۲۱ فروردین ۱۳۸۵، ۲۱:۲۰

انتخابات پارلماني، زلزله بزرگ سياسي حماس ؛ گزارش خبري مهر ازتحولات فلسطين اشغالي درسال 84

انتخابات پارلماني، زلزله بزرگ سياسي حماس ؛ گزارش خبري مهر ازتحولات فلسطين اشغالي درسال 84

خبرگزاري مهر -گروه بين الملل : بي گمان مهمترين تحول سال 1384 در مناطق فلسطيني، پيروزي چشمگير جنبش مقاومت اسلامي فلسطين(حماس) در انتخابات پارلماني 25 ژانويه (5 بهمن ) بود كه خرسندي ملتهاي مسلمان وعصبانيت حاميان رژيم اشغالگر قدس را به دنبال داشت.

خروج رژيم صهيونيستي از نوارغزه پس از 38 سال اشغال آن به همراه پيروزي غافلگير كننده جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) درانتخابات مجلس قانونگذاري فلسطين (پارلماني) دو رويداد مهمي بود كه هر يك به نوبه خود تاثير شگرفي در تغيير معادلات منطقه اي و جهاني داشت.

خروج نظاميان اسرائيلي از باريكه غزه كه مي توان از آن به عنوان نخستين موفقيت مقاومت فلسطين پس از سالها مبارزه تعبير كرد همان اندازه مهم و تاثير گذار بود كه مي توانست سرنوشت مناقشه اعراب و اسرائيل را رقم بزند.

خروج ازغزه (25 آگوست 2005) كه در اقدامي يكجانبه،رژيم صهيونيستي آن را اجرا كرد، اگر چه براي افكار عمومي داخل اين رژيم و جهان به عنوان اقدامي صلح جويانه وهمچنين گرفتن مشروعيت مقاومت از دست فلسطيني ها معرفي شد، اما درحوزه معادلات منطقه اي و جهان مفهوم بسيار حياتي ترو خطرناكتر داشت.

پيش از آغاز اين عقب نشيني ها، كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا از برگزاري كنفرانسي بين المللي تحت عنوان ""كنفرانس بين المللي عادي سازي روابط اسرائيل با اعراب" خبر داد. اين كنفرانس مي بايست درنيويورك و با حضور سران تمامي كشورهاي عربي و شخصيتهاي با نفوذ جهان به پاس اقدام صلح جويانه اسرائيل در عقب نشيني از غزه! برگزار مي شد.

ازديگرسو نشست وزيران دفاع چند كشورعربي نظير تونس ، مغرب ، مصر ، اردن وبا حضور وزير جنگ اسرائيل (شائول موفاز) و با نظارت وزيران دفاع كشورهاي عضو ناتو در بروكسل بلژيك، حكايت از اقدامي فراگير جهت حل و فصل مناقشه اعراب و اسرائيل پس از خروج از غزه داشت.

اين نشست كه بعدها به اعزام افسران عاليرتبه كشورهاي عربي براي گذراندن دوره آموزشي تخصصصي در تل آويو منجر شد، دومين برنامه طرح ريزي شده آمريكا و رژيم صهيونيستي براي ورود به مرحله جديدي از تحولات در منطقه خاورميانه و حتي جهان بود،اما در آخرين اقدام و در واقع در اقدامي تكميلي براي برنامه هاي هدفمند غرب جهت تثبيت موجوديت اسرائيل، پس ازماهها تلاش پيگير نمايندگان اروپايي و ديگر متحدان آمريكا در سازمان ملل، مجمع عمومي اين نهاد بين المللي روز27 ژانويه (هشت بهمن ماه) هرسال را روز ياد بود هولوكاست خواند تا همه ساله اين رويداد موهوم در ياد ملتها جهان زنده شود. اين مصوبه سازمان ملل در واقع ياد آور قطعنامه ديگر اين سازمان در سال 1947 است كه تقسيم فلسطين را رقم زد.

اين سه اقدام همزمان وهمسو كه تحليلگران ازآن به عنوان"سياست تهاجمي و فراگير" آمريكا جهت تثبيت موجوديت اسرائيل ياد كردند با تغيير سياست خارجي ايران پس از انتخابات تير ماه سال 84 در اين كشور به نوعي به چالش واقعي كشيده شد.

اظهارات ضد صهيونيستي دكتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري ايران در محافل مختلف در واقع تمام آنچه را كه غرب رشته بود، پنبه كرد. بدون شك هدايت طرح هاي بسيار عظيمي همچون اقدامات بالا ازسوي آمريكا داراي هزينه هاي سياسي ، اقتصادي و تبليغي بالايي بود و قطعا زمان زيادي را براي طراحي چنين سناريويي صرف كرده بودند كه با افشاگري ايران اين سناريوي عظيم و خطرناك با شكست كامل روبرو شد.

مواضع ايران، طراحان سناريوي عادي سازي روابط اعراب با اسرائيل و تثبيت موجوديت اين رژيم را به محاق برد.رسانه هاي گروهي غرب بدون اشاره به اصل اين سناريو و با پرداختن به مواضع دكتر احمدي نژاد، ايران را به عنوان عنصري مخالف صلح معرفي كردند كه با استفاده از واژه هاي "محو اسرئيل" "انتقال آن به اروپا" قصد دارد با جهان مبارزه كند.

پرداختن به مواضع رئيس جمهوري ايران و اظهارات ضد صهيونيستي وي به طور يكجانبه بدون اشاره به اصل ماجرا در واقع تلاشي بود كه مي كوشيد افكار عمومي جهان را عليه تهران بسيج كند. همچنين ايران را كشوري ضد صلح وامنيت جلوه دهد و همواره بدون اشاره به سناريوي طرح ريزي شده اين گونه القاء مي شد كه ايران نيت صلح جويانه اسرائيل را در خروج از غزه نا ديده مي گيرد.

اين در حالي است كه مواضع جديد ايران واكنشي بود به سناريوي هدفمند و خطرناكي كه آمريكا قصد داشت با برگزاري كنفرانس بين المللي عادي سازي روابط اعراب با اسرائيل، مشروعيت اين رژيم را در صحنه جهاني كسب كند.براين اساس مواضع ايران به رغم تبليغات رواني رسانه هاي گروهي غرب نه سياست تهاجمي عليه صلح جهاني كه در واقع واكنشي به سناريوي پشت پرده اي بود كه آمريكا و غرب قصد داشت آن را در قالب پاداش به خروج اسرائيل از غزه اجرايي كند.

به رغم افشا گري ايران، اما آمريكا بازهم قصد داشت تا دست كم براي بي اثر گذاشتن مواضع ايران در قالب اجلاس اضطراري سازمان كنفرانس اسلامي در مكه به نوعي از اسرائيل به علت خروجش ازغزه قدرداني كند به طوريكه اين موضوع در دستور كاراجلاس ياد شده قرار گرفته بود؛ اما اين بار نيز رئيس جمهوري ايران آخرين تلاش واشنگتن را با سخنراني در افتتاحيه اجلاس ياد شده در مورد انتقال اسرائيل به اروپا به عنوان غرامت بدرفتاري مورد ادعاي اروپا به اسرائيل با شكست روبرو كرد.

غرب كوشيد براي انحراف افكار عمومي جهان نسبت به اصل سناريو، اظهارات ضد صهيونيستي رئيس جمهوري ايران را دركنار تلاش اين كشور براي دستيابي به فن آوري دانش هسته اي قرار دهد و اينگونه القا نمايد كه تلاش ايران براي دستيابي به فن آوري هسته اي در واقع تلاشي براي دستيابي به سلاح هسته اي جهت تقابل با غرب و در راس آن اسرائيل است.

به اين ترتيب هدف غرب براي انحراف افكارعمومي جهان تا حدودي محقق مي شد. دراين راه ريزش باران اخبار و رويدادهاي مختلف در منطقه نيز مزيد برعلت شد تا اصل ماجرايي كه ايران به آن پي برده بود همچنان در بايكوت خبري بماند. صرف نظر از اينكه آمريكا تا چه اندازه در بايكوت اين سناريو موفق شد يا خير اما در هرصورت مواضع ايران شكست بزرگي براي آنان محسوب مي شد.

با اين وجود اين پايان كار نبود. آمريكا و رژيم صهيونيستي كه بر اساس پيش بيني خود در مو.رد اجرايي شدن سناريوي پيشتر گفته شده، با حضور حماس در انتخابات پارلماني مخالفتي نكردند، با پيروزي اين جنبش در فضاي جديد منطقه و جهان پس از افشاگري ايران روبرو شدند. حماس در رقابتي آزاد 74 كرسي پارلمان جديد فلسطين را تصاحب كرد و مامور تشكيل دولت شد.

اهميت اين پيروزي از آن روست كه حماس نيز در اصول خود نابودي اسرائيل را اولويت نخست خود قرار داده است . صرف نظر از آن پيروزي غافلگير كننده حماس در واقع شكست "سياست سازش" نيز محسوب مي شد . سياستي كه در واقع از سه دهه پيش به رهبري جنبش فتح و حمايت مستقيم آمريكا به كار گرفته شده بود . پيروزي حماس اگر چه چالشهايي را نيز به همراه داشت، اما در واقع توانست در كنار مواضع ايران معادلات جديدي را رقم بزند.

انتخابات پارلماني فلسطين مفهوم ديگري نيز داشت . نتايج حاصله از صندوقهاي راي ، گروهي را تاييد مي كرد كه در طول به ويژه پنج سال اخير (انتفاضه الاقصي) طلايه دار مبارزه با اشغالگري رژيم صهيونيستي بود. اين امر روحيه مقاومت و اسلام خواهي را نه تنها در ميان مردم فلسطين كه در ميان مردم منطقه و جهان اسلام نيز تقويت كرد.اين امر برنامه هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي را كه در صدد عادي سازي روابط كشورهاي عربي با تل آويو هستند با پيچيدگي ها و چه بسا با شكست كامل روبرو خواهد كرد.

مواضع ضد صهيونيستي رئيس جمهوري ايران دركنارپيروزي حماس برخي دولتها ي عربي و اسلامي را كه در صدد ايجاد ارتباط با اسرائيل و نفي مقاومت بودند ، به محاق برد و آنها را در برابر افكار عمومي ملتهايشان قرار داد. از اين رو غرب براي سرپوش گذاشتن بر اين رسوايي ها و نا كامي ها، بايد ابزاري مي داشت؛ ايران تنها به علت افشاي برنامه هاي هدفمند آمريكا در سطح جهان، مورد غضب اين كشور و لابي صهيونيستي قرار گرفت و برنامه صلح آميز هسته اي ايران را بهانه خوبي براي سرگرم كردن افكار عمومي جهان يافتند . در آن سو حماس نيز تهديد به قطع كمك مالي شد. تا بلكه با اعمال فشار بر اين جنبش سه هدف عمده از ديد واشنگتن و رژيم تل آويو محقق شود: 1- به رسميت شناختن اسرائيل توسط حماس 2- پذيرش تمام توافقاتي كه پيشتر ميان تشكيلات خود گردان و رژيم صهيونيستي به امضا رسيده بود 3- كنارگذاشتن سلاح مقاومت .

دراقدامي هدفمند، حماس علاوه بر فشارهاي ذكر شده با چالشهاي داخلي نيز روبرو شد: 1- رياست تشكيلات خودگردان با طرح استراتژيك سازش و اختيارات امنيتي كه مجلس قبلي در آخرين روزهاي خود به وي داد. 2- چگونگي تعامل با دستگاههاي امنيتي كه از رئيس تشكيلات خودگردان دستور مي گرفتند .3- چگونگي بازنگري در ساختار قديمي ترين سازمان فلسطيني يعني سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) .

با درگير كردن حماس با چالشهاي داخلي و خارجي ،در واقع غرب ودرراس آن آمريكا تلاش مي كند تا از ميزان موفقيت اين جنبش درتحقق شعارهاي انتخاباتي اش بكاهد و به اين ترتيب تا حدودي بر زخم شكست سناريوي جهاني خود براي حل مناقشه فلسطين مرهم گذارد.

مواضع ايران و تحولات فلسطين در حالي معادلات جديدي درمنطقه را رقم زد كه آريل شارون نخست وزير نسل جنگهاي 1948 و 1967 ،1973 و 1982 رژيم صهيونيستي نيز در پي سكته مغزي از صحنه سياسي اين رژيم خارج شد و تحولات اين رژيم را باپيچيدگي هاي زيادي روبرو نمود.

نخست وزير رژيم صهيونيستي 4 ژانويه (14 دي 84) درپي سكته مغزي و خونريزي مغزي به بيمارستان هداسا منتقل شد و پس ازآن تحت 3 عمل جراحي نيز قرارگرفت.

اوي كوهين جراح اعصاب بيمارستان سوروكور در بئر السبع واقع در جنوب سرزمين هاي اشغالي نيزدرگفتگو با روزنامه اسرائيلي هاآرتص گفته بود : 80 درصد بيماران سكته مغزي پس از يك ماه مي ميرند؛هرچند يك مقام امنيتي اروپايي با تاييد خبر مرگ آريل شارون اعلام كرد:اين موضوع پس از برگزاري انتخابات پارلماني رژيم صهيونيستي رسما اعلام خواهد شد.

صحنه سياسي اين رژيم اينك فاقد يك عنصر تاثير گذار و قدرتمند است اين امر بر چنددستگي احزاب و گروههاي اين رژيم افزوده است و آمريكا در سال جديد (85) احتمالا عمده تمركز خود را براي انسجام دروني اين رژيم اختصاص خواهد داد.

انتخابات 28 مارس جاري در اسرائيل نيز بي تاثير از تحولات در سرزمينهاي فلسطيني نشين نخواهد بود . هيچ يك از احزاب اسرائيلي از قدرت كاريزماتيكي نسبت به ديگري برخوردار نيستند . ازديگر سو شكست برنامه هاي آريل شارون در برقراري امنيت براي جامعه اين رژيم آنهارا با نوعي سرخوردگي روبرو كرده است .

از اين رو هيچ يك از احزاب كاديما ، كار و ليكود برنامه اميدوار كننده اي در حوزه امنتيت ندارد،زيرا شارون با اين همه افتخارات جنگي به زعم خود، نتوانست امنيت را بر قرار كند. براين اساس عمده برنامه هاي احزاب ياد شده در مورد محور امنيتي بيشتر به مسائلي همچون تهديدات خارجي و حماس و مقابله با آن بر مي گردد نه برنامه اي براي بر قراري امنيت وعده داده شده.

به نظر مي رسد با توجه به نزديكي برنامه هاي احزاب كاديما و كار اين دو پس از انتخابات بتوانند به توافقي براي تشكيل يك كابينه ائتلافي دست يابند كه در صورت تحقق اين ائتلاف بايد منتظر حكومتي شبيه به آن چيزي بود كه شارون يك سال پيش تشكيل داد تا بتواند از زير بار فشارهاي داخلي جهت عقب نشيني از غزه بكاهد . اين يعني تكرار سياستهاي خشونت آميز توسط سراني كه حالا از نظر قدرت در سايه شخصيت نظامي شارون قرار دارند.

بنابراين با توجه به تحولات و رويدادهاي يكسال اخير درفلسطين هر گونه چشم انداز مثبت در سرزمينهاي اشغالي فلسطين بعيد به نظر مي رسد به ويژه كه آمريكا نيز در منطقه با پيچيدگي هاي عديده اي در سياست خارجي اش وبروست.رويكرد تازه حماس به جهان اسلام به عنوان ابزاري براي كاهش فشارهاي غرب نيز بر اين پيچيدگي ها افزوده است و ضمن آنكه قدرت چانه زني اين جنبش اسلامي را در برخورد با چالشها افزايش مي دهد به همان اندازه روند به اصطلاح صلح خاورميانه را از تعريفي كه آمريكايي ها دارند، دورتر خواهد كرد. 

با اين حال حماس درطول نزديك به دو دهه مبارزه توانست جايگاه بالايي در ميان مردم فلسطين و مسلمانان بهدست آورد. رويكرد حماس از مبارزه مسلحانه به سمت فاز سياسي ناشي ازتغييرات و رويكردهاي جديد جهاني است. از آنجايي كه قدرت هاي جهاني مسئله فعاليت سياسي و دوري از مبارزات مسلحانه را تنها راه برون رفت از بحران فعلي مي دانند، لذا جنبش حماس با توجه به فضاي جديد جهان خود را آماده فعاليت سياسي كرد.

پيروزي اين جنبش درانتخابات پارلماني و به دست آوردن حداقل 74 كرسي مجلس آينده فلسطين نشانگر جايگاه و وزن سياسي اين جنبش مي باشد كه افكار عمومي جهان را به خود جلب كرده است. اين مسئله از سه بعد قابل بررسي است نخست واكنش جنبش فتح و حكومت خودگردان فلسطين نسبت به پيروزي حماس بود.

اعضاي جنبش فتح كه خود را وارثان حقيقي انقلاب ملت فلسطين مي دانند از اينكه حماس توانست بيش از نيمي از كرسي هاي پارلمان را به دست آورد در برابر اين جنبش موضعگيري كرد.تصور اعضاي جنبش فتح وحكومت خودگردان فلسطين آن است كه حماس درمقوله سياسي تجربه چنداني ندارد و نمي تواند دست به دولت سازي بزند.

آنها انواع كارشكنيها وسنگ اندازيها در مسير فعاليت سياسي حماس را آغاز كردند؛ اما حماس بعد از پيروزي در انتخابات پارلماني پختگي سياسي خود را ثابت كرد و از طريق يك سلسله ديدارهاي مهم با سران كشورهاي مختلف جهان توانست فضاي تبليغاتي موجود را بشكند و خود را براي حركت به سمت تشكيل دولت جديد فلسطيني آماده سازد .

تاكيد رهبران حماس بر رد پيشنهاد قدرت هاي خارجي درمورد به رسميت شناختن اسرائيل پيش ازعقب نشيني نيروهاي صهيونيستي از اراضي اشغالي 1967 نشان مي دهد رهبران جنبش حماس تحت تاثير اين پيروزي درخشان قرار نگرفته اند و مسئله و سرنوشت ملت و آينده فلسطين براي آنها مهمتر از حكومت است .

دربعد ديگر رژيم صهيونيستي كه به شدت از پيروزي چشمگير حماس در انتخابات است پارلماني غافلگير شده است سعي كرد تا ازتشكيل دولت فلسطيني به رهبري حماس جلوگيري كند، لذا رهبران رژيم صهيونيستي تهديد كرده اند كه اعضاي دولت آينده فلسطين را ترور خواهند كرد و اين يكي از موارد نقض بديهي ترين حقوق مردم فلسطين از سوي اسرائيل است .

جامعه جهاني متاسفانه در مورد مسئله فلسطين نگاه دوگانه اي دارد و نسبت به خشونت هاي غير قابل توجيه اسرائيل نسبت به رهبران گروههاي جهادي سكوت اختيار كرده است درحالي كه در گذشته نسبت به فعاليت هاي مسلحانه حماس موضعگيري مي كردند.

لذا اسرائيل ازطريق حمله به زندان اريحا و دستگيري تعداد از رهبران احزاب سياسي فلسطين تلاش نمود تا اوضاع فلسطين را بيش از پيش متشنج كند، تا راه را براي گسترش دامنه فعاليت هاي سياسي جنبش حماس مسدود نمايد.مسلما اسرائيل در آينده به تهاجمات خود عليه رهبران گروههاي جهادي ادامه خواهد داد تا دولت فلسطيني را فلج سازد .

دربعد بين المللي بازيگران عرصه سياسي جهان نظير آمريكا و اتحاديه اروپا هيچ گاه در صدد حل مشكلات منطقه نبوده و نيستند، بلكه مي كوشند تا خاورميانه به عنوان كانون بحران جهان باقي بماند.فشارهاي روز افزون آمريكا واتحاديه اروپا به جنبش حماس براي خلع سلاح و به رسميت شناختن اسرائيل جزئي از نگاه آمريكا و غرب نسبت به مسائل مسلمانان دارد.

بنابراين آمريكا و غرب تلاش مي كنند تا نوعي حصار در برابر رهبران جنبش حماس ايجاد كنند تا در آينده ضمن خلع سلاح اين جنبش از آن به عنوان ژاندارم اسرائيل استفاده كند.لذا حماس براي تشكيل دولت فلسطيني با چالشهاي متعددي روبرو است كه بدون دستيابي به يك وفاق ملي و تشكيل يك دولت فراگير و جلب رضايت همه گروههاي جهادي امكان موفقيت اين جنبش درآينده را بسيار ضعيف خواهد كرد.

ازطرفي ديگر انتخابات آينده اسرائيل موجب شده است كه موج رقابت تنگاتنگ  ميان رهبران احزاب ليكود ، كار و كاديما به وجود آيد.نتانياهو رئيس حزب ليكود و عمير پرتز رئيس حزب كار و ايهود اولمرت كفيل نخست وزير رژيم صهيونيستي هر يك به سهم خود تلاش مي كنند از طريق سركوب ملت فلسطين خود را به عنوان جانشينان آينده آريل شارون نخست وزير اسرائيل قلمداد كنند تا بدين وسيله آراء جامعه به شدت نظامي و امنيتي اسرائيل را به دست آورند كه در نهايت اولمرت از سوي موشه كاتساف(كاتساو) مامور تشكيل كابينه جديد اسرائيل شده است.

اسرائيلي ها و فرهنگ سياسي آنها بر اين مقوله استوار است كه هر رهبري خشونت بيشتري را عليه مردم فلسطين اعمال كند، شايستگي رهبري اسرائيل را خواهد داشت همچنان كه حوادث اخير در اراضي اشغالي و حمله ددمنشانه ارتش اشغالگر قدس به زندان اريحا كه با هماهنگي آمريكا و انگليس صورت گرفت در چارچوب اين مقوله قرار دارد.

مرگ آريل شارون نخست وزيررژيم صهيونيستي تاثيري درروند صلح خاورميانه نخواهد داشت، زيرا دراسرائيل رهبراني جلادتر از شارون هم وجود دارد.

پيروزي جنبش حماس در انتخابات پارلماني رژيم صهيونيستي را غافلگير كرد و حماس ثابت كرد كه دربعد سياسي و بين المللي ازپختگي سياسي لازم برخوردار است. دو رويداد تاريخي و نادر در فلسطين طي سال 1384 بيشترين حجم اخبار و تفاسير رسانه هاي جمعي جهان را به خود اختصاص داد و چنانچه بخواهيم حادثه مرگ سياسي شارون را نيز به آن اضافه كنيم، به اهميت اين تحولات بيشتر پي خواهيم برد. 

کد خبر 310238

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha