به گزارش خبرگزاری مهر، مطلبی از درس اخلاق آیت الله قرهی در پی می آید.
ما اگر بخواهیم فقط به ظواهر آیات نگاه کنیم، متوجّه مطالب آن نمی شویم. مثلاً الآن یک آیه را اشاره می کنم، شما خودتان بروید ببینید ظاهر آیه چیست. من مخصوصاً بعضی از مطالب را فققط اشاره می کنم که آن روح تحقیق به خصوص در جوانها بیشتر شود. به قول آیتالله العظمی گلپایگانی که یک موقعی سر درس می فرمود: مثل این که مستشکلی نیست، بگذارید من خودم مستشکل باشم. لذا بد نیست ما هم گاهی خودمان اشکال ایجاد کنیم و جوابش را هم بدهیم. اینطوری بهتر است تا بخواهیم آنها اشکال ایجاد کنند و بعد ببینیم جواب چیست.
حالا این مطلبی که می خواهم عرض کنم، چیست؟ ببینید در آنجایی که می فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»، ظاهر آیه در مورد چیست؟ وهابیها می گویند: شما باید صورت ظاهر آیه را نگاه کنید، در مطالب قبلی این عبارت، کجا به غدیر خم و بحث ولایت و ... اشاره شده است!؟
امّا ما چند مطلب در جواب آنها داریم که یکی شأن نزول است. حالا بروید ببینید مگر قبلش چه می گوید که آنها ایراد گرفته اند؟ حالا من جوابش را هم نمی گویم و به تعبیری فقط شبهه می اندازم. مگر آنها شبهه ایجاد نمی کنند، بگذارید یک بار هم خودمان، خودمان را به شبهه بیاندازیم.
لذا شاید یک عدّه بگویند: آقا! این چه حرفهایی است می زنید!؟ مگر شما مرتد هستید!؟ باید به آنها گفت: بله، درست است، ما مرتدیم! چون چیزی نمی فهمیم و حرفهایم باید جمع بشود. البته بنده که واقعاً چیزی نفهمیدم و فرمایشات آن اعاظم را محضر مبارکتان عرض می کنم امّا آیا نستجیربالله آن اعاظم که تأییدیه از آقاجانمان گرفتهاند، آنها که بدن مقدّسشان را زیر پای امیرالمؤمنین، علم مطلق پروردگار عالم بردند و ...؛ مرتد و کافرند؟
یادتان نرود، عرض کردم بعد از این که حضرت خضر به حضرت موسی گفت: «هذا فراق بینی و بینک»، گنجشک، کف دست موسی، قطرهای انداخت و حضرت خضر گفت:چیست؟ او به اذن الله فهمید و گفت: می خواهد بگوید تمام علم اوّلین تا آخرین، در مقابل علم وصیّ پیغمبر آخر الزمان، مثل یک قطره در مقابل دریا می ماند.
لذا امیرالمؤمنین که اینقدر علم دارند، به بعضیها هم آن قدر علم دادند که در آخر هم گفتند: تو را پیش خودم می برم. لذا ما ملک نقال داریم که این ولیّ خدا را زیر پای امیرالمؤمنین بردند.
پس چنین اعاظمی این حرفها را زدند. امّا این هم درست است که امثال من نمیفهمند. امّا ما چرا باید بیان کنیم؟ برای این که اگر بیان نشود، دیر میشود. حدّاقل وصفالعیش باشد تا نصفالعیش بشود. چون خود عیش حقیقی که نیست. امّا حدّاقل قضیه یک چیزی به گوشمان خورده باشد.
لذا عزیز دلم! بدانیم یک عوالم دیگری هم هست، بدانیم که قرآن فقط ظاهر نیست، پس آن «سبعین بطنا» کجاست!؟ اصلاً برای چه گفتند: «سبعین بطنا»!؟ ما باید اینها را بدانیم.
نظر شما