر داریم یعنی وجود عنصر تخیل و اینها با آن تعریف شعر جور نیست.
در پایان جلسه از سوی مجله آزما و انتشارات علمی فرهنگی لوح تقدیری به پاس سال ها کار و تلاش ارزشمند احمد پوری در عرصه ترجمه و نوشتن به وی اهدا شد.
نظر شما