۵ اردیبهشت ۱۳۸۵، ۱۲:۲۴

يك منتقد ادبي در گفتگو با مهر :

ضوابط حاكم بر ادبيات ما را نسب ها و نزديكي نگرش ها تعيين مي كند نه اصول ادبي

ضوابط حاكم بر ادبيات ما را نسب ها و نزديكي نگرش ها تعيين مي كند نه اصول ادبي

ذبيح الله رحماني - نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ، گفت : محفل گرايي جامعه ادبي كه در قرن اخير همزمان با دسته ها و گروه هاي مختلف سياسي و اجتماعي پديدار شد ، امروز بزرگ ترين آفت ها را شامل حال ادبيات ما كرده است .

اين منتقد ادبي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر،  ضمن بيان اين مطلب افزود : سبك ها و مكاتبي كه پشت سر هم مي آيند و ظهور مي كنند ، بعد از مدتي توسط مكاتب بعدي به فراموشي سپرده مي شوند و جايگاه خود را كه مرتبط با زمان و دوره خاصي بوده اند از دست مي دهند. اگر محفل گرايي هاي ما كه بيشتر فرقه گرايي است ، سرانجام خوبي داشته باشد ، مي تواند به پيدايي سبك ها و نحله هاي ادبياتي منجر شود.

وي تصريح كرد : اگر محافل به اين سمت منتهي شوند و سويه ادبي پيدا كنند ، واجد ارزش اند. مثلا در ميان فلاسفه، مكتبي به نام فرانكفورت به اين دليل بر سر زبان ها مي افتد كه داراي انديشه، اهداف و بار معنايي خاصي است و خيلي ها را بواسطه مشتركات شان، منتسب به آن مي كنند. چنين جرياني واجد ارزش فكري و فرهنگي است. 

اين نويسنده با اشاره به اين كه بنياد محافل ادبي ايران بيش از هر چيز مبتني بر منافع شخصي و حتي سياسي است ، اضافه كرد : محفل هاي امروز ما بيشتر شبيه دكان شده است و انگيزه اي كه آنها را گرد هم مي آورد منافعي حق يا ناحق است كه انگيزه تقابل با گروه هاي ديگر، به اين روند شدت مي بخشد. حتي برخي از آنها بقا و تداوم شان مستلزم لجبازي با طرف هاي مقابل است نه محور بودن اعتقادي واحد.

رحماني ادامه داد : گروه هايي كه از دهه هاي پيش حول محور چهره هايي چون گلشيري و شاملو و ... و يا نهادهايي نظير حوزه هنري و بنياد حفظ آثار و دفتر ادبيات داستاني و ... شكل گرفته اند، به همين نحو تلاش خود را متوجه تقابل ها و تكثرات سليقه اي كرده اند. نتيجه اين امرهم چيزي جز ادبياتي از هم گسيخته و متشكل از جزيره هاي متفاوت نمي شود.

وي در تشريح اين آسيب ادبي گفت : حاصل اين اتفاق، محو شدن و قطع ارتباط با جهان و عقايد غير خود است كه هر گروه  را به جزيره اي با جايزه، كتاب سال ، چهره هاي ثابت و خط و ربط هايي مشخص تبديل مي كند. داوران مسابقات هم دوستان خودشان هستند كه جواناني را مطابق معياهاي محدود خود، پرورش يا جايزه مي دهند، سپس همان جوان ها سال بعد داور مي شوند، براي بزرگترها بزرگداشت و نكوداشت مي گيرند و اين روند ادامه دارد.

 نويسنده " ماه در تكه هاي آينه " افزود : اگر به پيش زمينه و آثار اين نويسندگان توجه كنيم، كمتر نكات بديع و ادبياتي دلپذير و فابل قبول به چشم مي آيد و اين امر طبيعي است ؛ چرا كه خود را محصور در عقيده و گروه خاصي كرده اند. اين تفكر را كه با ذات آزادي محور ادبيات منافات دارد بايد دور ريخت. خيلي از ضربه هايي كه امروز خورده ايم ناشي از همين ساختار ملوك الطوايفي و حكومت هاي خودمحور ادبي است.

ذبيح الله رحماني در گفتگو با مهر ادامه داد : ادبيات در غالب محافل ما در اختيار و در قيد و بند يك خاستگاه و هواي نفس گروهي قرار دارد ؛ حال آن كه ادبيات بايد چتري باشد كه همه چيز را شامل شود. براي نويسنده همه چيز مي بايست در ادبيات حل شود نه اين كه ادبيات را بخشي از اهداف خود فرض كنيم. متاسفانه با اين روند رشد واقعي نخواهيم داشت و همواره بايد منتظر جرقه ها و اتفاق ها باشيم.

اين منتقد ادبي با تاكيد بر لزوم ايجاد آشتي و وحدت در عرصه فرهنگ گفت : بعضي ها  ادبيات را عامل سرگرمي يا بيان كننده رنج هاي انساني و التيام بخش زخم ها مي دانند و عده اي ديگر، برداشتي ارزشي محور از آن دارند. زماني كه مطلق نگاه كنيم تنها تضادها رشد مي كند. بايد بپذيريم كه نگاه انساني خواه ناخواه ارزشي است.

وي عامل آفت زاي ديگر را در پديده محفل گرايي ادبي اين چنين توصيف كرد : جامعه ادبي بايد به گونه اي به نويسنده بها بدهد كه او شكوفا شود نه اين كه هرس شود و به بلوغ نرسيده ، از راه منحرف شود. وقتي نويسنده اي تازه بالغ را با جوايز بزرگ و نكوداشت و ... به عرش مي بريم ، بزرگ ترين ضربه را در بدو راه به او زده ايم.

رحماني به جريان ادبي موسوم به دفاع مقدس اشاره كرد و افزود : زماني ادبيات دفاع مقدس كاملا مصادره شده و دامنه اش محدود بود اما امروز مي بينيم كه حصارها و خط قرمزهايش شكسته شده و نمادها ، الگوها و سمبل هاي دفاع مقدسي اش توسط برخي چهره هاي سابق آن ، زير سئوال مي رود.

اين نويسنده ساختار تشكل ها و محافل ادبي امروز را مشابه گروه گرايي و حزب بازي هاي سياسي برشمرد و خاطرنشان كرد : طيف گرايي در روزنامه ها، احزاب و سياست ما نيز صاحب ريشه است. انگار اصلا به دنبال نقاط مشترك نيستيم و بيش از همه ، بر نقاط اختلاف پافشاري مي كنيم. البته اينجا نقيضه بزرگي هم وجود دارد و آن اين كه معلوم نبود اگر لجاجت ها و ايستادگي بر سر اعتقادات و گرايش ها در محافل ادبي نبود، باز هم نويسندگاني زبده و آثاري فاخر در دست داشتيم يا خير؟

وي در پايان به مهر تاكيد كرد : متاسفانه ضوابط حاكم بر ادبيات ما را نسب ها و نزديكي نگرش ها تعيين مي كند نه اصول ادبي. به نظر مي رسد كه اين گروه ها بايد توسط مديران فرهيخته اي مديريت و هدايت شود تا سويه هاي ادبي بر آنها حاكم شود. ادبيات غير از سياست و حزب بازي است و نحوه حمايت و نظارت و امتيازدهي آن نيز بايد خاص ادبيات باشد. وقتي اين رويكرد باز بر محافل حاكم شود، مردم و مخاطبان هم با طيف گسترده نحله هاي ادبي مواجه مي شوند و از آثار استقبال بيشتري مي كنند.

 

کد خبر 316639

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha