دینانی در برنامه معرفت:

تفکر در ذات حق، تحصیل حاصل است/ زیبایی از عالم دیگر می آید

تفکر در ذات حق، تحصیل حاصل است/ زیبایی از عالم دیگر می آید

ابراهیمی دینانی، در برنامه معرفت گفت: چرا فکر کردن در ذات حق تعالی، باطل است؟ چون تحصیلِ حاصل است. ماهی تمام عمرش در درون آب است ولی به دنبال آب می‌گردد. در واقع تحصیلِ حاصل می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، غلامحسین ابراهیمی دینانی در برنامه معرفت شب گذشته، ۲۵ دی ماه، در تشریح اشعار شیخ محمود شبستری گفت: منشأ فکر کردن چیست؟ فکر از کجا می‌آید؟ فکری که به واسطه آن فکر، پرسش مطرح می‌شود، آن فکر مهم است؛ درباره چه فکر کردن و چگونه فکر کردن. حیوانات فکر نمی‌کنند، با غریزه عمل می‌کنند. فکر کردن ویژه انسان است. انسان در این جهان است. ما در این جهان هستیم ولی از این جهان نیستیم. در این جهان فکر می‌کنیم ولی فکر ما از جهان دیگر است. یکی از ویژگی‌های انسان این است که قدرت دارد چیزی را بیان کند که تابه حال بیان نشده است. آنچه که قبلاً بیان شده است؛ بیان نیست تکرار است. ولی اگر مطلبی بیان شود و به درستی فهمیده شود، دیگر تکرار نخواهد شد. انسان بیان می‌کند چیزی را که قبلاً بیان نشده است. چه موجودی در این جهان می‌تواند چیزی را که قبلاً بیان نشده است را بگوید؟ فقط انسان است. بیان کردن آنچه که بیان نشده است، بر عهده انسان است. البته انسان‌های دیگر هم باید آن را بشنوند.

دینانی ادامه داد: چرا بعضی انسان‌ها بیان‌کننده و بعضی دیگر شنونده می‌شوند؟ بعضی انسان‌ها چیزی را بیان می‌کنند ولی دیگران آن را قبول ندارند. چرا انسان‌ها با آن هم‌زبان نیستند؟ انسان‌ها در بدو خلقت و در آغاز آفرینش این‌طور نبودند. در آغاز خلقت، در عهد اَلَست، انسان‌ها یک زبان داشتند، اختلافی نداشتند، قبل از خلقت عالم و آدم، انسان‌ها یک زبان داشتند؛ زبان فطرت. یعنی همه انسان‌ها هم‌زبان بودند و اختلاف نداشتند. بعد اختلاف پیدا شد. قوم بنی‌اسرائیل سال‌ها در زندان بوده‌اند؛ در زندان بابل، بعداً کسی آمد آنها را نجات داد. وقتی از زندان بیرون آمدند، زبانشان را فراموش کرده بودند. دیگر زبان و لغت نداشتند. فکرشان هم با مردم ناآشنا بود. اختلاف از آنجا پیدا شد. آیا این اختلافات در عالم فایده‌ای هم دارد؟ در این اختلاف‌ها حکمتی است.

این استاد فلسفه و حکمت در ادامه گفت: بیان یعنی ظاهر کردن، روشن کردن، ظاهر کردن چیزی که پنهان است. آیا حق پنهان است یا آشکار است؟ حق از هر چیزی آشکارتر است اما به همان اندازه که ظاهر آشکار است، به همان اندازه هم پنهان است. پنهان و ظاهر چیست؟ اگر پنهان نبود، ظاهر چه معنی داشت؛ نه ظاهر محض و نه پنهان محض معنی ندارد. چگونه فکر کنیم که به حقیقت برسیم؟ چگونه فکر کنیم و به چه فکر کنیم؟ باید به آلایِ حق فکر کنیم؛ آلا یعنی نعمت‌ها، آلای لله از صفات حق است. صفات حق تعالی، آثار افعال حق. کل این جهان از ذره تا کهکشان از افعال حق تعالی است و کل حق تعالی، هستی است. در آثار، افعال، صفات و تجلیات حق تعالی بیندیشید ولی به ذات حق فکر نکنید؛ چون فکر کردن به آن بی‌نتیجه است. برخی می‌گویند فکر کنیم شاید به آن برسیم. آیا می‌شود در صفت فکر کرد و در موصوف فکر نکرد؟ صفت و موصوف که از هم جدا نیستند. اگر خواستید در صفات خدا فکر کنید، در آن موصوف هم است. نمی‌شود در صفت فکر کرد و از موصوف غافل بود. نمی‌شود از تجلی فکر کرد ولی از متجلی غافل بود. معصومین، آدم را تشویق به فکر کردن می‌کنند. قرآن هم ما را به فکر کردن تشویق می‌کند. این همه آیات قرآن کریم که ما را به فکر کردن تشویق می‌کنند. خداوند فرموده است فکر کنید. مقصود معصومین از اینکه در جایی می‌گویند فکر نکنید، این است که آنها می‌گویند فکر کنید ولی با فکر کردن درباره ذات حق به جایی نمی‌رسیم.

وی در ادامه صحبت‌های خود گفت: تحصیلِ حاصل چیست؟ ماهی تمام عمرش در درون آب است ولی به دنبال آب می‌گردد. در واقع تحصیلِ حاصل می‌کند. در آب است، به دنبال آب هم می‌گردد. انسان هم دنبال هستی می‌گردد. هستی را در بیرون خودت نمی‌توانی پیدا کنی، خودت، هستی هستی. خداوند از رگ گردن ما هم به ما نزدیک‌تر است. شما وقتی می‌خواهید یک چیزی را بدست بیاوری، چیزی را که نداری می‌خواهی بدست بیاوری. آنچه را که داری نمی‌خواهی بدست بیاوری. ما می‌کوشیم آنچه نداریم بدست بیاوریم. آنچه را که داریم فقط ممکن است بیشترش کنیم. چرا در ذات حق تعالی، فکر کردن باطل است؟ چون تحصیلِ حاصل است. ذات حق کجا است که تو بخواهی تحصیلش کنی؟ ذات حق، حضور صفت است. چیزی که همه جا هست چگونه می‌شود پیدایش کرد؟ مگر برای رفع جهل و غفلت خودت باشد که بخواهی دنبال ذات حق بگردی. آن کسی که می‌خواهد ذات حق را به دست بیاورد، باید فکر کند. همین فکر کردن او هم با عنایت حق است. با عنایت حق خواهی فهمید که در هدایت حق هستی؛ نه اینکه بتوانی حق را بدست بیاوری. در ذات حق نمی‌شود فکر کرد برای اینکه تحصیلِ حاصل است.

وی افزود: باید آیات قرآن را با خود قرآن روشن کنیم. در بعضی از روایات است که می‌گوید خدا را با خدا بشناس. البته تا دل با حکمت الهی آشنا نباشد، نمی‌تواند به این حرف‌ها برسد. این حرف‌ها را اگر برای کسی که با حکمت الهی آشنا نباشد و دلش پاک نباشد، بگویی؛ خسته می‌شود. دل‌ها به هم نزدیکتر می‌شود در جایی که حق است. در این حرف‌هاست که ائتلاف قلوب حاصل می‌شود؛ همدلی با همزبانی است. اگر انسان‌ها همدل نباشند، همزبان هم نمی‌شوند.

دینانی در ادامه صحبت‌های خود گفت: فضیلت یعنی چه؟ فضیلت از طبیعت و درون ماده در نمی‌آید. اگر تا زیر ذره هم بروی، فضیلت را پیدا نمی‌کنی. فضیلت، ارتباط دل است با مقام والای الهی. این فضیلت و والایی بر اساس ارتباط انسان با حق تعالی به دست می‌آید. اگر انسانی با والایِ مطلق ارتباط نداشته باشد، فضیلت حاصل نمی‌کند. آیا همدلی و ائتلاف قلوب از علوم پوزیتیویسم می‌آید؟ هر چه فرا بروند و به زیر ذره فرو بروند، همدلی به دست نمی‌آید. ما منکر علم نیستیم، اما همدلی از آن درنمی‌آید. انسان در این جهان است، ولی در این جهان نیست. فضیلت از جهان دیگر و از جهان بی‌مثالی است. اگر از فضیلت بگذریم، زیبایی و هنر هم از دل طبیعت و اتم درنمی‌آید؛ از جهان دیگر می‌آید. زیبایی قابل اندازه‌گیری نیست، نمی‌شود آن را وزن کرد. از ماده درنمی‌آید. در ماده زیبایی می‌بینیم ولی این زیبایی، تجلی عالم دیگری است. زیبایی ربط با جهان ماده دارد. همچنین تفکر و فضیلت. فکر از درون ماده درنمی‌آید؛ ماده، موضوع فکر است.

وی در پایان گفت: شما با نور همه اشیاء را می‌بینی، با چشمت این اشیاء را می‌بینی ولی آیا خودت می‌توانی چشم خودت را ببینی؟ شاید در آینه بتوانی ببینی. آن وقت داری دیدن خودت را می‌بینی. بیناییِ چشمِ من از توست؛ تو را به تو می‌بینم، حق را به حق می‌بینم. حق را به حق دیدن درست است، نور را با نور باید دید. آیا جهان را آن‌گونه که است، می‌بینم؟ اگر درکی نبود که جهان را ببیند، آیا جهان دیده می‌شد؟ حیوانات، جهان را چگونه می‌بینند؟ آیا حیوان می‌داند که در این جهان است یا از جهان جداست؟ انسان می‌داند که انسان است و جهان، جهان است. خودِ انسان، جهان است. در ادراک انسان، جهانی است. مجموعه آگاهی شما، یک جهان است. انسان‌ها، جهانشان با هم فرق می‌کند؛ هر کس جهان خودش را دارد. معجزه این است ما که جهان‌های گوناگون داریم، در عین حال می‌توانیم با آن تفاهم داشته باشیم. جهانِ اندیشه‌های شما بزرگتر از جهان بیرون شماست. علوم پوزیتویسیم از جهان‌های ممکنه صحبت می‌کند یعنی جهانی که ممکن است باشد. جهان‌های ممکنه که به تصور ما درمی‌آید، کمتر از تصور ما نیستند. واقعیت آن جهانی که شما به تصور می‌آورید، کمتر از آن نیست که در جهان است.

کد خبر 3025662

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha