از نگاه تحليلگر كتاب مهر ، " بچه هاي راه آهن " رماني نوجوانانه با اتكا بر شخصيت هايي كوشا ، سرزنده و نيك انديش است كه در كوران حوادث و پيشامدهاي روزگار ، ضمن تجربه دشواريهاي زمانه و آشنايي با فراز و فرودهاي زندگي ، درتلاش براي رسيدن به آگاهي ، بلوغ فكري و شناخت جهان پيرامون هستند .
قطار داستان با اين نقطه شروع ، بچه ها را وارد دنيايي جديد مي كند . نويسنده دراين رمان نوجوانانه با نگاهي شاداب ، با طراوت و كودكانه ابتدا تك تك اعضاي يك خانواده نسبتا شلوغ و پرداستان را معرفي كرده و خيلي زود با كار گذاشتن معمايي در دل داستان ، آن را در آغازين نقطه حركت ، با تحول مواجه مي كند .
بچه هاي راه آهن را مي توان از يك منظر ، اثري پيكارسك و سفروار در حوزه ادبيات نوجوانان برشمرد ؛ " پيكارسكي " كه سفر را با راز و ابهام يك خانواده - سواي مادري كه مطلع از واقعيت ماجراست - آغاز كرده و در ادامه ، آنها را دستخوش رويدادهايي تحول زا و سازنده براي شخصيت ها و پيش برنده براي روايت كرده است.
ابتداي قصه كه با توصيف نيك بختي و سرخوشي يك خانواده پرشور و عاطفه مند همراه است ، بلافاصله با اتفاقي عجيب و دور از ذهن - عزيمت اجباري پدر به مكاني نامعلوم - دچار دگرگوني مي شود . از اين لحظه به بعد ، قصه به ياري جوشش و تحرك فرزندان ، بستري براي خلق موقعيت هاي پركشمكش و دامنه داري مي شود كه در دل خود ، مايه هاي گوناگون و شاخص ادبيات نوجوانانه را يك به يك به ظهور مي رساند .
پندها و نصايح و شناساندن نيك از بد ، شرح آموزه هاي انساني شامل دلسوزي ، مشاركت ، كمك و همياري ، تحمل فقر، خانواده محوري و الفت به والدين، جذابيت رخدادهاي تازه و پي در پي ، ورود كاراكترهاي جديد به داستان ، تاثير و تاثر آدم ها بر يكديگر و ... از جمله انگاره هايي هستند كه رمان هاي كودك و نوجوان واقع گرا و به دور از افسانه و فانتزي و خيال را خواندني و جذاب ساخته و مخاطب را به همراهي با آن ترغيب مي كند.
با وجود اين كه " بچه هاي راه آهن " فاقد شخصيت محوري ( قهرمان ) و حتي روايتي اصلي و محوري است ، اما عنصر " سفر " و ويژگي هاي " مسافرت " و پيوستگي و انسجام حوادث موجب مي شود تا خواننده ، چندان به وجود يك راوي اول شخص يا خط روايتي مستحكم نياز نداشته باشد.
البته از مشكل تكنيكي رمان در گزينش راوي به آساني نمي توان گذر كرد . درحالي كه بخش عمده ماجرا از زاويه داناي كلي روايت شده كه احساس هاي ناديدني همه شخصيت ها را نيز نقل مي كند ، گاه در يك قسمت - به عنوان نمونه در فصل هفتم - به سمت راوي اول شخص چرخش مي كند كه در اين جابجايي هاي گاه به گاه ، مخاطب سرگردان در يافتن سررشته هاي روايت و نحوه حضور راوي درمي ماند.
از نگاه مهر، آنچه در اين ميان حائز اهميت است ، پرهيز نويسنده از يكنواختي درعين بهره گيري او از سبك واقعگرا بوده است . معمولا نويسندگان - به ويژه درغرب - براي همراه ساختن خواننده كم سن و سال با اثر ، دست به خلق عوالمي خيالي و فانتزي و تلفيق واقعيت و افسانه مي زنند و پيام هاي محتوايي مد نظر خود را نيز از جانب پرسوناژهاي عجيب و غريب و جديد الخلقه به ذهن مخاطب سرازير مي كنند ولي " اي نزبيت " در اين داستان كوشيده است با احتراز ازهر گونه سانتي مانتاليسم افسانه اي ، شخصيت هايي متنوع در سن و سال هايي متغير و با ويژگي هاي رفتاري معين و متضاد بيافريند و در پرداخت آنها نيز تا بدان جا پيش رود كه اگر نامي هم از گوينده گفتارها به ميان نيايد، خواننده او را به واسطه لحن كلام و سكناتش از ديگران بازمي شناسد.
اصولا شخصيت پردازي دراين داستان كودكانه ، بيش ازهرعنصر ديگر مديون رد و بدل شدن گفتگوها و اظهارنظر آدم ها نسبت به يكديگر است و همين مساله موجب شده است بسياري از خصائل خوب و بد، ويژگي هاي رفتاري و اعتقادي آدم ها به مسائل مختلف به صورت مطلق نگر و نه چندان نسبي و عاقلانه به نظر برسند و داستان را با حال و هوايي پندگونه و بعضا شعارزده توام سازند.
اين قسم شعارزدگي و دوري از نسبيت گرايي در پرداخت شخصيت ها ، بديل ديگري نيز در رمان دارد . رويدادهاي پياپي و خرده اتفاق هايي كه پيش پاي بچه ها رخ مي دهد ، آنها را مدام به ورطه هاي جديد پرتاب مي كند و هر لحظه ، خط و سمت تازه اي را در دل داستان مي گشايد . " بچه هاي راه آهن " از همين رو، داستاني پرتحرك، مبتني بر اتفاق و حادثه و فاقد خط روايتي واحد در تمام طول آن است و تنها عاملي كه نخ تسبيح ماجراها به شمار مي رود، خصلت سفرگونگي و پيكارسكي قصه است.
نكته ديگري كه اشاره به آن ضروري مي نمايد، عامل اصلي تحول داستاني و همان " زنداني شدن پدر " است. نويسنده انگليسي كه جايي در ميانه هاي اثر، تعلق سياسي خود را بروز داده و به مدح آزادي و آسايش از نوع انگليسي در برابر سركوب گري و اختناق نظام كمونيستي شوروي مي پردازد ، ترجيح مي دهد با افزودن خرده روايتي ديگر به رمان ، خواننده كودك را از بي تفاوتي نسبت به رويدادهاي سياسي و تاريخي روز بيرون بياورد و پيام ايدئولوژيك سياسي خود را در مدح يك نظام و مذمت رژيم يا تفكري ديگر بيان داشته و پيش زمينه اي در ذهن مخاطب براي گمانه زني در خصوص چرايي محو شدن پدر از داستان و سفر پرابهام و نگران كننده او پديد آورد.
اين بسترسازي ايدئولوژيك موجب مي شود ، مخاطب كودك در پايان قصه بي گناهي شخصيت پدر را باور كرده و تحمل، صبر و استقامت مادر و فرزندان را براي انتظار بازگشت او مورد ستايش قرار دهد.
بايد اذعان داشت كه رمانهايي از جنس " بچه هاي راه آهن " كه با محوريت تغييري ناگهاني در وضعيتي ايستا و سپس تجربه هاي از سر گذرنده شخصيت ها - به ويژه بچه ها - نوشته مي شوند ، درسطرسطرخود حامل درسها ، پيام ها و اطلاعات وسيعي در باب مسائل گوناگون طبيعت ، معنويت ، اجتماع ، حيات ، بشريت و .. است كه با قراردادن شخصيت هاي كودك و نوجوان خود در بطن موقعيت ها و تجربه هاي فراوان ، درس ها و آموزه هاي متعددي را براي مخاطب بازگو مي كند.
نكته آخر اين كه ، رمان هاي مبتني بر سفر و تجربه ، با همه شخصيت هاي ثابت و ميهمان و گذرنده اي كه دارد موجب مي شود خواننده بيش از هر چيز، حركت از كودكي به نوجواني و از سر گذراندن بلوغ جسمي را همزمان و موازي با رشد فكري و رواني به تجربه بنشيند.
رمان " بچه هاي راه آهن " نوشته " اي نزبيت " و ترجمه شيما فتاحي را نشر قدياني به تازگي در 3300 نسخه و بهاي 2800 تومان روانه بازار نشر كرده است .
نظر شما