سيد اكبر ميرجعفري - شاعر معاصر ، در ادامه مطلبي كه به بهانه اولين سالگرد عروج سيد حسن حسيني شاعر معاصرانقلاب اسلامي در اختيار " مهر" قرار داده آورده است : در دوره انقلاب اسلامي همان طور كه مي دانيم بعضي از قالب هاي شعري دوباره احيا شدند . يكي از اين قالب ها « رباعي » است. اين قالب به دليل ظرفيتهاي ويژهاش تا مدتها پابه پاي قالب « غزل » جلوه گاه تجلي انديشه و احساس شاعران اين دوره بوده است.
هرچند كه از آينه بي رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است
بشكن دل بي نواي ما را اي عشق ؛
اين ساز ، شكسته اش خوش آهنگ تر است ...
-------------------------------
حسن حسيني از شاعراني است كه نسبت به همنسلان خود سهم بيشتري در احياي اين قالب داشته است . از اين شاعر تاكنون دو مجموعه منتشر شده است و قطعا آثار منتشرنشده اين شاعر در آينده در اختيارعلاقه مندان قرار مي گيرد. مجموعه اول كه «همصدا با حلق اسماعيل » نام دارد در فروردين سال1363 به همت حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي به زيور طبع آراسته شده است .
مجموعه شعر ديگر اين شاعر « گنجشك و جبرئيل » است كه بيشتر شعرهاي عاشورايي اين شاعر را در بر ميگيرد كه البته در اين كتاب نيز در چند شعر به موضوع شهيد و شهادت پرداخته است. در اينجا با نگاهي اجمالي به اين دو مجموعه به بررسي شعر اين شاعر فقيد مي پردازيم .
موضوع و محتوا:
حسن حسيني مانند ديگر شاعران دفاع مقدس، شاعري متعهد است، به همين دليل موضوع و محتوا در شعر وي در درجه اول اهميت قرار دارد. نگاهي به كتاب « همصدا با حلق اسماعيل » نشان مي دهد درصد بسيار زيادي از اشعار آن درباره دفاع مقدس ، انقلاب و شخصيت هاي آن سروده شده اند. در اينجا به بعضي از موضوعاتي در شعر حسن حسيني به آن پرداخته شده است ، اشاره مي كنيم:
1) شهيد و شهادت
شهيد و شهادت از موضوعات محوري شعر حسيني است. مهمترين نكتهاي در پرداختن به اين موضوع به چشم ميخورد نگاه ديني و عرفاني وي به اين موضوع است.
هر چند شاخههاي ز طوفان شكسته اند
هر چند شعله هاي به ظاهرفسرده اند
روزيخوران سفره عشق اند تا ابد
اي زندگان خاك ، مگوييد مرده اند
در اين ابيات بهرهگيري از مضمون قرآني « زنده بودن شهداي راه خدا» به چشم مي خورد. در جاهاي ديگر براي توصيف شهيد از فرهنگ صوفيانه و عارفانه ادب فارسي بهره گرفته است و شهيدان را همچون عارفان و سالكاني ميبيند كه در راه معشوق از هيچ چيز دريغ نمي كنند .
در نگاه حسيني به شهيد و شهادت كمتر موضوع سوگ مطرح مي شود و عموماً شهادت در كلام وي رنگ حماسه به خود ميگيرد. حماسه اي كه بيهراس از مرگ آن را به سخره مي گيرد.
كس چون تو طريق پاكبازي نگرفت
با زخم ، نشان سرفرازي نگرفت
زين پيش دلاورا كسي چون تو شگفت
حيثيت مرگ را به بازي نگرفت
2) رزمندگان و نگاه حماسي
ستايش از دلاوريهاي رزمندگان جبهههاي جنگ از ديگر موضوعات شعر حسيني است. رزمندگان در بيان وي دلير مرداني اند كه از مرگ هراسي به دل راه نميدهند و از رخوت و سستي به دورند. ستيز با ظلمت و بشارت طراوت و اميد از ويژگي هاي رزمندگان در كلام زنده ياد حسيني است :
اين طرفه مرداني كه خصم خوف و خواب اند
به حلق ظلمت خنجر تيز شهاب اند
بر خاك ميغلتند و گل ميرويد از خاك
روح بهاران ، شوكت باران و آب اند
خصم شب تار و پاسدار سحرند
شيران حريم بيشهزار سحرند
با حنجرهشان سرود سرخ فلق است
فرياد بلند آبشار سحرند
3) تجلي فرهنگ عاشورا
حسن حسيني شاعري شيعي است و انقلاب و جنگ را نهضتي ميداند كه ادامهدهنده راه امام حسين(ع) است. از اين منظر نگاه وي به وقايع انقلاب برگرفته از فرهنگ غني عاشورا است. وي رزمندگان را ياوراني ميداند كه به نداي «هل من ناصر» سيدالشهدا پاسخ گفتهاند:
ديروزت اگر رو به قتال آورديم
در پاسخ تو زبان لال آورديم
امروز به خيمه گاه آن دعوت ناب
صد علقمه لبيك زلال آورديم
لب تشنه ام ، از سپيده آبم بدهيد
جامي ز زلال آفتابم بدهيد
من پرسش سوزان حسينم ياران!
با حنجره عشق جوابم بدهيد
تلفيق فرهنگ عاشورا با انگيزههاي ميهني و دفاع از كيان خود جايگاه ويژهاي در شعرهاي حسن حسيني به خود اختصاص داده است.
ساختار
همانطور كه گفته شد حسيني شاعري است كه بر مبناي تعهد ديني و مذهبي خود شعر ميگويد. براي چنين كسي بيان رسالت خويش بر ساختار و فرم سخن ارجحيت دارد. بنابراين وي تعصب خاصي در گزينش قالب و ساختار ندارد. وي در قالبهاي مختلفي چون غزل، رباعي، و نو اشعاري را عرضه كرده است.
غزل حسن حسيني با توجه به شرايط و روزگار سرايش آنها، تغيير چنداني نسبت به غزل گذشته ندارد ، ولي گاه به لحاظ شكل تعداد ابيات آن از تعداد معمول تجاوز كرده است. اما در عين حال غزل پنج بيتي نيز در آثار وي ديده ميشود. آنچه غزل وي را نسبت به غزل پيش از خود متمايز كرده است، محتوا و مضامين آن است. در واقع غزلهاي حسيني (به جز چند مورد) ستايش معشوق نيستند، بلكه توصيف وقايع و اشخاصي است كه بالاتر و والاتر از افراد اين روزگارند.
اما حجم قابل توجه اشعار حسيني را رباعيات وي اشغال كرده است، قالب رباعي كه از قالبهاي احياشده دوره انقلاب است، سهم بسزايي را در شعر دوره انقلاب به خود اختصاص داده است . اين قالب معمولاً مسير مشخصي را براي طرح و القاي موضوع به خواننده طي مي كند.
به نظر ميرسد هر رباعي اين قالب از سه قسمت «مقدمه و طرح موضوع »، « توضيح » و « نتيجهگيري » تشكيل ميشود. بيشتر رباعيات موفق از چنين فرم و ساختاري بهره برده اند. حسيني به خوبي از عهده اين فرم برآمده است. نمونه هاي موفق در رباعيات سيدحسن حسيني كم نيست .
همواره دلم لبالب از ياد تو باد
خورشيد شبم نام سحرزاد تو باد
حاشا كه به جز حرف تو حرفي بزنم
اين حنجره ارزاني فرياد تو باد
اين قالب به زعم همه ظرفيتها ، در آثار حسن حسيني بيشتر رنگ حماسه به خود گرفته است. البته رباعيهاي عرفاني حسيني نيز كم نيست.
آنان كه زبان عشق را ميدانند
لببسته سرود عاشقي ميخوانند
با رفتنشان ترنم آمدن است
خورشيد غروبكرده را ميمانند
به گزارش مهر ، " ميرجعفري " در ادامه آورده است : شعرهاي نو حسن حسيني كه درباره دفاع مقدس سروده شده است، از فرمي ابتدايي برخوردار است. در اين اشعار مضمون و محتوا بار اصلي شعر را به دوش ميكشند و شاعر تلاش چنداني براي ارائه مضمون در فرم ساختاري قابل قبول از خود ارائه نمي دهد.
دلا ديدي آن عاشقان را
جهاني رهايي در آوازشان بود
و در بند حتي
شرمگين از شكوفايي شوق پروازشان بود ..
زبان
با نگاهي اجمالي به شعرهاي حسن حسيني كه در سالهاي اوليه انقلاب به چاپ رسيده اند، به روشني درمي يابيم تمايز آشكاري با شعر شاعران پيش از خود داشته است. وي جزء شاعراني است كه تأثير بسزاييـ در حوزه زبان ـ بر شعر همنسلان خود داشته است.
شعر حسيني شعري صريح است. اين صراحت در بيشتر موارد به شعار ميانجامد. به همين دليل گاه در يك غزل يك تعبير شاعرانه در كنار تركيبات شعاري ديگر نشسته است.
اين طرفه مرداني كه خصم خوف و خوابند
بر حلق ظلمت خنجر تيغ شهابند...
جوشنده رودي پاك از سرچشمه حلق
سوي « لقاءالله » جاري باشتابند
چنين خصيصه اي باعث شده است شعرهاي وي در حوزه عاطفي نيز دچار آسيب شود و در واقع حس واحدي را القاء نكند. از سوي ديگر استفاده از كلماتي كه برگرفته از فرهنگ شيعي است اگر چه به شعر وي هويتي فرهنگي ميبخشد، به دليل غير شاعرانه بودن اين كلمات، از نظر زباني شعر را با معضل مواجه كرده است.
گفتني است همين نوع كاربرد لغات در شعرهاي بعدي حسيني صلابت بيشتري به خود ميگيرد و شعر را از ورطه شعار رهايي ميبخشد.
مقايسه شعرهاي نو و سنتي حسيني با يكديگر نشان مي دهد وي براي انتخاب لغات تفاوت چنداني بين اين قالب ها قائل نيست . به همين جهت در نوسرودههاي حسيني نيز كلمهها و تركيبات شعاري به چشم ميخورد.
حسيني به جز غزل و مثنوي، به رباعي توجه ويژهاي كرده است؛ به همين دليل بخش عمدهاي از شعرهاي وي را رباعي تشكيل ميدهد. نكتهاي كه در رباعيهاي حسيني به چشم ميخورد روحيه حماسي آنهاست با مقايسه حسيني با رباعيسرايان هم نسل خود به نظر ميرسد از نظر زباني تمايز چنداني با ديگران ندارد. اين ويژگي شايد به ظرفيت هاي خاص رباعي برميگردد.
از ويژگيهاي رباعيات اين دوره ، زبان مشتركي است كه در اغلب آنها به چشم مي خورد؛ به اين معني كه نمي توان زبان رباعيات اين دوره را مختص شاعري خاص دانست . براي مثال ، اگر بخواهيم رباعيات حسن حسيني و قيصر امين پور را از نظر زباني تفكيك كنيم توفيق چنداني نمييابيم .
شايد دليل اين امر استفاده شاعران از قافيهها و رديفهاي مشترك در اين قالب باشد. استفاده از رديف و قافيه مشترك ( و گاه مضمون مشترك ) كمابيش زبان اشعار را به هم نزديك مي كند، به ويژه اگر شاعران آنها در يك فضا تنفس كنند زبان شعر بيش از پيش به هم شبيه ميشود .
نظر شما