باشگاه خبرنگاران نوشت: مجتبی شاکری ششمین فرزند خانواده است که البته اصالت خانوادگی وی متعلق به لاريجان مازندران بر می گردد،
مجتبی شاکری نابینایی را بسیار زیبا و دلنشین می داند چرا که فارغ از لباس و انضمام و هیبت انسان ها به شخصیت واقعی آن ها توجه می کنید و شخصیت واقعی انسان از منظر نابینا مورد تامل قرار می گیرد و بسیار علاقه دارم رمان در فضای نابینایی را بنویسم که نابینایی، تیرگی و سیاهی نیست بلکه لحظه ها ارزش خاصی دارند.
وی می گوید: البته در این دوران احساس خسارت و کمبود نکردم حتی در مقایسه با دیگران فعالیت های بیشتری انجام می دهم و در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی فعالیت بیشتری دارم، از ۷۰ ساعت موظف ۲۳۰ ساعت وقت می گذارم.
در ادامه نگاهی به زندگی شخصی و حرفه ای مجتبی شاکری داریم؛
سین: چه سالی ازدواج کردید؟
جیم: خطبه عقد در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در محضر امام خمینی (ره) جاری شد.
سین: چگونه با همسرتان آشنا شدید؟
جیم: آشنایی قبلی با همسرم نداشتم، زمانی که از آلمان برای درمان جراحت چشم، گوش و جراحی پلاستیک بازگشتم، یکی از دوستانم به من گفت که دوست همسرش علاقه مند به ازدواج با جانباز است. من این تقاضا را رد کردم و سعی در متقاعد کردن ایشان به ازدواج با فردی که از شرایط جسمانی عادی برخوردار است داشتم اما در پاسخ به من گفتند که اگر قبول نکنم با جانباز دیگری که حتی ممکن است قطع نخاع باشد ازدواج می کند.
سین: چرا همسرتان چنین درخواستی داشتند؟
جیم: همسرم امدادگر پادگان ولیعصر(سر پل ذهاب) بودند و توجیه ازدواج با من را به نوعی مبارزه در خط مقدم بیان کردند و عقیده داشت که اگر به عنوان دختر در خط مقدم نمی توانم مبارزه کنم، با این اقدام سهم خود را ادا می کنم.
سین: چند فرزند دارید؟
جیم: سه پسر به نام های صدرا متولد۶۱، امین الله متولد ۶۵، ثارالله متولد ۶۷ است.
سین: نوه دارید؟
جیم:بله، دو نوه، محمدحسین ۵ ساله، پسر اولین فرزندم و فاطمه هشت ماهه دختر دومین فرزندم است.
سین: میزان تحصیلات شما؟
جیم: دیپلم ریاضی را از دبیرستان ميرداماد قبل از انقلاب گرفتم و بعد از ازدواج در رشته پژوهشکده جامعه شناسی دانشگاه تهران پذیرفته شدم، در سال ۷۰ نیز لیسانس حقوق قضایی از دانشگاه آزاد گرفتم، در سال ۷۵ کارشناسی ارشد اطلاعات استراتژیک را از دانشگاه امام حسین دریافت کردم و دفاعیه کارشناسی ارشد با موضوع نقش حزب الله در امنیت جمهوری اسلامی را با نمره ۱۹/۵ به اتمام رساندم و البته ۲۰ برای آقای چمران بود.
سین: چه سالی به جبهه رفتید؟
جیم: اخذ دیپلم با انقلاب همزمان شد و در همان زمان بود که در گروه مبارز توحیدی با رهبری شهید بروجردی قرارگرفتم و بعد از انقلاب به عنوان محافظ بیت فعالیت کردم و بعد از آنکه دوره های آموزشی را در گروه های اولیه تشکیل دهنده سپاه گذراندم، مدتی با پشتیبانی سپاه به افغانستان رفتیم.
سین: از حادثه ای که موجب جانبازی از ناحیه چشم و دستتان شد بگویید؟
جیم: مین هایی که ضد انقلاب در اطراف سنندج کار گذاشته بود به تهران منتقل یافت و من زمانی که مشغول برداشتن چاشنی مین بودم در دستم منفجر شد که البته انفجار مین ضد نفر در فروردین سال ۵۹ (چند ماه قبل از جنگ رسمی) موجب شد تا از ناحیه دو چشم و دو دست مجروح شدم.
سین: چند درصد جانبازی برای شما تعیین کرده اند؟
جیم: قاعده بنیاد بر این مبنا است که کسی دو چشم از دست داده باشد ۷۰ درصد و از دست دادن دو دست هم ۷۰ درصد که در مجموع ۱۴۰ درصد می شود اما ۷۰ درصد به بالا محاسبه می کنند.
سین: چطور با شرایط بعد از جراحت کنار آمدید؟
جیم: سعی کردم برداشته های خودم مسلط باشم و از ابزار باقی مانده استفاده کنم. این شرایط باعث نشد تا از فعالیت هایم کاسته شود و در دوران کارشناسی پانصد ساعت نوار درسی را مکرر گوش می کردم.
سین: دست به قلم هستید؟
جیم: بعد از مجروحیت برای ضبط خاطرات رزمنده ها به جبهه رفتیم و با چهره های پر حادثه جبهه مصاحبه کردیم که ۱۰ جلد کتاب از مصاحبه ها چاپ شد و لحظه های ناب بیش از ۵۰ چهره پر حادثه معرفی شد و البته بیشتر برنامه های تلویزیونی مثل صندلی داغ که پرسش های دلی داشتند از آن کتاب ها الهام گرفته بودند.
سین: رنگ مورد علاقه؟
جیم: تمام رنگ ها برای خود جایگاه دارند، احوالات مختلف برای ما رنگ ها را رقم می زند و البته که نقاش هستی بهترین را رقم زده و هر رنگی در جای خود زیباست.
سین: فصل مورد علاقه؟
جیم: پاییز و زمستان بخشی از رنگ ها حذف می شوند اما در بهار می توان تمام رنگ ها را دید، بهار جامع همه جلوه های طبیعت است.
سین: غذای مورد علاقه؟
جیم: در دوره های مختلف و با تغییر سن علاقه ها نیز تغییر می کند البته به غذاهای گیاهی سالاد علاقه دارم، انواع ترشی و لبنیات را نیز زیاد استفاده می کنیم.
سین: شغل مورد علاقه؟
جیم: به شغل هاي ثابت و تکراری علاقه ای ندارم چرا که فکر می کنم هر روز مطلب و فعالیت جدیدی وجود دارد. البته در دوران کودکی در منطقه فقیر نشین ( مرز تهران و شهر ری) زندگی می کردیم برای کمک به معیشت خانواده شغل هاي مختلفی را از جمله بلال فروشی، بادبادک فروشی، آلاسکا فروشی، تریکو فروشی،قنادی و حتی در زمانی نیز پادوی کفاشی را تجربه کرده ام مدت زمانی نزدیک مقطع دیپلم در آزمایشگاه دانه بندی شهرداری مشغول به کار بودم، بعد از جراحت، مشاور بنیاد شهید و امور ايثارگران و در شورای راهبردی سیما به عنوان اتاق فکر دیروز امروز فردا عضویت داشتم.
سین: اولین دستمزد را چه سالی گرفتید؟
جیم: در مقطع زمانی که در کنار خواهر و برادرم به بلال فروشی مشغول بودیم، مزد من بلال شیری بود که البته جز بهترین بلال ها بود.
سین: خاطرات را یادداشت می کنید؟
جیم: از سال ۷۹ نوشتن یادداشت روزانه را آغاز کردم و البته خاطرات قبل از آن سال ها را نیز یادداشت کرده ام و هم اینک ۱۸ دفتر ۲۰۰ برگ خاطره دارم به طوریکه هر روز حداقل یک صفحه می نویسم.
سین: چه موزیکی را ترجیح می دهید؟
جیم: زمانی که در دوران دبستان مشغول به تحصیل بودم در کانون پرورش فکری، سيلفون می زدم و البته در حال حاضر بیشتر موسیقی گوش می کنم و برای من شعر خوب و اجرای خوب خواننده از اهمیت بالایی برخوردار است.
سین: به کدام خواننده و بازیگر بیشتر علاقه دارید؟
جیم: خواننده و بازیگرانی که مسایل اخلاقی را رعایت می کنند برایم مطلوب است چرا که شکستن خط قرمز اخلاقی برای من جالب نیست.
سین: دوست دارید با چه شخصیتی مصاحبه کنید؟
جیم: دوست دارم با مقام معظم رهبری مصاحبه ای داشته باشم تا با لایه های پنهان و خلوت زندگی ایشان بیشتر آشنا شوم. یک مصاحبه جدی و طولانی با خانواده آیت ا.....هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تا در مورد تضادهای شخصیتی آن ها بیشتر بدانم، مصاحبه با سيدحسن نصرالله، آقای الحوثی در یمن، مصاحبه با مادران شهید و رزمندگانی که در شرایط سخت جسمی به سر می برند وقدرت تحرک بالایی ندارند.
سین:بهترین و بدترین روز زندگی؟
جیم: بهترین روز زندگی زمانی بود که خطبه عقد را در محضر امام بودیم بخصوص که امام در جلد ۱۶ صحیفه نور و پیامی برای زن به ازدواج ما اشاره کردند و بدترین روز زندگی زمان ارتحال امام بود که معنای جمله "آسمان روی سرم خراب می شود " را آن زمان متوجه شدم.
سین: ویژگی منحصر به فرد شما چیست؟
جیم: خوشبيني به آینده
سین: اصلی ترین مشغله ای که در حال حاضر دارید چیست؟
جیم: انقلاب در مسیر خودش حرکت کند و نظرات حضرت آقا پیاده شود و پرچم را گم نکنیم.
سین: در اوقات فراغت ترجیح می دهید چه کاری انجام دهید؟
جیم: کارهای زیادی دارم اما اگر فراغتی حاصل شود مطالعه راترجیح می دهم و با نوه ها بازی می کنم.
سین: طرفدار رفتار ملایم هستید یا خشن؟
جیم: رفتار باید همراه با عقلانیت باشد و باید غضب و صمیمیت در پناه عقل باشد.
سین: چه میزان گذشت در زندگی دارید؟
جیم: براساس سخن یکی از بزرگان "مرنج و مرنجان "که باید به این مسیله توجه کنیم و نردبانی باشیم و فرصتی برای دیگران نیز ایجاد کنیم واز اشتباهات برانگیخته و برافروخته نشویم ( مگر کاری که از روی عناد باشد) تا دیگران نیز فرصت تجربه و ارتقا داشته باشند.
سین: طرفدار آبی هستید یا قرمز؟
جیم: هر کدام که خوب بازی کنند، گاهی باید از خوب جنگیدن دشمن نیز درس گرفت.
سین: به چه ورزشی علاقه دارید؟
جیم: به ورزش های رزمی علاقه دارم و البته شنا و کوهنوردی.
سین: از شیطنت های دوران کودکی بگویید؟
جیم: در دوران کودکی یک سر لوله آب که بتواند وزن ما را تحمل کند بر روی درخت در منزل و سر دیگر آن را بر روی دیوار همسایه گذاشته بودیم تا بارفیکس بازی کنیم اما یک روز مادربزرگم که می خواست بازی بارفیکس ما را تجربه کند با کمک ما لوله آب را گرفت و وقتی که ما رهایش کردیم از آن فاصله به زمین افتاد.
سین: در دوران مدرسه تنبیه شده آید؟
جیم: در دوران مدرسه تنبیه نشدم چون ریز نقش بودم همیشه ردیف اول بودم و چهار خواهر بزرگتر نیز مثل معلم بر درس های من نظارت داشتند به همین علت به یاد ندارم تنبیه شده باشم.
سین: در بچگی به چه شغلی علاقه داشتید؟
جیم: دکتر به دلیل لباس و آداب خاصی که دارند در میان بچه ها شغل محبوبی است اما به تدریج که شناخت وسیعتری پیدا کردم احساس می کنم هر جا که بشود عقیده را پیش برد مطلوب است، البته در زمانی که شهید رجایی دبیر جبر ما بودند به دلیل تاثیر گذاری ایشان به شغل معلمی علاقه داشتم و در دوره ای دیگر اخلاص شهید بروجردی و همکاری همسر ایشان برای من الگو بود و در نهایت شهید قلمبد بدون توجه به ملیت افغانستان برای کمک به آنها در جنگ رفت الگوی دیگری برای من بود.
سین: در زندگی به بن بست برسید چه کاری انجام می دهید؟
جیم: به دلیل اینکه توانمان محدود است بن بست زیاد پیش می آید اگر زندگی را از زاویه اسما الهی که گنج بزرگی است ببینیم بن بست وجود ندارد، حکایت انسان حکایت شخصی است که از ته چاه و به اندازه حلقه چاه به عالم نگاه می کند از همین روی بن بست می بیند. ما تدبیر می کنیم و خدا تقدیر می کند آنچه که ما می خواهیم مهم نیست بلکه آنچه که خدا می خواهد نتیجه خوب است.
سین: از بیست چه نمره ای به خود می دهید؟
جیم: ما خیلی کم هستیم اما خدا به کم ما هم نمره بالایی می دهد همانطور که در دعای رجبیه و ذکر یونسیه اشاره شده است ما بسیار کم هستیم اما با بخشش خود به ما نمره می دهد.
سین: مهمترین نصیحت پدر؟
جیم: به حلال و حرام توجه ویژه ای داشت و تاکید می کرد حلال زندگی کنید.
سین: تعهد بهتر است یا تخصص؟
جیم: رابطه تنگاتنگی وجود دارد چه بسا که متعهدی که در کارش جهل داشته باشد و متخصصی که از ارزش ها بی اطلاع باشد به کار نمی آیند.
سین: چه غذایی را بهتر درست می کنید؟
جیم: کباب، در دوران جوانی که به دربند و توچال و با عمو به جاجرود می رفتیم کباب خوب درست می کردم والبته با گوشت شتر هم کباب زدم.
سین: نقطه ضعف شما چیست؟
جیم: نقطه ضعف زیاد داریم اما خدا کمک کند تا هیچ انسانی در ریا، خود بزرگ بینی، جاه و مقام وشهرت غرق نشود چراکه لباس شهرت انسان را از دیدن حقایق باز می دارد.
سین: تیکه کلام شما؟
جیم: عرض شود که !
سین: اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید در همین جایگاه باشید؟
جیم: مسیر درستی را آمده ام و در هر زمان دیگری که باشم سعی می کنم فرمانبر خدا، رهبری و عقل باشم.
سین: مصلحت را به حق ترجیح می دهید؟
جیم: مصلحت نوعی حق است چه بسا که در دوران امیر المومنين نیز شاهد آن هستیم که امیرالمومنين به دلیل مصلحت جامعه اسلامی ۲۵ سال از جایگاهی که خدا و پیغمبر برای ایشان در نظر گرفته بودند دور ماندند.
سین: به مشاغل مجلس و وزارت فکر می کنید؟
جیم: کاری که انسان موثر باشد مهم است.
سین: فاصله بین شعار و حقیقت در جامعه چقدر است؟
جیم: شعار رهبری عین حقیقت است اما شخصیت های دیگر که شعار می دهند با حقیقت فاصله زیادی دارد به قولی لباس برای دیگران می دوزند که قواره تن خودشان نيست. مبارزه با فساد سالهای طولانی است از سال ۸۰ بر روی میز قوه قضاییه است البته ریاست فعلی کارهایی را انجام دادند، بافت فرسوده در حد شعار باقی مانده که ممکن است بر اثر زلزله ۶ ریشتری، کشته های میلیونی به بار آید.
سین: بهترین هدیه ای که گرفتید چه بود؟
جیم: عکسی که به یادگار در محضر امام در زمان خطبه عقد گرفتند.
نگاهی بر نظر مجتبی شاکری بر کلید واژه های زندگی؛
شورا: مطالبات مردم
شهرداری: امین مردم در تامین مطالبات
خط مقدم: نوک پیکان مبارزه
خط مقدم تهران: نقطه تلاقی مصوبه و اجرا
نظر شما