به گزارش خبرگزاري مهر جواد شمقدري مشاور هنري رئيس جمهور ضمن بيان اين مطلب افزود : سالهاست جشنواره هاي جهاني فيلم با اتخاذ شيوه هاي شناخته شده فيلمسازان ايراني را به سمت ساخت فيلم هاي سياه سوق داده اند. آنها با جوايز رنگارنگ خود بخشي از ظرفيت ها و قابليت هاي سينما گران ايراني را در جهت اهداف خود (كه همان ارائه تصويري نابهنجار از شرايط اجتماعي و فرهنگي سياسي جمهوري اسلامي است) سوق داده اند.
وي گفت : امروز به بركت تحركات غرور آفرين دولت اسلامي و افتخاراتي كه جوانان و دانشمندان ايراني در حوزه هاي مختلف پژوهشي، علمي، فناوري و نظامي به آن دست يافته اند باعث توقف اجراي سياست هاي تحقير آميز و هجو ملت ايران شده، امسال جشنواره كن در يك پارادوكس جديد گرفتار شد و مديران اين جشنواره صلاح را در آن دانستند كه بيش از آنكه خود را درگير تناقضات موجود كنند به فيلم هاي ارسالي از سوي بنياد فارابي و بعضي فيلمسازان ايراني اعتنايي نكنند.
شمقدري افزود : اين برخورد جشنواره كن واكنش هاي متقاوتي را در بين فيلمسازان ايراني كه دل در گرو توجه جشنواره هاي جهاني دارند به دنبال داشت. ساده لوحانه ترين برخورد همان بود كه آقايان گفتند جشنواره كن را تحريم مي كنيم. اين اظهار نظر ما را به ياد همان ضرب المثل معروف خودمان مي اندازد كه "با دست پس مي زند و با پا پيش مي كشد" اما در اين ميان اظهارات متفاوت و روشنگرانه ديگري هم از سوي بعضي فيلمسازان كشورمان كه اين جشنواره ها پاتق حضور دوره اي و همه ساله آنها شده است، ابراز شد.
مشاور هنري رئيس جمهور افزود : فرد ياد شده مي گويد "امسال به دليل حضور فيلمهاي قدرتمند اروپايي، مسوولان كن از پذيرش فيلمهاي ايراني سرباز زدند" حال آنكه واقعيت اين است نه امسال فيلمهاي اروپايي قدرتمند تر شده اند و نه فيلمهاي ايراني ضعيف تر، بلكه از اين بازي بي حاصل كه فيلم هاي ضعيف و بعضاٌ فشلي كه تنها به يمن تحقير ملت ايران جايزه مي گرفتند حوصله خيلي ها را سر برده است.
وي گفت : همين دو سال پيش بود كه كوئينتين تارافتينو، فيلمساز مطرح جهاني كه رئيس هيات داوران جشنواره كن شده بود لب به اعتراض گشود و گفت "ديگر ايرانيها نمي توانند با ساخت فيلم هايي از حاشيه نشين ها و ساكنان فقير آن، ما را وادار به تحسين خود كنند بايد به دنبال سينما و زبان تصوير بود". اگر چه در آن زمان اين خبر و حواشي آن در مطبوعات و مجلات سينمايي داخلي بايكوت شد ولي اين يك سنت تاريخي است كه بالاخره ماه پشت ابر نمي ماند و واقعيت پادشاهي كه باورش شده بود لباس فاخري بر تن دارد، بيرون خواهد افتاد و بر همگان روشن خواهد شد كه پادشاه بيچاره تا به حال لخت و عور بوده و اين درباريان و دستياران نابكارش بودند كه تنها با زبان چرب و نرم و با توهم لباس فاخري را بر پادشاه نگون بخت پوشانده بودند.
نظر شما