به گزارش خبرگزاری مهر، چگونگی و حدود دخالت و ورود دولتها در حیطه فرهنگ و تبیین مدل متناسب با فضای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از موضوعات اصلی این پرونده، بهانه ای شد که سراغ دکتر نادر جعفری برویم. وی که دارای دکترای سیاستگذاری فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(علیه السلام) است، با شنیدن موضوع بحث به گرمی از ما استقبال کرد و با وجود مشغله های کاری به عنوان مدیرکل طرح و برنامه دانشگاه، در فضایی صمیمی در دفتر کارش با او به گفتگو نشستیم.
*به عنوان اولین سؤال؛ همانطور که میدانید همواره تقابل دو دیدگاه خصوصیسازی یا دولتیسازی فعالیتهای فرهنگی مطرح بوده است. از نظر شما نظریه مختار چیست؟
درباره نظریه مختار همان طور که از سؤال معلوم است باید روشن کنیم که آیا ما باید یک الگوی خاص داشته باشیم یا الگویهای موجود، برای جهتدهی به ما کافی هستند؟ من فکر میکنم پیشفرض این است که برای پاسخ به این سؤال ببینیم الگوهای موجود چیست؟ در مبانی نظری الگوهای موجود درباره میزان دخالت دولت در حوزههای فرهنگ و اصول مداخله دولت در سیاستهای عمومی که هم سیاستهای حوزه فرهنگ را شامل میشود و هم میتواند حوزههای عمومی دیگر مانند امور رفاهی و اجتماعی مثل سلامت، بهداشت، ورزش، فراغت و گردشگری را شامل گردد،(فارغ از این که اینها را فرهنگی بدانیم یا نه، چراکه اینها سیاستهایی عمومی هستند) مدلهای شناخته شدهای در کتابها وجود دارد که حداقل سه گفتمان به عنوان شاخص طرح گردیدهاست.
گفتمانی که اکثریت مداخله را به دولت میدهد در مقابل گفتمانی که بازار را اصل قرار میدهد که فلسفهاش هم معلوم است، لیبرالیسم فلسفه پشتیبان گفتمان بازار است. حالت بینابینی هم وجود دارد که در این حالت بینابینی عمده رویکرد شما هنوز عدم مداخله مستقیم است، اما نهادهایی را که مایل هستید حمایت کنید، خیلی بازارمحور نیستند. مانند نهادهای عمومی و اجتماعی.
*به نظر شما جایگاه ایران در کدام قسمت این طیف قرار دارد؟
ممکن است ما در نظریه مختار خود الزاماً با هیچ کدام از این نظریات انطباق کامل نداشته باشیم اما دایره محدوده حرکتمان باید روشن باشد. برای پاسخ دقیقتر به اینکه کجای این طیف قرار داریم باید مسئله معرفت شناختی ما در نگاه اسلامی به مفهوم دولت روشن گردد. در واقع مفهوم دولت اسلامی و حکومت اسلامی چه نسبتی با مردم دارد؟ آیا زمامدار تام و تمام است؟ پاسخی کمی در اینباره وجود دارد. آیا در جمهوری اسلامی باید به سمت بازار رفت؟ آیا اصلاً اسلام تولید ثروت را میپذیرد؟ آیا سازمانهای اقتصادی که دارند پول خلق میکنند وثروت خلق میکنند مورد تأیید هستند؟
در این مبانی یک مقدار برداشتهایمان آنطور که باید درست نیست؛ آنطوری که واقعاً باید معرفتی نگاه نمیکنیم. بسیاری از اندیشمندان حوزه اسلام مثل شهید مطهری بسیاری از فقهایی که فرصت کار حکومتی داشتند نه قائل به لیبرالیسم غربیاند و نه قائل به کمونیسم حداکثری. میگویند در اسلام خلق ثروت یانهادهایی که در تولید نقش دارند و کارمحور و مولد هستند،مورد تایید اند. پس نظریه مختار الزاماً هیچ کدام از این سه مورد نیست اما جایی روی طیف قرار دارد که هم حدی از دخالت دولت را قبول دارد و هم مایل است حوزه عمل را در اختیار بخش غیردولتی بگذارد و تصدی را بار دولت نکند.
حضرت آیتالله مهدوی کنی در خطبه اول یکی از نمازهای جمعه تهران در اردیبهشت ماه سال ۶۲ ذیل آیات ابتدایی سوره مبارک مائده که خداوند می فرماید «تعاوَنوا عَلی البرّ و التَقوَی» بیان کردند که کمیته امداد حضرت امام را یکی از مصداقهای این تعاون در برّ تلقی میکنند و راجع به اینکه آیا نظر اسلام این است که امور خیریه توسط دولت انجام شود یا خیر، میفرمایند نگاه اسلام این است که مردم خودشان حداکثری وارد امور خیریه شوند. ایشان به شدت قائل به این است که نگاه اسلام مداخله حداقلی دولت است.
من حالا نمیگویم امور خیریه را میشود به همه امور اجتماعی تعمیم داد، اما یکی از مصادیق بارز امور اجتماعی است. اگر این نگاه را بپذیریم باید جایی از این طیف خودمان را جایابی کنیم که مداخله دولت وجود دارد ولی مداخله حداقلی است یا جایی از طیف خودمان را جایابی کنیم که علاوه بر این که مداخله دولت حداقلی است فرصت اجرا و حضور حداکثری برای مردم فراهم باشد. پس بر اساس مبانی معرفتشناختی اسلامی و گفتمانهای سهگانه، نظریه مختار جایی از طیف است که مداخله دولت حداقلی بوده و فرصت حداکثری برای مشارکت مردم وجود دارد.
جالب این است که شعارهای چند سال اخیر رهبر معظم انقلاب هم گویای این نگاه است. از جمله سال پیش نگاه به مدیریت جهادی، مشارکت مردم، اقتصاد فرهنگ و از این طرف امسال این همدلی و همزبانی. حضرت آقا اصرار دارند که به جای کارفرما و دولت بگویند کارگزار؛ بنابراین فکر میکنم جایمان تقریباً روی طیف معلوم شود.
*آقای دکتر! میتوانید بر اساس این جایگاه نقش دولت را در سیاستگذاری، اجرا و نظارت روشن کنید؟
بر اساس دانش سیاستگذاری عمومی و فرهنگی، ما میتوانیم خیلی خلاصه چرخه سیاستگذاری را در همین سه سطح ببینیم یعنی بگوییم حوزه تدوین سیاست، اجرای سیاست و حوزه نظارت و ارزیابی. البته چرخه سیاستگذاری معمولاً کاملتر از این و جزییتر از این دیده میشود. مثلاً قبل از مرحله تدوین دو مرحله دیگر وجود دارد: یک مرحله مسئلهشناسی و مشکلشناسی و سپسمرحله برجستهسازی بخشی از این مسائل و مشکلات.
بعد در مرحله سوم شما تازه گزینهسازی میکنید و برای آن موارد برجسته سیاست تدوین میکنید. کما اینکه برای همین مثال موسیقی که زدم هیچ وقت موضوع موسیقی به سیاست نمیرسد چون اصلاً برای مدیران فرهنگی ما برجسته نیست. پس قبل از مرحلهای که میخواهیم در مورد سیاستگذاری صحبت کنیم، دو مرحله داریم. همچنین بین سیاستگذاری و اجرا معمولاً یک مرحله مشروعیت بخشی یا رسمیت بخشی وجود دارد.
تصور کنید شما قاعدهای برای بازیهای رایانهای تنظیم میکنید. به صرف اینکه شما بنیاد ملی بازیهای رایانهای هستید و زیر مجموعه وزارت ارشاد، آیا دستورالعملی که وزیر امضا میکند قابلیت اجرا پیدا میکند یا نه؟ نکته مهم اینجاست که خانوادهها باید توجه کنند که ردهبندی بازی برای سلامت روانی بچهها لازم است و اگر توجه کنند که این مقررات ردهبندی بازی ها برای خودشان مفید است با شما همراهی نیز میکنند. در غیر این صورت کسی به این دستورالعملها توجه نمیکند.میخواهم بگویم مرحله مشروعیت بخشی در ادبیات دانش سیاستگذاری مرحلهای است که ظرفیت پذیرش و مقبولیت عمومی مردم را هم برای سیاستها فراهم میکند. پس من حداقل یک مدل شش مرحلهای را بیان کردم. شناسایی مسئله و مشکل، برجستهسازی، تدوین سیاست، مشروعیتبخشی، اجرا و نظارت.
سؤال شما فقط سه مورد از این شش مرحله را مطرح میکند. من نگاهم به فرمایش امسال رهبر معظم انقلاب درباره همدلی و همزبانی این نیست که مردم فقط به اجرای سیاستهای دولت کمک کنند. من میگویم تمام آن چرخه هم دولتی است و هم مردمی؛ یعنی مردم در تشخیص مسئله و مشکل هم باید به کار گرفته شوند و به دغدغههایشان توجه شود. یکی از سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی که مصوبه هم دارد و در خود سایت شورا میتوانید این مصوبه را پیدا کنید سیاستی است به نام«سیاست شیون فرهنگی»، عدهای بزرگوار در رابطه با نحوه عزاداری مردم سند خلق کردند. شیون فرهنگی! آیا واقعاً دغدغه مردم در عزاداری از این دست است؟ حالا اگر این مراحل را ششگانه یا سهگانه ببینیم همانطور که در سؤال آمده است، به نظر میرسد دولت باید حداکثر در دو جای آن نقش داشته باشد. در حوزه سیاستگذاری است و در حوزه نظارت یعنی به هیچ وجه دولت نباید در حوزه تصدیگری و اجرا وارد شود.
*پس شما قائل به مداخله حداقلی دولت هستید؟
بله حتی مداخله حداقلی در تدوین سیاستها و در نظارت. در مرحله تصدیگری معتقدم دولت به هیچ وجه نباید وارد شود. در سیاستگذاری و مدیریت فرهنگ دو گروه بازیگر غیردولتی جدی وجود دارند. یک گروه اصلی خود مردم هستند. تشکلهای مردم نهادی که از طریق سیستمهای دموکراتیکی که بیشتر در حوزههای عمومی، شهرداریها و شوراهای محلات و نمونههایی از این دست وجود دارند. گروه دوم، گروههای ذینفوذ غیردولتی و تخصصیاند. مثلاً انجمن های صنفی در حوزه سینما مانند انجمن کارگردانان، انجمن تهیهکنندگان، انجمن بازیگران، انجمن تدوینکنندگان، انجمن فیلمنامهنویسان. دولت باید در مسئلهشناسی از اینها کمک بگیرد و در برجستهسازی با اینها مشورت کند و در نهایت سیاست را تدوین کرده و اجرایش را حتماً به مردم سپارد. به همین ترتیب در نظارتش هم باید از خود مردم و از خود تشکلها و رسانهها استفاده کند.
*در صحبتهای شما مثالهای خوبی بود مانند نظام ردهبندی بازیهای رایانهای و امثال آن. چیزی که اکنون در مباحث روز مطرح است و روی آن مانور رسانهای میدهند این است که میخواهند نشان استاندارد فرهنگ طراحی بکنند و به محصولات فرهنگی نشان فرهنگی بزنند. تحلیل شما از چنین اقداماتی چیست؟
اینها مصداقی هستند از یک مفهوم. باید ببینیم نگرش پشت اینها چیست؟ اگر نشان فرهنگی را به مصابه یک استاندارد در نظر بگیریم که دولت حداکثری این را تعیین میکند پاسخ روشن است. مردمهیچ دغدغه برای تبعیت از آن ندارند اتفاقاًچه بسا خیلی جاها خلاف آنعمل کنند. اما اگر نگاه این است که این استانداردها همانی است که مردم رعایتش میکنند و دوست دارند برای زندگی روزمرهشان از آن استفاده کنند، آن وقت شما مرجعی برای رسمی کردن آنچه خود مردم دارند اجرایی میکنند میشوید.
کپسول گاز استاندارد و غیراستادندارد را مردم خوب رعایت میکنند اما تعریف کالای فرهنگی استاندارد و غیراستاندارد خیلی کار سختی استو به این راحتی مردم از دولت تبعیت نمیکنند. همین الآن در شورا عالی انقلاب فرهنگی راجع به موسیقی هیچ سندی نداریم اما مردم و عرف جامعه سراغ آموزش موسیقی میروند.من در مراحل چرخه سیاستگذاری مرحله مقبولیت و مشروعیت را مرحله چهارم گفتم اما از همان ابتدا وقتی شما از مردم مسئلهشناسی میکنید با شما همراهی میکنند ولی وقتی پشت در بسته مینشینیم و راجع به شیون فرهنگی سیاستگذاری میکنیم اصلاً کسی به آن گوش نمیدهد و مردم میروند کار خودشان را انجام میدهند.
*لطفا نقش دولت و دیگر نهادهای رسمی را در حوزه اجرا و تصدی گری بر اساس مدلی که فرمودید بیشتر توضیح دهید؟
در نظریههای حوزه اجرا پایه تمام نظریههای همین طیف دوسویه مداخله حداکثری دولت و مداخله حداکثری مردم است. در این زمینه نظریهای داریم به نام ابزارهای اجرای سیاست، که میگوید در اجرا شما طیفی از ابزار ها را در اختیار دارید. این ابزارها شامل مصادیقیمانند پیش بینی اجرا در بدنه دولت، تأسیس شرکت اقماری، حمایت مستقیم از برخی شرکتها، معافیتهای مالیاتی، دادن یارانه، آموزش، اطلاعرسانی، آگاهی دادن به خانوادهها و... اینها همه میشود ابزارها. این ابزارها روی همان طیف قابل رتبهبندیاند.
از یک سو ابزارهایی که شما را به سوی آگاهیبخشی و اطلاعرسانی به خانوادهها و مشارکت حداکثری خانوادهها و مردم میبرد. از سوی دیگرابزارهایی که میگوید خود وزارت ارشاد، خود سازمان تبلیغات اسلامی، خود بدنه دولت بیاید نهادسازی کند به سمت مداخله حداکثری دولت میرود. اینکه عرض میکنم در مرحله اجرا باید حضور دولت و دیگر نهادهای رسمی حداقلی و حضور مردم حداکثری باشد یعنی ما باید دغدغههای مبانی ارزشی و اسلامی را به سمت تولید محصول فرهنگی مستقیم نبریم بلکه باید این آگاهی را در خانوادهها ایجاد کنیم.
در این صورت خانوادهها متقاضی این کار میشوند و چیزی که تقاضا پیدا کند، آن وقت تسهیلات شما برای تولید، موجب پیدایش و رونق بازار می شود. ببینید «سوره مهر» دولتی است یا خصوصی؟ انتشارات سوره مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و ظاهراً دولتی است. سوره مهر سالهای سال از دغدغههای ارزشی با مدل دولتی آن حمایت کرده. اما چه مقدار کتاب فروخته است؟ بسیار کم. اما اکنون سوره مهر با شناخت بازار خوانندههای کتاب که چه قالبی را دوست دارند، در قالب داستان و رمان همان ارزشهای فرهنگی را تولید فرهنگی کرده و در اختیار بازار قرار میدهد. چطور است که مردم «دا» را میخوانند؟ چطور است که مردم «خاکهای نرم کوشک» را میخوانند؟ چطور است که «لشکر خوبان» را میخوانند؟ چطور است که «آن بیست و سه نفر» را میخوانند؟ علت این است که شما از آن قالبی که مردم میپسندند تبعیت کردید و ارزشهای دفاع مقدس را در قالب روایت داستانی و روایت تصویری آوردید. کتابی که ۱۰۰ بار چاپ شود، ۴۰ هزار نسخه از آن فروخته شود حتما گردش اقتصادی خوبی برای مؤلف، ناشر، مترجم و ویراستار خواهد داشت.
مطمئن باشید سالهای سال گفتن صرفهجویی در مصرف آب به اندازه تیزرهایی که خیلی تأثیرگذار نشان میدهند آخر و عاقبت مصرف زیاد آب چیست اثر نخواهد داشت. شما اگر برای ترویج حجاب گل هدیه بدهید، خیلی بهتر از ابزارهای مداخله مستقیم دولت راجع به برخورد با بدحجابی اثر خواهد کرد، گل هدیه دادن یعنی جلب مشارکت مردم، یعنی دعوت آنها به مشارکت در صورتی که ابزار برخورد ابزار دولتی است. دعوت مردم به امر به معروف خیلی مؤثرتر است از اینکه امر به معروف شما دولتی باشد یا نهی از منکر را شما دولتی انجام بدهید.*
*منبع: پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی
نظر شما