اين گزارش ، اگرچه به موفقيت قطعي ايران در توليد سوخت هسته اي ، عدم مشاهده از انحراف ضرورت كار بيشتر در آژانس و همكاري ايران و استمرار پادمان در ايران اشاره داشت ، اما به واقع با اعلام عدم پايبندي ايران به درخواست هاي بيانيه شوراي امنيت براي پيشبرد سناريوي امريكا در آن مرجع چراغ سبز داد.
اكنون و در اين مقطع بس مهم و سرنوشت ساز بايد بدون هرگونه شتابزدگي و افراط و تفريط به تحليل سناريوي شيطان بزرگ براي هدم دستاورد ملي ايرانيان از كانالي به ظاهر مشروع نشست و با مرور روند پرونده هسته اي و به ميان آوردن تجربه نقش آفريني طرفهاي موثر در آن ، سلولهاي خاكستري ديپلماسي را بهتر به استفاده گرفت.
الف ) سناريوي امريكا
بدون ترديد استراتژي امريكا رونوشتي از استراتژي شكست خورده اروپا اما در اتمسفر شوراي امنيت به جاي شوراي حكام است.
اروپا در 2.5 سال مذاكره سعي داشت در چارچوب آژانس و با كمترين هزينه تعليق فعاليت هاي ايران را به توقف تبديل كند. اكنون امريكا كه اروپا و حتي روسيه و چين را همگراتر از گذشته با خود مي بيند، در صدد است تا توقف كامل فعاليت هاي توليد سوخت هسته اي در ايران را از طريق ساز و كارهاي ظالمانه ، اما به ظاهر مشروع فصل هفتم منشور سازمان ملل محقق كند. اين ايده عملا با مرتبط خواندن موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران با صلح و امنيت بين المللي در 2 قطعنامه 24 سپتامبر 2005 و 4 فوريه 2006 شوراي حكام زمينه سازي و به جاي بيانيه 28 مارس شوراي امنيت با گزارش شب گذشته البرادعي پررنگ تر شد. مراحل زير در سناريوي امريكا قابل توجه است :
1- با وجود گزارش هاي رسانه هاي متعدد در خصوص اختلاف نظر بين گروه 1+5 ، اتفاق نظر آنها بر تعليق فعاليت هاي ايران در سطح فعلي محتمل تر است.
2- احتمالا با ضرب الاجلي كوتاه مدت تر (به صورت بيانيه و يا قطعنامه) تعليق را درخواست خواهند كرد.
3- در صورت عدم پاسخ ، در قطعنامه اي تعليق فوري و نامحدود را خواستار مي شوند.
4- آنگاه با استفاده از ماده 41 فصل هفتم منشور ، مسير تحريم هاي سياسي و سپس اقتصادي را به پيش خواهند برد.
ب ) ملاحظات ايران
1- تمام سعي غرب در بيانيه 9 فروردين شوراي امنيت اين بود كه ايران قبل از توفيق در تكميل حلقه 164 سانتريفيوژي - كه در واقع ايران را در نقطه استارت توليد صنعتي سوخت نشاند - به تعليق وادار شود.
بنابراين ؛ معادله اكنون تغيير كرده و در هر دو سو نيروي بيشتري گرفته است. توفيق در تكميل چرخه سوخت و عدم تمكين به طرحهاي يكجانبه و سودجويانه كشورها ضريب توافق شوراي امنيت بر تعليق فعاليت هاي هسته اي را افزايش داده است.
2- پرونده ايران هنوز در فاز گزارش است اما اگر به صدور قطعنامه در شوراي امنيت بينجامد به فاز ارجاع تبديل مي شود كه شوراي حكام را فاقد محوريت ساخته و بار حقوقي سنگين تري به پرونده تحميل مي كند.
3- ايران جز به ابتكار و «ديپلماسي ظريف » خود نبايد و نمي تواند به هيچ دولت و كشوري اتكا كند. همان طور كه نمي تواند دليل تبديل راي ممتنع روسيه در قطعنامه 24 سپتامبر گذشته را به راي مثبت به قطعنامه 4 فوريه فراموش كند. همان طور كه نمي تواند تغيير آراي برخي كشورهاي عضو شوراي حكام را با هزينه يك تلفن از واشنگتن و يا صرفا جابجايي برخي واژه ها در قطعنامه هاي آژانس فراموش كند.
4- ايران مي داند كه وقتي مرتبط بودن مساله هسته اي ايران در قطعنامه 24سپتامبر 2005 به مرتبط بودن مساله ايران (!) به حفظ صلح و امنيت بين المللي در قطعنامه 4 فوريه 2006 تبديل مي شود ، يعني آژانس ابزاري براي تمهيد هدف گيري اصلي امريكا براي مهار توانمندي هاي دفاعي ايران (فراتر از فناوري صلح آميز هسته اي) گشته است بنابراين ايران با احاطه به اين موضوع ، تصميم مقتضي را مطابق حقوق ملت خواهد گرفت.
ج ) نتيجه گيري
1- موضع درست جمهوري اسلامي ايران در همكاري با آژانس در چارچوب قوانين ، نگذشتن از اصل حق خود ، حفظ انسجام و وحدت ملي تحت تدابير رهبر معظم انقلاب و همين طور حفظ روحيه مذاكره همراه با تدبير و ظرافت و سرعت لازم در اين زمينه بايد ادامه يابد.
2- انتظار بحق ملت اين است كه ؛ به همان ميزاني كه توانمندي فني و تكنولوژيك دانشمندان هسته اي ما جهان را به شگفتي واداشته ، مهارت بازيگري ديپلماتيك مسوولان اجرايي كشور نيز بايد خيره كننده ، موثر و موفق باشد. ملت ما هم مثل مسوولان مي داند كه حفظ اين دستاورد بزرگ اكنون از وصول به آن واجب تر است.
3- اگر بر برخي مسوولان اجرايي واجب است كه نهايت ذكاوت و دقت و انعطاف را براي حفظ توانايي هسته اي ايران اسلامي و سالم نگه داشتن آن از تاراج گرگها به خرج دهند ، بر برخي نيز واجب است كه با كنترل رفتار و گفتار ، با اعتنا به خرد جمعي در تصميم گيري ها و بدون شتابزدگي در مقطع فعلي پرداخت هزينه بدون دستاورد تازه را آزمايش نكنند.
4- شكوفا شدن ايران هسته اي جز در سايه اعتماد ملي به قدرت سترگ رهبري نظام اسلامي در مديريت زمان و فرصتها در جهت احقاق منافع ملي ميسر نبود. اكنون هم اين اعتماد با غروري ويژه پررنگ تر شده است و بي گمان ايران پرصلابت در جاي شايسته و بايسته عليرغم خواست و سناريوي كينه توزان ، برگهاي ابتكار و مهارت بازيگري ظريف خود در راستاي حفظ و ارتقاي منافع ملت را به صحنه خواهد آورد.
آري ، اكنون نوبت بازيگري ماست.
-----------------------------
منبع: روزنامه جام جم 9/2/85 نويسنده: پرويز اسماعيلي
نظر شما