اين منتقد ادبي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان مطلب فوق افزود : محافل ادبي نظير آنچه در تمام دنيا رايج بوده در كشور ما نيز وجود دارد و فرصتي براي رشد استعدادها ، انگيزه ها و علاقه مندي هاست. با اين نگاه، اين محافل، اتفاق هاي ثمربخشي به شمار مي روند كه هر چه بيشتر و متكثرتر باشند تاثيرات بيشتري نيز خواهند گذاشت.
وي وجوه منفي و غيرسازنده محافل ادبي را كمتر از جنبه هاي مثبت آن دانست و ادامه داد : اگرچه اين محفل ها كاركردهاي زيادي دارند اما با نوعي انحصارگري ذاتي هم مواجه اند كه ذهن ها، فرم ها و قالب ها را نيز در بر مي گيرد. اين رفتار به خودي خود سمي مهلك براي اذهان هوشيار و مستعد محسوب مي شود و همواره مي كوشد خلاقيت ها را به مسيرهاي خاصي سوق دهد.
اين نويسنده ، محدوديت ها و نگرش هاي بسته محافل را موجب قطع روند شكوفايي و خلاقيت برشمرد و اضافه كرد : اين آفت به سابقه فكري و جريان روشنفكري ما كه مملو از روابط مريد و مرادگونگي بوده بازمي گردد. دموكراسي ادبي بسيار مهم است و به نظر مي رسد كه ما هنوز به بلوغ كامل براي درك و اجراي اين امر نرسيده ايم.
صاحب مجموعه داستان " بگذريم " به لزوم تعدد نگرش ها و تحمل انديشه هاي متفاوت اشاره كرد و گفت : در اغلب محافل ادبي ما فكرهاي متعارض و جديد طرد مي شود و همه سعي مي كنند حول يك تفكر گرد بيايند. در نتيجه ساير كساني كه متفاوت و متعارض مي انديشند يا پس زده مي شوند و يا اگر صاحب استعدادي بوده باشند تلف مي شوند.
وي تصريح كرد : در وهله اول بايد با خودمان كنار بيائيم. فكرها را تحمل كنيم و قدرت تحمل مان را افزايش دهيم. بايد بپذيريم كه اگر محافل ما با شكوفايي و رشد لازم همراه نيستند به خاطر همين مساله است. متاسفانه در جريان اين محفل بازي ها اگر دنباله روي يك مراد نباشيم پس زده و مطرود مي شويم.
گسكري اين معضل را واجد نقاطي مشترك با حوزه هاي سياست و اقتصاد و ... در كشور دانست و افزود : اين پديده ناخوشايند مثل سرطان در اغلب رفتارهاي گروهي مان ريشه دوانده است. تنها راه حل اين معضل بكارگيري دموكراسي ادبي و افزايش تحمل پذيري است.
اين منتقد ادبي اصلاح روند موجود محافل را بي نياز از دستورالعمل عنوان كرد و ادامه داد : براي اين بيماري نمي توان نسخه اي تجويز كرد. بايد خودمان را بشناسيم و تحمل كنيم و رفتارهايمان را تغيير دهيم. آن قدر نقد را برنمي تابيم كه با شخص منتقد هم برخورد مي كنيم. با اين شكل انتظار رشد افكار و استعدادها انتظار بيهوده اي است.
وي تصريح كرد : هميشه وقتي داستاني مي نويسيم و چاپش مي كنيم دچار توهم مي شويم و تصور مي كنيم شاهكار خلق كرده ايم و همين جاست كه اگر حرف مخالفي را بشنويم تحمل نمي كنيم و مي خواهيم قتل ادبي مرتكب شويم.
گسكري در گفتگو با مهر، ترس و محافظه كاري را مايه اصلي نقدهاي حاضر برشمرد و اضافه كرد : گاه ملاحظه كاري هاي ابلهانه اي در انتقادورزي خود مرتكب مي شويم. خود من گاه به خاطر پاره اي ملاحظات بر بخشي از حرف هايم سرپوش مي گذارم و آن را در زرورق پيچيده و بعد اعلام مي كنم ؛ در صورتي كه منتقد بايد شهامت داشته باشد.
اين نويسنده در تشريح وضعيت نقد ادبي اظهار اشت : جامعه ادبي ما به سمتي رفته است كه در حوزه نقد تنها بايد بر نقاط قوت دست بگذاريم و به هيچ وجه نبايد از ايرادها سخن بگوئيم. شرايط در حال حاضر ايجاب مي كند كه با ترفندهايي خاص، حرف ها را طور ديگري بگوئيم چرا كه در غير اين صورت طرد مي شويم و بايد به انزوا برويم. پس ملاحظات را هم فضاي خاص فرهنگي به ما تحميل مي كند.
وي در پايان گفت : بعضا در داستان به دليل شرايط خاص عرفي و قانوني، از گفتن بعضي حرف ها پرهيز مي كنيم ولي اين اتفاق در نقد نبايد بيفتد چرا كه اينجا مشكل با خودمان، آثارمان و اهل ادب است. در داستان مي توان از ترفندهايي زيباشناختي و فرمي براي گريز از سانسور استفاده كرد ولي در نقد، جنبه هاي زيباشناختي جايي ندارد و همه چيز به شخصيت ما معطوف مي شود. متاسفانه بسيار خودمحور شده ايم.
نظر شما