خبرگزاری مهر - گروه استانها: چند کارتن موز را کنار هم میگذارد و پارچهای را با دقت روی آن میکشد. اجناسش را دانه دانه از کیسه سیاهی که به زحمت تا کنار میدان آستانه با خودش آورده میچیند. دمپایی پلاستیکی... عروسک چینی... صلوات شمار...
لباسهای دخترانه را هم یواشیواش و با حوصله از پلاستیکهای سیاه در میآورد و حواسش کاملاً جمع است که مرتب چیده شوند. ردیف اول، دوم، سوم و ...
کارشان همین است؛ دستفروشی در حاشیه خیابان. آن هم نه هر خیابانی. در حاشیه خیابان ارم و دقیقاً روبهروی درب اصلی صحن اتابکی. گاهی هم که فشار نیروهای سد معبر شهرداری بیشتر میشود، بساطشان را جمع میکنند و کنار پل بازارچه یا ابتدای میدان بزرگ امام خمینی(ره) پهن میکنند.
کل مغازهشان یک پارچه چند در چند متر است و چند کارتن موز و سقف مغازهشان هم، آسمان خدا. از ساعت ۱۱ کمکم سروکلهشان پیدا میشود. زمانی نمیگذرد که زائران دورشان حلقه میزنند.
دیگر اطرافشان جای سوزنانداختن نیست. کسی هم بخواهد رد بشود باید از کنارشان عبور کند؛ حالا عرض معبر کافی نیست برای اینهمه عبور و مرور و اینهمه توقف؛ مشکل هر که باشد، دغدغه دستفروشان نیست.
گاهی از چیدن وسایل تا فروش آنها، لحظهای میگذرد. مردم دستهدسته دور یک فروشنده را گرفتهاند. گویی به وجودشان خو گرفتهاند و برای حضورشان لحظهشماری میکنند؛ فروشندههایی یکدست مردانه، با مشتریهای یکدست زنانه.
در این بازار خیابانی هر کس متاعی میفروشد. یکی لباس بچهگانه، دیگری روسری و آن یکی رنده همه کاره آشپزخانه. همه جنسهای هم چینی است و بی کیفیت. با این حال زائری که مسیرش به درب هتل تا صحن حرم محدود میشود، گاهی همینها را غنیمت میداند و کلی خرید میکند.
دستفروشان غیربومی
خودش را حمید معرفی میکند. هنوز موهای صورتش کاملاً سبز نشده و تیرگی پوست و ته لهجهاش به جنوبیها میخورد. از بقیه جوان تر است. بیشتر هم داد میزند. همان جا کنار درب ورودی حرم و به صدای بلند «روسری نصف قیمت مغازه ... روسری رو گرون نخری ... نصف قیمت مغازه ... »
کنار دستیاش مسنتر است. حدوداً چهل ساله. اهل ساوه است. قبلاً کارگری میکرده در یک کارخانه کوچک. کارخانه که تعطیل شده و برادرش معتاد، راهی به جز دستفروشی برای امرار معاش برایش نمانده است.
کمی بالاتر، در مسیر میدان مطهری، چند دستفروش دیگر در ورودی میدان بزرگ امام خمینی(ره) بساط کردهاند. علی، ۲۷ ساله مجرد است. سرپرست خانواده هم نیست. کار میکند تا پول دربیاورد و خانه بخرد تا بعد بتواند زن بگیرد. در جواب اینکه چرا دستفروشی را انتخاب کردی؟ با تعجب نگاهی میکند و میگوید: خب چه کار میکردم؟ ... مادرش با سه خواهر در یکی از شهرستانهای کرمانشاه زندگی میکند. خودشان کار میکنند. قالی میبافند. خانه این و آن کار میکنند اما علی نتوانسته آنجا کاری پیدا کند.
از کسب و کارش کم و بیش راضی است. میگوید روزی صد هزار تومان درآمد دارد اما چه فایده؛ شهرداری هر چند وقت یک بار میآید و همه بارش را میبرد و دیگر پس نمیدهد. میگوید یکی هست که وقتی مأمور سد معبر شهرداری سر و کلهاش پیدا میشود به ما خبر بدهد اما همیشه هم نیست و گاهی گیر میافتیم.
آن طرف تر پیرمردی چند جفت دمپایی پلاستیکی کنار هم چیده و کنارش روی زمین چمباتمه زده است. بی حال است. نه حال داد زدن دارد نه دنبال مشتری این طرف و آن طرف میرود. با نگاهش زائرانی که این طرف و آن طرف میروند را دنبال میکند، شاید یکی چیزی هم از او بخرد.
قانون حمایت نمیکند؛ نیروی انتظامی عقب کشیده
رسول یک مأمور سد معبر شهرداری است. او یکی از همانهایی است که حمید و علی و دیگران از او میترسند و شاید چند باری هم با او دست به یقه شده باشند. صحنه دعوای نیروهای سد معبر با دست فروشان اطراف حرم حضرت معصومه(ص) برای هر کدام از ما یک صحنه تکراری است.
رسول میگوید از این کار خسته شده است. میداند که با این کار میخواهد چهره هسته مرکزی شهر را از آسیبهای اجتماعی پاکیزه نگه دارد اما وقتی قانون هیچ حمایتی از نیروی سد معبر نمیکند و نیروی انتظامی پایش را از این موضوع به کلی کنار کشیده چه باید کرد؟
او میگوید حقوقش یک سوم دست فروشها هم نیست اما یک عمر است به خاطر درگیریهایی که موقع اجرای قانون با آنها پیدا کرده، آسایش ندارد. غلامرضا همکارش است. سنی ندارد اما موهای سفید روی شقیقههایش خودنمایی میکند. یک بسته قرص قلب از جیبش درمیآورد و نشان میدهد: «نهایت کار همهمان همین است.»
تبصره یک ماده ۵۵ قانون شهرداریها، سد معابر عمومی و اشغال پیاده روها و استفاده غیرمجاز آنها و میدانها و پارکها و باغهای عمومی برای کسب یا سکنی یا هر عنوان دیگری را ممنوع اعلام کرده و گفته که شهرداری مکلف است از آن جلوگیری کند.
مشکل اول از همین قانون شروع میشود. محمدرضا خداشناس که یک کارشناس حقوقی است در این رابطه میگوید: نقص قانون مذکور این است که ضمانت اجرایی ندارد یعنی اینکه شهرداری نمیتواند از کسی که ایجاد سد معبر کرده به دادگستری شکایت کند چون اصطلاحاً در این قانون هیچ عنوان مجرمانهای به سد معبر داده نشده و حتی از آن با عنوان تخلف هم یاد نشده است.
طرح جدیدی در راه است
سابقه قانون شهرداریها به سال ۱۳۳۴ برمیگردد و شکی نیست که این قانون امروز جوابگوی بسیاری از مشکلات شهرداریها نیست. وزارت کشور لایحهای را به هیئت دولت تقدیم کرده که در صورت تصویب در این هیئت و در مجلس شورای اسلامی، اوضاع تا حد زیادی تغییر خواهد کرد. در این قانون نهادی به نام پلیس شهرداری پیشبینی شده که اختیارات قانونی خوبی برای مقابله با مسائلی از جمله سد معبر دارد اما تصویب این قانون هم زمان میخواهد.
علیرضا اقبالیان، سرپرست شهرداری منطقه یک قم میگوید طرحی اخیراً با همکاری نیروی انتظامی اطراف حرم مطهر آغاز شده تا سد معبر و دیگر معضلات اجتماعی اطراف حرم مطهر به حداقل برسد.
این طرح هم شامل جمعآوری دستفروشان شده و همه موجب اعمال بند ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداریها برای کسبهای میشود که در معابر اطراف حرم ایجاد سد معبر میکنند. اقبالیان امیدوار است شروع این همکاری شهرداری و نیروی انتظامی زمینهای برای شود برای حل مشکلات اطراف حرم.
گزارش از زینب آخوندی
نظر شما