به گزارش خبرنگار مهر، نشست «هزار و یک شب و ترویج کتابخوانی» عصر روز سه شنبه ۲۴ آذر ماه در سرای اهل قلم برگزار شد. علی بوذری پژوهشگر در حوزه ادبیات و دبیر این نشست در ابتدای آن با ارائه توضیحاتی درباره قصههای هزار و یک شب، گفت: داستانهای این کتاب در طول تاریخ دستخوش تحریفهای مختلفی شده است و نسخههای مختلفی که از آن منتشر شده است، با هم تفاوت زیادی دارند، به عنوان مثال داستانهایی مانند علاءالدین یا علی بابا و چهل دزد بغداد در اغلب نسخههایی که از قصههای هزار و یک شب در حال حاضر در دسترس ماست، وجود ندارد.
انتقاد از بیتوجهی به «قصههای هزار و یک شب» در ایران
وی ادامه داد: از دوره پهلوی سانسورهایی در متن هزار و یک شب صورت گرفت و تنها نسخه بدون سانسور آن نسخههای چاپ سنگی دوران قاجار و چند نسخه خطی است که در کاخ گلستان نگهداری میشود. گاهی میبینیم داستانهایی با اقتباس از شاهنامه برای بچهها منتشر میشود. البته توجه به هزار و یک شب فقط مختص ایران نیست بلکه در خارج از کشور هم توجه زیادی به آن شده است. نخستین بار ۴۰۰ سال پیش آنتوان گالان که یکی از شرق شناسان معروف است، این کتاب را ترجمه کرد که بعدا پایه بسیاری از ترجمهها قرار گرفت اما متاسفانه در ایران آن طور که باید و شاید، این اثر مورد توجه قرار نگرفته است و تنها تعداد کمی از پژوهشگران به آن پرداختهاند.
در ادامه این نشست مسعود ناصری نویسنده و پژووهشگر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در کشور هم در سخنانی گفت: در کشور ما پژوهشهای زیادی روی آثاری مانند شاهنامه فردوسی انجام شده است و اغلب مردم با آن آشنایی دارند درحالیکه هزار و یک شب مغفول مانده است. حتی در آثاری که از سوی نویسندگان از آثار کهن برای بچهها بازآفرینی میشود کمتر به این کتاب پرداخته شده است و میتوان گفت بازنویسی که سالها قبل بهوسیله خانم شکوه قاسمنیا از این کتاب برای بچهها انجام شد، جزو بهترین آثاری است که در این حوزه انجام شده است.
وی ادامه داد: منابع مختلفی وجود دارد که هر کدام به نوعی بچهها را با داستان هزار و یک شب آشنا میکند. از جمله این منابع میتوان به عروسکهای مختلفی اشاره کرد که در کشورهای مختلف بر اساس فرهنگ خودشان و همچنین بهرهگیری از فضای داستانها ساخته شده است یا استفاده از عروسکهای کاغذی که همیشه مروج لباسهای مختلف هستند.
ناصری ضمن نمایش تصاویری از این عروسکهای کاغذی که با هدف خواندن قصههای هزار و یک شب برای کودکان در کشورهای مختلف تولید و در این زمینه از آنها استفاده شده است، گفت: عمده این عروسکها ریشهای هندی دارد چرا که بسیاری خاستگاه قصههای هزار و یک شب را این کشور میدانند.
کشورهای مختلف از هر وسیلهای برای انتقال معانی «قصههای هزار و یک شب» استفاده میکنند
وی با اشاره به طراحی عروسکهایی در ایران بر اساس شخصیتهای هزار و یک شب توسط خانم عباسی، گفت: بجز عروسکها، تمبرها هم با تصویرسازیهای مختلف تلاش کردهاند قصههای هزار و یک شب را به تصویر بکشند و به این ترتیب داستانسرایی را به بچهها بیاموزند. در واقع برای انتقال معنای نهفته از قصههای هزار و یک شب، از هر وسیله ارتباطی اعم از سنتی و جدید، در کشورهای گوناگون استفاده شده است.
دو فیلم «شبهای عربی» که یکی از آنها هم ساخته پیر پائولو پازولینی است و هر دو هم جایزه فستیوال فیلم کن را به خود اختصاص دادهاند، از دیگر آثار هنری اقتباس شده از قصههای هزار و یک شب است است که ناصری در بیان تلاشهایی که برای روایت این داستانها در جهان سینما صورت گرفته است، به آنها نیز اشاره کرد.
وی در ادامه با اشاره به موسیقی ریمسکی کورساکوف بر قصههای هزار و یک شب که شهرتی جهانی پیدا کرده است، ملودی این موسیقی را حاوی امکانی وسیع برای خواندن داستانهای هزار و یک شب برای بچهها دانست و گفت: این مدل بچهها را با نگارگری امروزی هم آشنا میکند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان در ادامه با اشاره به نگاهی که به قصههای هزار و یک شب از رویکرد اورینتالیسم (شرقشناسانه) صورت گرفته و واضع آن هم ادوارد سعید فلسطینیالاصل است، گفت: این رویکرد تاثیر زیادی در نشان دادن و نمایاندن نوع نگاه غربیها به شرق و کشورهایی مانند هند، مصر و ایران دارد، چرا که هزار و یک شب، متنی است که کودکان غربی در دورههای مختلف از آن طریق با شرق آشنا میشوند.
تغییر نام «قصههای هزار و یک شب» به «شبهای عربی» تقلیل نگاه جهانی آن است
در ادامه این نشست فرزانه اخوت پژوهشگر در حوزه ادبیات داستانی با یادآوری اتفاقی که به مناسبت سیصدمین سال انتشار ترجمه گالان از قصههای هزار و یک شب به زبان انگلیسی صورت گرفته بود و در آن این داستانها، «شبهای عربی» نامیده شده بود، گفت: بهرام بیضایی در کتاب «هزار افسان» با اشاره به این اتفاق میگوید تغییر نام قصههای هزار و یک شب به شبهای عربی، تقلیل نگاه جهانی این داستانها به یک موضوع نژادی است و از آن ابراز تاسف میکند.
وی در ادامه همچنین تاکیدات علیاصغر حکمت و کریستینسن بر مسئلهای که بهرام بیضایی به آن اشاره کرده است، یادآور شد و گفت: اگر بخواهیم به موضوع اصالت قصههای هزار و یک شب بپردازیم خیلی زود برایمان مشخص میشود که این قصهها ریشهای هندی و ایرانی داشته است.
اخوت در ادامه با اشاره به مصاحبهای از آلبرت انیشتین که در آن از او سئوال میشود کودکان چه کار کنند که مثل شما نابغه شوند؟ او پاسخ میدهد: خواندن افسانه، صحبتهای خود را از سر گرفت و گفت شاید این پاسخ به نوعی تاکید بر این مسئله باشد که علم و دانش هم در بستری از فکر و پرواز تخیل قابلیت تحقق دارد.
این پژوهشگر ادامه داد: افسانهها در واقع بر روی واقعیت زندگی آدمیزاد بنا شدهاند؛ همانطور که زندگی واقعی فراز و نشیب دارد، افسانهها هم فراز و نشیب دارند و اتفاقا افسانهها به ما یاد میدهند که چطور میشود با تکیه بر استعدادها و همت خودمان و البته کمک گرفتن از دیگران، بر بدیها فائق آییم.
آموزش غیرمستقیم ارزشهای اخلاقی به کودکان با خواندن «قصههای هزار و یک شب»
اخوت اضافه کرد: افسانههایی مانند هزار و یک شب به مخاطب کودک کمک میکند که از طریق تضاد نهفته در آنها، سیستم ارزشیابی و قضاوت کودکان شروع به رشد کند. همچنین یکی از خاصیتهای چنین قصههایی این است که ارزشهای اخلاقی به صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش داده میشود.
وی در ادامه به مربیان، مروجان و والدینی هم که میخواهند بچههایشان را بهدور از خشونت بزرگ کنند، گفت: دور نگه داشتن فضای ذهنی بچهها از خشونت و کشت و کشتار، تنها آنها را از واقعیتهای زندگی دور نگه میدارد. نباید تصور کنیم که فقط متنهای کهن مانند شاهنامه یا هزار و یک شب یا افسانهها بچهها را با خشونت آشنا میکند و این خشونتها مربوط به متون قدیمی است چراکه اگر تلویزیون خود را روشن کنید، میبینید که در حال حاضر کشت و کشتار و خشونت زیادی در اطراف ما و در سطح جهان وجود دارد و بچهها باید این واقعیتها را بدانند.
اخوت در ادامه سخنانش به مقایسه هزار و یک شب و شاهنامه پرداخت و گفت: در شاهنامه خوب یا بد مطلق وجود ندارد و ما همیشه با طیفی از شخصیت انسانها روبهرو هستیم درحالی که در هزار و یک شب در برخی جاها با خوب یا بد مطلق نیز مواجه میشویم. قصههای هزار و یک شب لایههای مختلف داشته و تودرتو هستند.
نظر شما