دكتر « اغناطيوس الصيصي » متولد 1315 هـ . ش ( 1936 م ) در روستاي « كفر حوراء » در منطقه ماروني نشين شمال لبنان – زغرتا – در نزديكي طرابلس است . وي از سال 1332 به مدت هشت سال در مدارس مذهبي پاريس تحصيل كرده و سال 1340 ، پس از اخذ ليسانس فلسفه و الهيات ، عازم ايران شده و از آن زمان به عنوان كشيش در مدارس مذهبي مسيحي در ايران ، به تدريس مشغول بوده است . وي در دانشگاه تهران نيز به تحصيل و تدريس اشتغال داشته است .
دكتر الصيصي ، روز 15 خرداد 1342 درتهران ، از نزديك شاهد وقايع و جنايات رژيم پهلوي بوده و طي 18 سال سكونت در ايران ، بدان حد با مردم انس گرفته است كه خود از زندگي در ميان مسلمانان و ايرانيان ، به عنوان شيرين ترين روزهاي زندگي اش ياد مي كند .
اين كشيش لبناني ، در روزهاي آتش و خون منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 نيز از نزديك شاهد بسياري حوادث آن ايام بوده ، ودر كوران حوادث آن سالها ، به عنوان مترجم و خبرنگار برخي نشريات خارجي ، فعاليت داشته است .
وي كه در حال حاضر در دانشگاههاي لبنان زبان فارسي را تدريس مي كند ، با خوشحالي و احساس غرور و شادماني ، در خانه خود در « كفر حوراء » پذيرايمان شد و با ذكر خاطرات و ديده هاي خود در روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي ، نتوانست شادماني و افتخار خويش را پنهان نمايد . آنچه مي خوانيد ، بخشي پيرامون امام خميني ، از گفت و گوي مفصل با ايشان است .
جناب آقاي دكتر الصيصي ، باتشكر از اينكه وقت گذاشتيد تا از نظرات شما پيرامون برخي مسائل بهره مند شويم ، لطفا به عنوان يك كشيش مسيحي ، همچنين يك استاد دانشگاه در ايران و لبنان ، و از همه مهمتر اينكه بيش از هجده سال در ايران زندگي كرده و از نزديك شاهد برخي اتفاقات بوده ايد ، نظر و انديشه خود را درباره حضرت امام خميني بيان فرمائيد :
دكتر الصيصي :
به نظر من امام خميني شخصي عادي نيست ؛ او يك مرد خيلي بزرگ است و براي اينكه ارزش واقعي يك نفر ملموس و ديده شود ، نياز هست كه زماني سپري شود . چرا ؟ چون شكي نيست كه تاثير امام خميني خواه ناخواه بسيار بزرگ بود و اين بود كه تاريخ ايران را دگرگون كرد . من اين حرف را براي كساني كه دوستش دارند يا دوستش ندارند نمي گويم ، من اثر او را مي گويم . البته اين يكي از شروط تاريخ است كه با گذشت زمان اثرات و انديشه هاي شخصيتهاي بزرگ مشخص تر مي شود .
امام خميني با رهبران نظامي مثل ناپلئون فرق دارد ، براي اينكه خود اين افراد كه در ارتش و يا تاريخ اثر گذاشته اند ايدئولوژي نداشته اند . ايدئولوژي به معناي يك برنامه جهاني ، روحي و معنوي كه براي تمام جهانيان مهم است . امام خميني برنامه اي داشت و عرضه كرد .
فكر نمي كنم ايراني ها حالا ديگر بگويند اين امام فقط مال ماست ؛ امام متعلق به جهان است و خود امام هم گفته اند كه ما مي خواهيم اين انقلاب را صادر كنيم و مي شود صادر كرد ، چون يك ايدئولوژي است ، يك فكر است .
امام خميني معتقد بود كه مثلا عيسوي ها ، عيسوي حقيقي را پيشه كنند ؛ او مي خواست پيروان هر مذهب ديگر حتي بودائيان ، بودائي حقيقي باشند و اين مهم است ، براي اينكه مي دانست كه اگر افراد ديندار ، دينداران واقعي ، به عدالت جهاني احترام بگذارند ، متعلق به همه جهان خواهند شد و مختص يك كشور نخواهند بود .
مي خواهم بگويم كه از اثرات مهم و بزرگ امام خميني اين است كه نمي توان گفت او فقط متعلق به ايراني ها و يا حتي مسلمانان است ، بلكه او به تمام مردم و به بشريت تعلق دارد و مال آنهاست . اين اعتقاد من است . در آينده مردم مي بينند امام خميني به عنوان يك روحاني حقيقي ، اول براي مردم ايران زحمت كشيد و وضعشان را متحول كرد و بعد براي تمام بيچارگان دنيا زحمت كشيد . اين جهان بيني امام خيلي مهم است و حتي افرادي از مذاهب ديگر كه براي استقلال كشورشان و يا براي بهتر كردن وضع زندگي مردمشان زحمت كشيده اند ، يك شكل اسطوره پيدا مي كنند ، و امام الان يك الگوي جهاني است .
من احساس مي كنم كه متاسفانه در بعضي مناطق شمالي لبنان – مناطق مسيحي و سني نشين – اين كه امام خميني چه كرده و چه اثراتي برجاي گذاشته شده است ، زياد شناخته شده نيست ، و بايد زمان بگذرد تا بفهمند امام چه تحولي دراسلام ايجاد كرد و چه تاثيري در شوروي سابق ، آفريقا و همه جا داشته است . مرور زمان لازم است تا مردم بفهمند . اگر كسي به اسم امام خميني خلافي مرتكب شد ، او نماينده امام نيست . مثلا در جنگهاي داخلي لبنان ، بنا بر مقتضيات زمان ، همه احزاب و گروهها كارهايي مرتكب شدند كه شايد مردم ما – مسيحيان – از آن خوششان نيايد و هركاري را كه از سوي شيعيان صورت گرفته به حساب امام خميني بگذارند .
من ايران را دوست دارم ؛ من اعتقاد راسخ دارم ايرانيان آزاد هستند كه هرنوع حكومتي كه خودشان صلاح مي دانند ، انتخاب كنند و من به اين مسئله احترام مي گذارم . من معتقدم كه دنيا الان به صورت يك دهكده درآمده است و بجاي اينكه مردم با هم خوب باشند ، درگيري هاي قومي و طايفه اي جريان دارد و اين تعصبات براي رشد بشر خوب نيست . بعضي ها فكر مي كنند امام خميني فردي متعصب بود ، ولي وقتي امام جهان بين است ، همين نشان مي دهد كه او متعصب خشك نيست ، و اگر هركس را در هر حزب يا گروهي ديدند كه به نام پيروي از امام مرتكب اعمال متعصبانه شد ، به عنوان نشانگر انديشه امام نمي پذيرند .
آدم بايد مطالعه كند ، مقالات و تمامي نوشته هاي امام را بخواند تا بتواند نظر صحيحي اتخاذ كند . به همين دليل مي گويم براي بعضي از كشورها زود است كه امام شناخته شود ، ولي بعضي كشورها او را خوب مي شناسند .
نظر شما