به گزارش خبر گزاري "مهر" به نقل از روابط عمومي نهمين جشنواره بين المللي تئاتر دانشگاهي ايران، اكبر رادي در بخشي از پيام خود در تعريف تئاتر مي گويد: آري! در تعريف تئاتر همواره كلمات مجللي از تجارت انساني، وحدت آرماني، حقايق بلند و عدالت بشري مصرف مي كنيد، اما هرگز نمي گوييم اين واژه هاي فاخر بين حجم هاي بسته، جعبه هاي كارتون، صورتك هاي مومي، سكوت هاي ملال انگيز و ناگهان عربده مليح يك نفر بازيگر مگسي كجا هستند؟ من به شما ابناي اين قرن كه در كارگاه تئاتر، تجربه هاي مخاطره آميز مي كنيد و لامحاله آباي صحنه هاي زمانيد شفاف بگويم : اكنون مسئله اين نيست كه زنان صحنه روسري بگذارند يا كلاه روبان و بره مادمازل في في به سر كنند، و يا جماعتي از ياجوجه بريزند و ادبيت زبان ملي، اين نماد هويت آدمي را با ادبيات دويست كلمه روزمره از صحنه بيرون برويند. ما به اين چيزهاي يوميه بند نمي كنيم. (آنچه در سطح جاري است، به يك باد تبخير مي شود) مسئله اينك براي ما انسان ريخته روي اين زمين گرد كوچك است، گندزدايي از جهان پلشتي است كه مردمان ملولش يك پرده آب رفته، ياس و ترس و دلهره روح تلخشان را چرك، تاريك، مبتلا كرده است و اين اضطراب عظيم عصري است كه به تم ها و ديالوگي روسو نياز بيشتري دارد تا آنارشي وحشتي كه ولتر در قالب يك رشته مونولوگ تك ساختي به راه انداخته، اما طرح چنين تم هايي در قيد رسم هاي روز چگونه ميسر است؟ آيا يك كلاژ بينامتني از مضمين و شيوه هاي متون يا يك پست مدرنيته آخرين مدل در كادرهاي مقطع الگوهاي پازلي قادر است به عصبيت مدرن دوران ما جواب بدهد؟
شما در اين تعاملات چند صدايي قدم به حريم امني گذاشته ايد (صحنه) كه حوزه اقتدار امپراطوران، كاخ نشينان و جهاني سازان تك صدا نيست. آشيانه محقر آبي دلان فروتني است كه مرغان عشق و صلح و صفايند. پس به ياد داشته باشيد كه تم هاي صحنه بي شمارند، ولي درست اين زمان جذاب ترين تجربه هاي دراماتيك عرصه نمايش نبود بي پايان دو ورطه جلاد و قربني، دو جبهه مدرنيته و سنت، دو وادي الحاد و ايمان است، آري تو اي خوب، اي جواني من كه از كجاي جهان بازگشته اي، حتي آنكه سرانجام پست به محراب مي كند، در بچه هاي آسمان را به صحنه گشوده است. وي اين سونات عشق جوان است زمزمه اي عاشقانه از شور زندگي در هيا بانگ سنگين عصر ما.
نظر شما