به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل یادداشت دکتر محمد جواد ظریف ویر خارجه جمهوری اسلامی ایران در روزنامه جمهوریت ترکیه به شرح زیر است. پیشتر نیز بخش اول این یادداشت در این روزنامه منتشر شده بود.
داعش یک گروه اسلامی نیست
گروه موسوم به داعش از لحاظ موجودیت و اهدافش با اسلامی که قرآن کریم و پیامبرمان (ص) به ارمغان آورده است هیچ ارتباطی ندارد. داعش برای افزایش اعضای خود و جمعآوری پول، اسلام را آلت دست امیال خود کرده و از اسلام سوء استفاده میکند. اسلام دین رحمانیت، عقلانیت، صبر و مرحمت است.
تمام مسلمانان مؤمن و دیندار روز خود را با گفتن «بسمالله الرحمن الرحیم» آغاز میکنند و این واژه را در دعاها و نمازهای روزانه خود به دفعات تکرار مینمایند تا خداوند متعال و مهمترین ویژگیهای وی یعنی ویژگیهای اخلاقی را که راهنمای بندگان خداوند در این دنیا و وسیله سعادتشان در حیات اخروی است پیوسته یادآوری کنند.
با اسلام بیگانه هستند
رفتارهای ظالمانه و جنایتکارانه داعش علیه اقلیتهای دینی در عراق و سوریه با حکم خداوند در آیه 256 سوره بقره «در دین اجبار نیست» تناقض دارد. قرآن کریم همچنین به ویژه بر این نکته تأکید میکند: «هر کس، دیگری را بدون اینکه نیازی به قصاص داشته باشد و یا بی آنکه در روی زمین فساد انجام دهد به قتل برساند مثل این است که تمام انسانها را کشته است» (سوره مائده آیه 32). به دلیل همین اعتقاد است که اکثر مسلمانان، اعمال داعش و حامیان آنها را به کلی با اسلام و ارزشهای اخلاقی متضاد و بسیار ننگین میبینند و این گونه فعالیتها را مخالف دیدگاه اسلامی و اعمالی که میلیاردها مسلمان در طول تاریخ انجام داده و در حال انجام هستند تلقی میکنند.
مسلمانان و معتقدان به دیگر ادیان قرنهاست در منطقهمان در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. وجود آثار تاریخی متعلق به مسلمانان و دیگر ادیان و مذاهب از زمان ظهور اسلام و حتی بسیار قبلتر از آن در هر گوشهای از خاورمیانه، گواهی بر زندگی مسالمتآمیز ملل مختلف در منطقه ماست.
تخریب این آثار بسیار ذیقیمت تاریخی از سوی عناصر افراطی نشان میدهد که آنها چقدر با دین اسلام و روند موفقیتآمیز دنیای اسلام بیگانه هستند.
همان طور که به دفعات در قرآن کریم و سنت و حضرت محمد(ص) تأکید گردیده، اسلام دینی است که بنیان خود را از رحمت، عشق و مرحمت گرفته است. آنهایی که اصول اساسی اسلام را نقض میکنند با روایتهای تحریفشده درصددند اسلام را منحرف کرده و برای دستیابی به اهداف خود از آن به عنوان ابزاری استفاده کنند.
صادقانه نیست
با توجه به این موضوع، حداقل میتوانیم بگوییم که متهم نمودن اسلام با توجه به فعالیت حامیان افراطی گری و خشونت، از هر گونه صداقت به دور است. همچنین نکته دیگر قابل توجه این است که بسیاری از کسانی که به دلیل اقدامات گروههای افراطی به دنبال محکوم کردن اسلام هستند همانهایی هستند که از حمله دولت آمریکا به عراق حمایت نموده و زمینهساز این حمله شدند.
فرقه مخرب
آنهایی که این گونه رفتار میکنند از یک سو میخواهند نقش خود در به وجود آمدن گروههای حامی خشونت را پنهان نموده و از سوی دیگر به دلیل وضعیت وخیم و دردناکی که خودشان مسبب آن در عراق، منطقه و فراتر از آن بودهاند قصد دارند اسلام را متهم نشان دهند.
به طور کلی هر گروه حامی خشونت ورای باور خود، هنگامی که به اوج قدرت خود برسد میتواند تبدیل به قدرتی مخرب شود. داعش هم از این قاعده مستثنا نیست. منتها با این تفاوت که این گروه از نخستین روز به وجود آمدنش فرقهای مخرب بود که بر رهبری خودکامه، دیکتاتور و مسلط تکیه دارد. رهبران این گروه برای جمعآوری عضو، کنترل ذهنی اعضای خود و مجبور نمودنشان به انجام هر نوع جنایت، شیوههای مخصوصی را به کار میبرند و جهت حفظ مناطق تحت کنترل خود، دست به خشونت بیحد و مرز میزنند تا در انسانها خوف ایجاد کنند.
در طول یک سال گذشته مباحثاتی درباره دلایل بزرگ شدن داعش و موفقیتش در تصرف و کنترل بخشی از عراق و سوریه صورت گرفت. از جمله دلایل این موفقیت، ضعف دولت مرکزی، حمایت نظامی و مالی برخی از کشورها و مقامات منطقه و عناصر تکفیری ثروتمند از داعش، ضعف عامدانه و یا غیرعمدی در کنترل مرزهایی که اعضای جدید در پیوستن به این گروه از آنها استفاده میکنند، تصرف انبارهای مهمات نظامی بزرگ در سوریه و عراق، تجارب طولانیمدت به دست آمده از جنگ علیه آمریکاییان در عراق و درآمد ناشی از فروش نفت و قاچاق را میتوان نام برد.
تمام عوامل فوقالذکر علیرغم اینکه مؤلفههای مهم تقویت جایگاه داعش است اما در قدرت گرفتن داعش -و نه فقط تصرف سرزمین از سوی این گروه- عامل دیگری هم وجود دارد که در اینجا بهتر است به این عامل مربوط به ساختار تشکیلاتی داعش بپردازیم.
منفعتمحور
این عامل همان نقش مهم اعضای قدیمی حزب بعث عراق و فرماندهان ارتش صدام در کنترل و فرماندهی داعش و گروههای مشابه آن در عراق و سوریه است.
اتحاد داعش با عناصر وفادار به صدام حسین، دلیل اصلی موفقیت این گروه در برخی از درگیریها و نیز تبدیل آن از یک گروه انجامدهنده اعمال تروریستی به تشکیلاتی تروریست-شورشی و کنترل برخی از مناطق از سوی این گروه است.
این اتحاد مبتنی بر منفعت باعث توسعه شیوههای ترور از سوی داعش از طریق اخذ مهارتهای نظامی سنتی گردیده است. بعثیها به انتقال تجارب نظامی خود به داعش بسنده نکردند بلکه شبکه قاچاقی که برای دور زدن تحریمهای اعمالشده علیه عراق در دهه 1990 ایجاد کرده بودند را هم در خدمت داعش قرار دادند.
بعثیها با حمایت از داعش بر این امیدند که دوباره رژیم بعثی را در عراق روی کار بیاورند. همان طور که آشکار است در دوره صدام، شیعیان، کردها و گروههای قومی و دینی دیگر جامعه و حتی اکثریت سنیها هم از سوی یک مشت مافیا و با سیاستهای فشار و سرکوب اداره میشدند.
از این رو از اینکه جنایتهایی که امروز از سوی داعش انجام میشود یادآور جنایات رژیم بعث در دوره صدام است نباید متعجب شویم. با توجه به توازن قوا و ساختار تشکیلاتی داعش، هیچ کس نباید به استفاده ابزاری داعش از بعثیها برای مدتی کوتاه و سپس دور انداختنشان شک کند.
استراتژی
بنابر دیدگاه رایج در سطح بینالمللی، داعش یک گروه جنایتکار است و میبایستی این گروه نابود شده و حامیان آن محاکمه شوند. این دیدگاه نشان میدهد که جامعه بینالمللی دارای یک منفعت مشترک در نابودی داعش و گروههای گسترش دهنده اختلافات مذهبی و قومیتگرایی است.
این دیدگاه رایج اگرچه مزیتی بزرگ است اما برای تبدیل آن به گامی مؤثر و دارای هدف، جلویمان راهی مهم وجود دارد که باید در پیش گرفته شود.
افراطیگری نباید بهانهای برای حمله دشمنان باشد
جامعه بینالمللی هنوز از نبود یک استراتژی جامع و هماهنگ برای مبارزه با افراطگرایی مروج خشونت رنج میبرد. باید یک استراتژی که این مسأله را با تمام ابعادش بررسی میکند تعریف شود، استراتژی تعریفشده هم باید دارای عناصر زیر باشد:
1- این استراتژی باید جدی و جهانی باشد، قدرتش را از قانون بگیرد، از تبعیض به دور بوده و مشارکتجویانه باشد و از شیوههای جایگزینی که مبتنی بر الگوهای حاوی بازیهای قدیمی قدرت است اجتناب نماید.
در این وضعیت، تمام بازیگران باید متمرکز بر نابودی افراطیگری و ریشهکن کردن بنیانهای آن شده و از اولویت دادن به ملاحظات سیاسی خودداری نمایند. چنین استراتژیای در عین حال باعث میشود که تمام بازیگران خود را متعهد به عدم تبدیل مبارزه با افراطیگری به ابزاری برای اهداف سیاسی خود و گزینشی رفتار نکردن در مبارزه با عناصر افراطی و عدم اجرای استاندارد دوگانه بدانند و این هم زمینه تغییر پارادایمی را فراهم میسازد.
فرهنگ و ایدئولوژی
2- این استراتژی باید بر پایه هنجارها و اصول حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد به ویژه مواد مربوط به ضرورت اجتناب از کاربرد تهدید و یا زور در برابر دیگر کشورها باشد.
هیچ تهدیدی را نمیتوان با اقداماتی که منجر به استحکام پایههای آن شده و زمینه کسب حمایت از آن را فراهم میکند ریشه کن نمود.
3- در این استراتژی مبارزه با افراطیگری، ابتدا باید در عرصه فرهنگی و ایدئولوژیک مبارزه نمود. چرا که یک استراتژی موفق استراتژیای است که رهبران دینی و اجتماعی، مطبوعات، دانشگاهها، شبکههای اجتماعی و غیره را گرد هم آورده و تفاسیر خشونتآمیز علیه ادیان و مذاهب را که در اصل با آموزههای متعالی تمام ادیان تعارض دارد نقد و رد نماید و فلسفههای حاوی نفرت و خشونت را برای افکار عمومی افشا سازد.
رهبران دینی و مذهبی باید در صف نخست افشای اندیشههای ساختگی عناصر افراطی در تمام دنیا قرار گیرند و حمله به اقلیتهای دینی و ترویج اختلافات مذهبی را بدون شک و شبهه محکوم کنند.
در این خصوص پیام حضرت آیتالله خامنهای خطاب به جوانان اروپایی و آمریکایی، گامی مهم و جدی برای گشایش دروازههای روشنگری در باب مفاهیم فرهنگی و اعتقادی است.
اقدامات تبعیضآمیز
4- این استراتژی باید به عواملی مانند دیکتاتوری، فقر، فساد، پوسیدگی اجتماعی و تبعیض که زمینه مناسب برای افزایش افراطیگری را فراهم میکنند نیز اهمیت بدهد. باید به مسأله دور نگه داشته شدن جوانان از اقتصاد، سیاست و فرهنگ در غرب و نیز اقدامات تبعیضآمیز علیه مهاجران خارجی مقیم غرب که دارای اثراتی مشابه است توجه نماییم.
تداوم اشغال فلسطین و شرایط بسیار سختی که مردم فلسطین با آن روبرو هستند یکی از ابزارهای مؤثر در استفاده عناصری مانند داعش در جذب عضو بوده و باید این مسأله حلوفصل شود.
5- در این استراتژی باید تدابیری علیه اسلامهراسی که عناصر افراطی خشونتگرا را با مسلمانان حقیقی یکسان پنداشته و فرصتی برای داعش و گروهای تکفیری مشابه میدهد اتخاذ شود.
وقتی ما ضرورت محکوم نمودن نژادپرستی و یهودستیزی را بر زبان آورده و در واقع این محکومیت را در عمل اجرا میکنیم، همزمان با آن همگان باید اسلامهراسی و اقداماتی که به ارزشها، باورها و مقدسات مسلمانان به صورتی آشکار توهین میکنند را محکوم نموده و به عنوان جرم به آن بنگرند.
اسلامهراسی باید به عنوان گونهای از افراطیگری که انسانها را به خشونت سوق میدهد تعریف شود و بدین طریق هر نوع افراطیگری مبتنی بر خشونت محکوم و رد گردد.
6- این استراتژی باید تمام دولتهای منطقهای و بازیگران بینالمللی را به سمتی سوق دهد که برای جلوگیری از دستیابی عناصر افراطی به پول، اعضای جدید و دیگر منابع لازم برای گسترش ترور در منطقه و ورای منطقه، رفتار و موضع مشترکی اتخاذ کنند. در این چارچوب، قطع حمایت مادی و معنوی و مالی بخشهای خصوصی و دولتی و افراد داخل و خارج منطقه از عناصر افراطی، افزایش تدابیر امنیتی در مرزها با هدف جلوگیری از عبور آسان تروریستها از مرزها و همکاری در این خصوص، نابودی شبکههای تأمینکننده حمایت لجستیک برای ترویستها و همچنین اتخاد تدابیر جدی در موضوع تبادل اطلاعات درباره فعالیت عناصر افراطی، دارای اهمیت حیاتی در به موفقیت رسیدن این مبارزه است.
در چارچوب این استراتژی، جامعه بینالمللی و از جمله کشورهای غربی (اگر واقعاً به دنبال نابودی داعش هستند) به شرط تعهد مبارزه حقیقی با داعش و دیگر عناصر خشونتگرا، به حمایت نظامی و سیاسی از کشورهای منطقه تشویق شوند.
باید متحد شویم
7- این استراتژی باید تمام کشورها را به حمایت از کشورهایی که به صورت مستقیم با عناصر افراطی خشونتگرا در حال مبارزه هستند تشویق نموده و از فعالیتهای معطوف به تقویت اتحاد ملی این کشورها و محافظت از یکپارچگی سرزمینی حمایت کند.
چنین راهحلی باید مهار قدرتهای گریز از مرکز و عدم مداخله در روابط بین نژادها و مذاهب مختلف در این کشورها را در دستور کار خود قرار دهد.
هر شیوهای که باعث ضعیف شدن مقامات این کشورها و یا گروههای در حال مبارزه با عناصر افراطی شود باعث عدم موفقیت مبارزه با داعش و حامیان آن خواهد شد.
8- این استراتژی، متمرکز شدن بر مبارزه با داعش و گروههای مشابه و به ویژه خودداری از اقدامات منجر به تضعیف جبهه متحد مخالف افراطیگری در خاورمیانه را ضروری میسازد.
آشکار است که جنگ موجود در یمن سبب شده که القاعده و دیگر گروههای افراطی در شبه جزیره عربستان و کشور عربستان سعودی جسورتر شوند و عرصه بیشتری برای فعالیت داشته باشند.
ما به جای آن که شهرها و فرودگاههای یکدیگر را بمباران نماییم باید در برابر داعش متحد شویم. توافق در بین کشورها و جبهههای مخالفی که در حال مبارزه با داعش و حامیان آن هستند شرایط مناسبی در مبارزه علیه عناصر افراطی فراهم میآورد.
همچنین تضعیف کسانی که در مبارزه با داعش عزم خود را به اثبات رسانده و در مقابل، اتحاد با کسانی که در این راه از خود ثبات نشان ندادهند غیر از ضعیف نمودن فعالیتهای معطوف به مبارزه با افراطیگری و ریشهکن کردن آن سود دیگری ندارد.
دعوت به گفتگو
ایرانیان از هر سن و دیدگاهی که باشند و به ویژه جوانان آن، گروههای افراطی مانند طالبان و القاعده در افغانستان گرفته تا داعش و گروههای مشابه آن در یمن، عراق و سوریه و از این رو خشونت و افراطیگری را پیوسته رد نموده و با آن مخالفت کردهاند.
ایران از اینکه در کنار حمایت از نیروهای در حال مبارزه با طالبان، نقش بزرگی در جلوگیری از قدرتیابی دولت طرفدار خشونت در افغانستان در دهه 1990 ایفا کرده به خود میبالد.
ایران موضع خود در خصوص حمایت از دولت عراق و تمام کسانی که در معرض تهدید داعش هستند را با عزمی جدی پیگیری کرده است. هنگامی که داعش در ماههای ژوئن و جولای 2014 به صورتی غیرمنتظره وارد عمل شده و دیگران هنوز در شوک این حادثه بودند، ایران برای مبارزه با این بحران قبل از همگان وارد صحنه شد و با فرستادن تجهیزات و مشاوران نظامی، در عقب نشاندن داعش از پیشروی به سوی بغداد، اربیل و آمرلی ایفای نقش کرد.
آموزش و مشاوره دادن به نیروهای عراقی در طی ماههای گذشته نیز در عقبنشینی داعش از برخی از مناطق تحت تصرف خود در غرب عراق مؤثر بود.
ما همچنین مبارزه خود با مشکلات موجود در عرصههای فرهنگی و ایدئولوژیک را با عزمی جدی ادامه میدهیم.
هنگامی که برخی در سال 2001 جنگی مخرب آغاز نموده و به دنبال شکلدهی اجتماعی به منطقه بودند ایران دنیا را دعوت به «گفتگوی تمدنها» نموده و این دعوت همان سال در مجمع عمومی سازمان ملل پذیرفته شد.
در دورههای اخیر و بسیار پیش از موفقیت نظامی گروههای افراطی، سخنان رئیسجمهور روحانی در مقر سازمان ملل مبنی بر «دنیایی به دور از خشونت و افراطیگری»، هشداری آشکار به کل دنیا درباره این تهدید جدید بود. این اقدام که در سال 2013 در مجمع عمومی سازمان ملل تأیید شد برای مبارزه با خشونت و افراطیگری، شیوهای آشکار نشان داد. این اقدام و تصمیم اگر با دقت پیگیری شده و اجرایی شود مبارزه خلقهای منطقه و دیگر خلقها با این مسأله جدی امکانپذیر میشود.
ایران با اتکا به تجارب و اقدامات خود در خصوص متوقف نمودن این وبای افراطیگری حامی خشونت و نابودی آن آماده همکاری با تمام فعالیتهای حقیقی و جامع در این خصوص در سطح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی میباشد.
بلی باید داعش، القاعده، النصره و گروههای وابسته را نابود کرده و در تمام این زمینههای فوقالذکر همکاری نماییم. چرا که این حرکت نه تنها جوامع منطقه بلکه جوامعی را که از مرکز این بحران بسیار دور هستند نیز تهدید میکند. امیدواریم تمام طرفهایی که در جهان و منطقه از این همکاری سود میبرند حساسیت لازم در این خصوص را نشان داده و بلافاصله در این فعالیتها شرکت نمایند.
نظر شما