به گزارش خبرگزاري "مهر" انستيتو مطالعاتي بروكينگزthe Brookings Instition در تحليلي نوشت :"همچنانكه ايران به برنامه و تحقيقات هسته اي خود ادامه مي دهد، جهان با يك معما روبروست و يك سري تحريم هاي جامع مي تواند بهترين شانس براي تغيير رفتار ايران باشد."
"ميشل هانلون" و" ديويد ساندالو" نويسندگان اين تحليل اعلام مي كنند:" چنين تحريم هايي - كه بايد جدي باشد- نه تنها بايد شامل صادرات پسته و فرش و ممنوعيت سفر رهبران ايراني باشد، همچنين بايد صادرات نفت ايران را نيز در بر بگيرد چرا كه اقتصاد ايران به اين عوامل بستگي دارد."
نويسندگان بدون اشاره به پيامدهاي اين نوع تحريم بر بازارهاي جهاني ادعا مي كنند كه " اين شمشيري است كه مي تواند به عنوان تهديد عليه ايران استفاده شود."
تحليلگران پيش بيني مي كنند كه "توقف صادرات نفت خام ايران باعث مي شود تا بهاي نفت به بيش از 100 دلار در هر بشكه برسد و دولت هاي جهاني را در حل اين معضل و تصميم گيري درباره چالش به وجود آمده ناشي از تمايلات هسته اي ايران تضعيف كند."
هانلون و ساندالو اذعان مي دارند كه "جهان به حمايت انرژي نياز دارد كه اين امكان را فراهم بياورد تا تحريم هايي را عليه يك كشور بزرگ نفت خير مثل ايران اعمال كند . يك چنين حمايتي لازم است تا از ايجاد بي ثباتي سياسي درشبه جزيره عرب يا درگيري هاي ديگر در مناطق نفت خيز مهم پيش از تبديل به يك بحران جهاني جلوگيري كند."
اين دو كارشناس بر اين باورند كه "وابستگي نفتي غرب به خاورميانه و از جمله ايران احمقانه است؛وابستگي غرب به هر قطره نفت و احساس هر گونه نگراني نسبت به آن، اقتصاد جهاني را به لرزه در مي آورد و رهبران سياسي جهان با اعلام هرگونه تهديد از جانب منابع نفتي دچار رعشه مي شوند."
به گزارش مهر ، هانلون و ساندالو يادآوري مي كنند كه اين آسيب پذيري چيز تازه اي نيست، اما غرب به ادعاي خودش به سه دليل در شرايط بهتري نسبت به گذشته قرار دارد:
"آنها به عنوان نمونه اول به برزيل اشاره كرده و مي نويسند: وقتي كه آمريكا در اواخر دهه گذشته از ترس سياست هاي نامناسب و بي اثر امنيت انرژي به خود مي لرزيد، برزيل سعي كرد تا با اختصاص زمين هاي زارعي خود به كشت هر چه بيشتر شكرو استخراج الكل از آن ، منبع سوخت مايع خود را افزايش دهد."
به گزارش مهر نويسندگان با اشاره به موفقيت برزيل و آن هم با توجه به شرايط مساعد آب و هوايي به عنوان راهكار به آمريكا پيشنهاد مي كنند تا برنامه اي را به منظور توسعه هر چه بيشتر منابع سلولوزي و استفاده از اين منبع تدوين كنند، چرا كه تكنولوژي طي دهه اخير امكان اين اقدام را فراهم آورده است.
و اما بروكينگز در نمونه دوم به نقش كارخانه هاي اتومبيل سازي اشاره مي كند و خاطر نشان مي كند كه استراتژي تبليغات در مورد فروش خودروهاي گاز سوز با شكست مواجه شده است و طي سالهاي آتي فروش خودرو بايد بر اساس منبع سوخت بنزين يا الكل اتيليك باشد و به مشتريان اين امكان داده مي شود تا بين اين دو منبع سوختي يكي را انتخاب كنند.
نمونه سوم هانلون و ساندالو مشتريان سياسي است ؛ آنها اين راهكار را چنين توصيف مي كنند كه با ايجاد يك ائتلاف گسترده - شامل سياستمداران،كشاورزان، سازندگان، اتحاديه هاي كارگري و طرفداران حفاظت از محيط زيست- مي توان سياستي را ترتيب داد تا وابستگي غرب به نفت خاورميانه محدود شود.
بروكينگز در بخش پاياني تحليل خود آورده است كه" اكنون زمان براي يك راه حل فوري در برابر بحران به وجود آمده ناشي از برنامه هاي هسته اي ايران دير شده است و غرب بايد ازهم اكنون به فكر چاره اي براي تامين نفت خود باشد."
اعتراف اين نويسندگان بر اهميت وابستگي كشورهاي اروپايي و آمريكا به نفت خاورميانه و از جمله ايران نشان مي دهد كه اگر چه آنها تحريم نفتي را به عنوان يك ابزارتحريمي عليه ايران نگاه مي كنند ، اما با اين تحريم بازارهاي جهاني نيز بي ثبات تر مي شوند و اين تهديدي براي خود آنها و معضلي براي تهيه اين منبع سوختي مهم به شمار مي رود.
نظر شما