به گزارش مهر، منيرو رواني پور در نشست نقد آثار پل آستر - نويسنده آمريكايي - در غرفه نشر افق در نمايشگاه كتاب تهران گفت : استر در كارهايش از خودش بسيار مي گويد و چنين اتفاقي در ميان نويسندگان ايران نادر است زيرا كه در اينجا انسان چندان از فرديت برخوردار نيست و بنابراين نمي تواند از خود بگويد. انسان به وجود آمده كه خودنمايي كند. در غير اين صورت نمي تواند قهرمان خلق كند.
رواني پور با اشاره به اين كه دليل عدم ارتباط خواننده شرقي با پل آستر اين است كه ما معاصر او نيستيم و ذهنيت ما قرن نوزدهمي است گفت : دليل اين كه حوادث آثار آستر براي ما عجيب به نظر مي رسد اين است كه ما زير نورافكن قوي زندگي مي كنيم و تمام اينها براي مان عجيب و غريب است. به همين جهت آثار "بولگاكف" براي مان مهيج است و آثار آستر چنين به نظر نمي رسد .
وي در ادامه به عناصر شانس ، تصادف و سرنوشت در آثار آستر پرداخت و اضافه كرد : واكنش اوليه ام دراين باره منفي بود ولي بعد دريافتم كه آستر از تصادفات مي گذرد و مي رسد به نوعي شانس كه تنها عنصر واقعي در جهان است. سرنوشتي كه آنجا حاكم است با آنچه در اينجا وجود دارد متفاوت است. اين سرنوشت براي قهرمان هاي ما رقم زده شده اما شخصيت هاي آستر در گستره زندگي به اين سرنوشت ها دست مي يازند.
اين نويسنده با اشاره به حضور مفهوم عدم قطعيت در آثار آستر اشاره كرد گفت : آنها نوعي از آزادي و فرديتي را تجربه مي كنند كه ما شناختي از آن نداريم. درعين حال قهرمانان داستان جاهاي بسته اي گرفتار مي آيند كه خودخواسته به نظر مي رسد و شايد از ديدگاه يونگ، اين اتفاق به ناخودآگاه وحشتناك نويسنده باز مي گردد.
رواني پور در پايان، بخشي از رمان "هيولا" از آستر را خواند و آن را با قسمتي از رمان برادران كارامازوف به قياس گذاشت و در نهايت چنين نتيجه گيري كرد كه اين گونه نوشتن نشانه كاملي از آزادي است كه اگر ما بخواهيم چنين كنيم ادا درآورده ايم.
نظر شما