به عقيده تحليلگر ادبي مهر ، ادبيات ايران ، پس از انقلاب اسلامي دستخوش تغيير وتحولاتي آشكار گرديد كه اين تحول چه در بعد كمي و چه از منظر كيفي قابل توجه است؛ نگاهي از سر تحقيق به آنچه پيش از انقلاب اسلامي دركتابها و نشريات به نام " شعر " يا " داستان" درج مي شد و مقايسه آنها با آثاري كه پس از انقلاب بارويكرد ادبي خود را در هيئت كتاب و آثار منتشره در مطبوعات نمايان ساختندخود، مويد اين نظر است.
از مصاديق ديگر اين تحول در ادب فارسي، توجه هوشمندانه اهالي ادبيات به گذشته فرهنگي و پيشينه پر شكوه ادبي در ايران بود، اين توجه در حالي اتفاق افتاد كه طي ادوار مختلفي جامعه ادبي ما در معرض هجوم موج ها، گرايش ها و نحله هاي مختلف ادبي كه غالبا وارداتي ومحصول سرزمين هايي غير از ايران بودند، قرار داشت، اما امواج، يكي پس از ديگري نيامده، رفتند و بر همگان روشن شد كه هيچ فرهنگي، هنر و ادبياتي نمي توان با انفصال و انقطاع از گذشته تاريخي خود، پا درجاده هاي ناشناسخته و ايحانا غير همگون بگذارد و به توفيق هم برسد.
شاعر پس از انقلاب، آگاهانه درحوزه مفاهيم اصيل انساني، ديني و معنوي و اجتماعي و سياسي وارد شد و از بيان رمانتيك گذشته كه بعضا به اروتيك ختم مي شد، فاصله كيهاني گرفت، او دريافت كه ديگر مجاز نيست دردهاي سطحي و دغدغه هاي شخصي خود را با ابزار هنر وادبيات به مخاطب خود برساند، مخاطب هم چندان تمايل به خوانش آثاري نداشت كه دائما از دايره محدود تكرار و حرف هاي كليشه اي سر بر مي آورد. نماز، شهادت، آزاديخواهي و عدالت طلبي، ائمه اطهار(س)، راستگويي و مبارزه با ظلم، ايثار و... از موضوعات و مفاهيمي هستند كه پس از سالهاي انقلاب اسلامي وارد حوزه شعر و داستان و سينماي ما شد، هر چند هنرهاي ديگر نيز از اين تحول معنايي و محتوايي به دور نماندند، اما ادبيات و سينما به واسطه ميزان تاثير گذاري بر مخاطب و پويايي محسوسي كه در درونمايه خود دارند، بيش از ساير هنرها در اين زمينه جلوه گري داشته اند.
با آغاز جنگ تحميلي و بازتاب گسترده نداي توحيدي انقلاب اسلامي از حنجره آسماني حضرت امام خميني (ره) در مسلمانان و مظلومان جهان، مسئله " فلسطين " و اسارت مسجد القصي " قدس شريف " بيش از گذشته در جامعه ايران عموميت يافت، علي الظاهر انقلاب اسلامي ايران فقط خود را با عراق و رژيم بعث در گير مي دانست، اما واقعيت انكار ناپذير، همراهي صريح استكبار جهاني با عراق و پشتيباني صد در صد از نيروهاي مهاجم بود، چرا كه "ايران اسلامي" منادي آزادي ملت هاي مسلمان از يوغ سلطه، تبعيض، بي عدالتي و حكام لائيك بود، دراين ميان وجود غير قانوني دولت اشغالگر "اسرائيل" در فلسطين و ايجاد سلطه بر مسلمانان و تصرف قدس شريف، موضوع و مولفه اي قابل طرح بوده وخواهد بود.
از آنجايي كه كمتر سخن و انديشه اي در تاريخ ماندگار مي شود، مگر آنكه از تاثير گذاري لازم برخوردار باشد وبه مرز بيان هنري نزديك شود، ضرورت گفتن و نوشتن وفيم ساختن درباره فلسطين و ظلم بزرگي كه بر ملت اين ديار اشغالي روا داشته مي شود، در همان سالهاي آغازين انقلاب در ميان هنرمندان و اهل قلم ايران مطرح و مورد توجه قرار گرفت، حال آن كه موضوع ياد شده در ميان كدام يك از هنرهاي هفتگانه بازتاب و جلوه گري بيشتري داشته است، سخني است كه مقال و مطلب ديگري را مي طلبد، اما آنچه به طور كلي مي توان گفت : اين است كه " شعر " مقاومت و شاعران معاصر ايران، بيش از ساير هنرها به موضوع فلسطين و حواشي آن اقبال نشان داد كه آثار برجاي مانده و منتشر شده با اين موضوع در قالب هاي مختلف و متنوع شهري، گواهي صادق بر اين مدعاست.
قيصر امين پور، محمود شاهرخي، حميد سبزواري، احمد زارعي، محمود اكرامي ، حميد هنرجو، علي رضا قزوه، عبدالرحيم سعيدي راد ، ضياء الدين ترابي، سامان هراتي، مصطفي محدثي خراساني، كامران شرفشاهي، صابر امامي، مهرداد اوستا، سپيده كاشاني و ده ها شاعر ديگر با احساس تعهد نسبت به حثوث پايمال شده ملتي مظلوم در فلسطين و در شرايطي كه سرزمين خودمان نيز با جنگي نابرابر درگير بود، علاوه بر حضور جدي درعرصه شعر مقاومت و توصيف سلحشوري رزمندگان و فرزندان ايران اسلامي در نبرد با دشمنان، دست به قلم برده و حماسه مقاومت و پايمردي كودكان و زنان و مردان فلسطيني را در نبرد با سلطه گران و سرود و ترانه خلق كردند كه برخي از آنها به عنوان اسنادي موجه از توجه ادبيات ايران دردوران حاكميت انقلاب اسلامي درتاريخ فرهنگ اين مرز و بوم باقي خواهد ماند .
قيصر امين پور در شعر " پنجره " كه براي فلسطين مظلوم سروده ، مي گويد :
در انتهاي كوچه شب، زير پنجره
قومي نشسته خيره به تصوير پنجره
اين سوي شيشه، شيون باران و خشم باد
در پشت شيشه، بغض گلوگير پنجره
اصرار پشت پنجره گفت و گو بس است
دستي برآوريم به تغيير پنجره....
" همپاي جلودار " حميد سبزواري از مشهورترين آثار ادبي روزگار ماست كه موضوع فلسطين و اشغال آن سرزمين مقدس را در خود برجسته ساخته و نه تنها در ايران كه درخارج از مرزهاي جغرافيايي و ادبي ايران در خشيده است:
وقت است تا بار سفر بر باره بنديم
دل بر عبور از سد خار و خاره بنديم
از هر كران بانگ رحيل آيد به گوشم
بانگ جرس برخاست، واي من! خموشم
دريادلان راه سفر در پيش دارند
پا در ركاب راهوار خويش دارند
گاه سفر آمد، نه هنگام درنگ است
چاووش مي گويد كه ما را وقت تنگ است
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مكن بشتاب، همت چاره ساز است
وادي پر از فرعونيان و قبطيان است
موسي جلودار است و نيل اندر ميان است
اما در كنار نگاه حماسي به مقاومت زنان و مردان مجاهد فلسطين، نگاه عاطفي هم به موضوع شده است . صالح محمدي امين در يكي از شعرهايش اين نگاه عاطفي را با تبيين مظلوميت فلسطين پيوند مي زند:
خون تو با برگ هاي تشنه زيتون چه كرد
با تن زخمي چه كرد و با دل پرخون چه كرد
در شب بيت المقدس، لاله پاشيد و گذشت
با زمين، بااين تشهدهاي روز افزون چه كرد؟
قطره هاي خون تو مثل دم گرم مسيح
بادل حواريون، با سينه شمعون چه كرد؟
نو گل پرپر! ببين گلبرگ سرخ خون تو
در حلول انقلاب اين همه مجنون چه كرد
ميوه سرخ صلاح ايدن، زشور خون تو
چشم بگشا! با فلسطين شما اكنون چه كرد...
و بعد ها كه با صدور پيام معنوي و رهايي بخش انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام بزرگوار، مسلمانان جهان ايران را به عنوان همراه معنوي و همدرد خود در كنار خويش احساس مي كنند، شعرها وتوليدات ادبي نيز جاني تازه مي گيرند و انتفاضه سرخ و غيرتمندانه مردم مظلوم فلسطين در اين آثار به وضوح ، خود را نشان مي دهد.
به عقيده تحليلگر ادبي مهر ، آنچه در اين ميان خود را برجسته ساخته و كمتر درباره آن گفته شده است، همسايگي ادبيات ايران با ادبيات عرب از حيث محتوايي و تبيين حرف ها ودردهاي مشترك است. شعر دفاع مقدس ما به ستايش كساني مي پردازد كه با تمام وجود در خط مقدم دفاع از ارزشهاي اسلامي و ديني ايستاده اند، در شعر مقاومت جهان عرب نيز، شاعران به تقبيح تجاوز و تبعيض مي پردازند و آزادي انسان مسلمان و دردمند، اين پرنده خونين بال دنياي معاصر را از چنگال دژخيمان فرياد مي زنند.
احمد مطر- شاعر مقاومت عراق اين گونه از انقلاب "انتفاضه" در شعر خود با مخاطب سخن مي گويد:
چند سنگ در اين ساعت ؟
هميشه دوازده تا
-سنگ را پرتاب كن!
دشمن، سلاح را چونان باران مي كشد، اما
آنان چون سنگ، ساكتند
و چون سنگ ، پايدار
و بر دشمن، چونان قضا و قدر، فرود مي آيند
سنگ را پرتاب كن !
سنگ را پرتاب كن !
سيمح القاسم - شاعر مشهور جهان عرب هم از شاعراني است كه بيشترين شعرها را براي فلسطين و غربت و مظلوميت آن گفته است، هر چند از بيان حماسه هاي اين خطه دردمند نيز غفلت نكرده است، با برشي از شعر كودكان رفح به اين نوشتار پايان مي دهيم :
درختان فتنه شكسته
و درهاي شهر رفح
باغم، با شمع
يا با حكومت نظامي
مهر و موم شده است
و او مي بايست نان ووسائل پانسمان را
براي مجروح بعد از نيمه شب برگشته حمل مي كرد
و مي بايست خياباني را مي پيمود
كه چشمهاي بيگانگان ، باد و لوله هاي تفنگ آن را مي پايد...
نظر شما