* شما از طرف كميته ملي المپيك به عنوان ناظر تيم ملي اميد انتخاب شده ايد. در اين رابطه چه كاري تا به حال انجام داده ايد؟
- جلساتي در كميته ملي المپيك داشته ايم و نقطه نظراتم را به مسوولان تيم منتقل كرده ام. در جلسه اي هم كه در كميته ملي المپيك برگزار شد با برنامه هاي آقاي سيموئز آشنا شدم. با توجه به برنامه هاي وي و سياستگذاري هايي كه شده چالش هايي را ديدم و به آنها منتقل كردم. آخرين جلسه اي هم كه داشتيم مربوط به چند روز پيش بود.
* در خصوص چالش ها بيشتر صحبت كنيد.
- يك وقتي ما برنامه ريزي مي كنيم براي 4 سال آينده اما سياستگذاري ها براي 2 ماه آينده است. دراين صورت با چالش بزرگي مواجه هستيم. يا بايد برنامه ها را كنار بگذرايم و به سياست ها فكر كنيم يا سياست ها را كنار بگذاريم و به برنامه ها بپردازيم. جايي مي رسد كه ديدگاه ها و نگرش ها در تقابل با هم قرار مي گيرند.
ما سال گذشته مسابقات غرب آسيا را داشتيم. اين برنامه مربوط به سال 2005 بود. براي 2006، دوحه قطر را پيش رو داريم، از اواخر 2006 هم بايد در مقدماتي المپيك 2008 شركت كنيم. پس ما سه رويداد پيش رو داريم. آن چيزي كه سياستگذاري شد اين بود كه براي هر كدام از اينها سياست مستقل و واحدي اتخاذ شود. يعني در مسابقات غرب آسيا تيمي را برديم كه نه به درد 2006 مي خورد نه به درد 2008. الان هم براي 2006 تيمي را آماده مي كنيم كه خيلي به درد 2008 نمي خورد. پس برنامه ما با سياستگذاري در تعارض است.
* ايراد از سياستگذاري و سياستگذار است يا برنامه ريز و برنامه؟
- مسلماً كساني كه سياستگذاري مي كنند دلايل و ديدگاه هاي خاصي دارند ولي فكر مي كنم سياستگذاري براي بازي هاي غرب آسيا درست نبود. ديديم كه حريفان، تيم هاي 17 تا 19 ساله را به مسابقات فرستاده بودند. درست است كه سياست بر كنترل افكار عمومي قرار داده شده كه حتماً بايد آنجا نتيجه بگيريم اما الان نتيجه گرايي باعث سياستگذاري اشتباه شده است.
اين نوع سياستگذاري آينده را از ما مي گيرد. از تيمي كه در غرب آسيا حضور داشت فقط 3 نفر مي توانند در مقدماتي 2008 شركت كنند. محسن ميرابي، اميد روانخواه و مهرداد اولادي. ميرابي و روانخواه كه اصلاً بازي نكردند، اولادي هم يك نيمه اي بازي مي كرد. بنابراين از مسابقات غرب آسيا هيچ توشه اي براي مقدماتي المپيك 2008 نداشتيم و حتي توشه خيلي كمي براي دوحه قطر برداشتيم.
* برنامه سيموئز را چطور ديديد؟ به درد فوتبال ايران مي خورد؟
- اگر اجرا شود بله. نوشتن برنامه بخشي از كار است. البته مهم است ولي اجراي آن برنامه بخش مهم تري است.
خيلي از طرح ها بسيار زيبا است اما وقتي اجرا مي شود كوچك مي شود و نازيبا.
* قرار است شما چه كاري براي كميته ملي المپيك انجام دهيد؟
- چند جلسه با آقاي كفاشيان برگزار كردم كه بدانم ماهيت كار من به عنوان ناظر چيست. در نهايت چيزي كه برداشت كردم اين بود كه ناظران مشاهدات و ديدگاه هايشان را به كميته ملي المپيك منتقل مي كنند.
* چه مشاهداتي؟ تمرين و عملكرد تيم ملي اميد؟
- مي تواند باشد ولي در شرح وظايف ناظران به اين مورد به روشني اشاره نشده است.
* خودتان به اين كار علاقمند نيستيد؟
- نه من خيلي دوست ندارم بر سر تمرين آنها بنشينم. اين كار من نيست. اين مساله را هم به روشني با آقاي كفاشيان در ميان گذاشته ام.
* به خاطر مسائلي كه با فدراسيون داشتيد يا خودتان علاقه نداريد؟
- به هر دو دليل.
* شما از برنامه هاي سيموئز مطلع هستيد؟
- به صورت مكتوب برنامه اي به من داده نشد. جلسه اي بود كه ايشان خيلي سريع برنامه هايش را اعلام مي كرد و من آنجا شنيدم.ايشان حتي از 2012 صحبت مي كرد در حالي كه نگرش اجرايي حتي از 2005 به 2006 هم وجود نداشت. در برنامه، ديدگاه رو به 2012 بود ولي اجرا حتي به 2006 دوحه هم نبود. اين را در آن جلسه هم گفتم. همه اعضاي فدراسيون و كميته ملي المپيك هم بودند. آنجا اين طور عنوان شد كه سياستگذاري براي غرب آسيا، قهرماني بود.
* براي 2006 چطور؟
- قهرماني. اين برنامه ريزي شانس ما را در المپيك پايين مي آورد. اگر برنامه ريزي ما از سال 2004 ورود به المپيك 2008 پكن بود قطعاً شانس مان را تا 85 درصد افزايش مي داديم ولي تيم 2008 از الان زير پوشش ما نيست. با توجه به اين روند شانس مان را براي ورود به المپيك 2008 تا زير 50 درصد پايين مي آوريم چون ديدگاه ما در حال حاضر 2008 المپيك نيست.
* به نظر مي رسد سيموئز برنامه هايش را با سياست هاي ما تنظيم مي كند.
- البته براي تنظيم چنين سياست هايي دلايلي نيز ذكر مي شود كه يكي از آنها افكار عمومي است. به نظر من براي توسعه پايدار راهي جز فرهنگ سازي نداريم. فرهنگي كه در آن ديدگاه مردم سوق داده شده باشد به سوي آينده. مثالي مي زنم:تيم ملي فوتبال فرانسه در مسابقات مقدماتي جام جهاني دركشورش به بلغارستان مي بازد و جام جهاني را از دست ميدهد. آنها مي دانستند كه 1998 خودشان ميزبان جام جهاني هستند، در سال 1994 مربي جديد كه مي آمد دستيار مربي قبلي بود. او يك تيم 23 تا 25 ساله جمع كرد. آن موقع حتي اريك كانتونا، ژينولا و چند بازيكن ديگر را كنار گذاشت. مي گفت تا چهار سال ديگر آنها مي شوند 33 يا 34 ساله كه به درد جام جهاني نمي خورند. در يورو 96 در انگليس، فرانسه باتيم جديد وارد شد كه البته حذف شد.جام كنفدراسيون ها در سال 1997 در فرانسه برگزارشد و اين تيم با همين تيم بازهم حذف شد ولي اين تيم در جام جهاني 1998 قهرمان شد. جام يورو 2000 را برد و درسال 2001 جام كنفدراسيون ها را تصاحب كرد. توسعه و پيشرفت، راه دارد.
* البته بايد شرايط آن فراهم باشد. به طور مثال سيموئز بايد در مسابقات نوجوانان يا جوانان، تيم 2008 خودش را ببندد.
- كشورهايي كه در غرب آسيا شركت كردند چرا با تيم هاي 17 تا 19 سال خودشان آمده بودند؟ براي اينكه بازي هاي مقدماتي 2008 را مي ديدند. آنها بازيكناني را بردند كه در مقدماتي المپيك 2008 تازه 20 تا 22 ساله مي شوند. ما چه كساني را برديم؟ نكونام، نوازي، رودباريان، رحمتي، سيدجلال حسيني و ... .
* از طرفي بهانه افكار عمومي قابل قبول نيست. هضم تيمي كه قهرمان نشده اگر تيم جوان و نوجوان باشد براي مردم بسيار راحت تر از بازيكنان اسمي و بزرگسالان است.
- آنهايي كه به آينده فكر مي كنند و آدم هاي فداكاري براي آينده هستند، معمولاً اين گونه فكر نمي كنند. متاسفانه برخي مديران فقط به دوره مديريت خودشان فكر مي كنند.
* اين روزها بحث حمايت از تيم ملي است. اين حمايت يعني چه و بايد چگونه باشد؟
- شايد يك وقت هايي نقد، معني حمايت داشته باشد، اما چه موقع؟ آن وقتي كه شما نقد و راهكاري را كه بيان ميكني زمان براي اجراي آن هم وجود داشته باشد. زماني هم مي رسد كه شما نقد مي كني اما مي داني كه زماني براي تغيير و تحول نيست يا اين كه بخواهيم ديدگاه مربي را عوض كنيم. در اين شرايط فقط بايد آرامش را فراهم كنيم و در مورد يك سري نكات كليدي كار كنيم. در جام جهاني، برابر پرتغال و مكزيك، شايد 70 دقيقه از 90 دقيقه مجبور به دفاع كردن باشيم. بنابراين توانايي هاي خودمان را در بخش دفاع بالا ببريم.
* تيم ايران پتانسيل 70 دقيقه دفاع مقابل پرتغال يا مكزيك را دارد؟
- آن چيزي كه تا الان بوده، نه. البته فوتبال هميشه راهكارهايي به تيم هاي متوسط معرفي مي كند.
* تك تك اعضاي تيم ملي بازيكنان شايسته اي هستند ولي به نظر مي رسد تركيب آنها براي دفاع ناهمگون باشد. البته در حمله شايد برعكس باشد ولي در دفاع اين گونه است. با چه تمريناتي مي شود تيم را براي 70 دقيقه دفاع آماده كرد؟
- از نظر نفرات ديگر كاري نمي شود انجام داد. البته ما با يك معضل ديگر هم دست به گريبانيم. خيلي از نفرات ثابت تيم ملي ما فصل خوبي را پشت سر نگذاشتند. اين يك واقعيت است. ميرزاپور، كعبي، گل محمدي، نصرتي، حتي رحمان رضايي در ايتاليا، نكونام، علوي، زندي، هاشميان، برهاني. در اين ميان فقط مهدي مهدوي كيا و تا حدودي علي دايي فصل خوبي را پشت سر گذاشتند. علي كريمي هم خوب بود كه آسيب ديد.
* در مقابل بازيكناني كه به نوعي در تركيب اصلي نيستند خيلي راحت و خوب بازي كردند.
- همين نكته مهم است. شما مسلم بدانيد اينها دلايل مشتركي دارد. وقتي مجموعه اي از ياران ثابت شرايط مشابهي دارند حتماً بايد دليل مشتركي داشته باشد. بايد نشست دليل آن را پيدا كرد كه الان وقتش نيست. اما در كنار اينها سهراب بختياري زاده، ميثم منيعي، مهدي رجب زاده، آندرانيك تيموريان،مجتبي جباري و كريم باقري فصل ايده آلي داشتند. تركيبي از اين موجودي مي تواند تركيب آماده اي را شكل دهد. البته بايد بگويم كه امروز در اين زمينه بايد به ديدگاه مربي مان اعتماد كنيم. اين به آنها آرامش مي دهد.
* فكر مي كنيد برابر پرتغال و مكزيك، با چه شيوه اي بايد بازي كنيم؟
- مهم نيست كه من چه فكري مي كنم. مهم اين است كه سرمربي به چه فكر مي كند.اما ممكن نيست ما در بازي با تيمي مثل مكزيك هم مهدي كيا را در زمين داشته باشيم، هم علي كريمي و دايي، هم زندي و هاشميان را.
* 90 دقيقه بازي مقابل پرتغال، مساوي چند دقيقه بازي در ليگ برتر ايران است؟
- متوسط دويدن در ليگ برتر 6 كيلومتر است ولي ما مقابل پرتغال با اين 6 كيلومتر حتي نمي توانيم دفاع كننده خوبي باشيم. به طور حتم هر بازيكن ما حداقل بايد 10 كيلومتر بدود.
* اين بازيكنان توانايي شان را دارند؟
- قابليت ها قابل تغيير است. در شرايطي كه قدرت ذهني و رواني در بازيكن وجود داشته باشد ميسر است. البته در اغلب بازيكنان ما اين قدرت رواني وجود دارد. به نظرم نوع تمرينات و تدابير تيمي ما جايگاه مهمي دارد.
* اگر ما قرار است به 10 كيلومتر برسيم، پرتغالي ها چه مسافتي را در طول بازي مي دوند؟
- من تمام بازيكنان پرتغال را نمي دانم ولي چيزي كه از منچستر مي دانم اين است كه رونالدو حدود 12 كيلومتر در هر بازي مي دود.
* يعني 2 برابر بازيكنان ما در ليگ برتر.
- البته آنها بازيكن 5/13 كيلومتر هم دارند.
* مسافت طي شده در بازي هاي ملي يا ليگ برتر فرقي نمي كند؟
- بله بيشتر است. در تيم ملي بين 3/7 تا 5/7 كيلومتر متغير است.
* به لحاظ ساختار تيمي، تيم ملي 2006 بهتر از 1998 است يا ضعيف تر؟
- مجموعه ساختار بازي 1998 ما بهتر بود. اگر تعداد ضرباتي كه براي هر پاس به توپ زده مي شود را سرعت بازي تعريف كنيم، به عنوان مثال در جام جهاني 2002، اين نسبت 06/2 بود، در حالي كه در مسابقات يورو 2004، 91/2 بود. تيم بارسلونا در مسابقات اين فصل باشگاه هاي اروپا نسبت 73/1 را كسب كرده، يعني مي توانيم بارسلونا را سريع ترين تيم جهان بناميم. اين اعشار تا الان بهترين آماري است كه در دنيا وجود دارد. در اين مورد تيم 2006 ما از تيم 2002 بهتر است ولي از 1998 ضعيف تر.
* از خودتان و شرايط كاري تان بگوييد. مقصد بعدي تان كجاست؟
- فكر مي كنم هنوز توانايي كار دارم ولي به فضاي كار اهميت ويژهاي مي دهم. عجله اي هم ندارم. خودم را براي صبر زياد آماده كرده ام تا يك فضاي مناسب براي كار بزرگ آماده شود.فضايي كه در آن كار مي كنم بايد شاخصه هايي داشته باشد كه يكي از آنها همين موردي است كه شما گفتيد.
* چند تيم داريم كه در حد قهرماني، چنين شرايطي داشته باشند؟
- فكر مي كنم 5 تيم داريم. تيمي نداريم كه حاشيه نداشته باشد اما برخي باشگاه ها ظرفيت حواشي را دارند.
* بحث سايپا به كجا رسيد؟
- با مسوولان سايپا به طور مفصل صحبت كردم. من به آنها گفتم كه در سايپا ظرفيت قهرماني وجود ندارد ولي مي شود به وجودش آورد. اين ظرفيت با تلاش من به تنهايي بالا نمي رود، به كمك همه نياز است.
* بحث دلال ها مطرح شده است. بايد دلال ها را مؤلفه مهمي در فوتبال ايران دانست؟
- بله، متاسفانه. خوشبختانه شرط بندي هنوز وارد فوتبال ايران نشده است. تا زماني كه شرط بندي وارد فوتبال نشده است، آلودگي هاي ديگر را مي توانيم برطرف كنيم، منتهي بايد بدانيم كه وجود دلال هاي بدون مجوز كه نه تخصصي دارند و نه مسووليتي ، به اين فوتبال ضربه مي زند. الان با اين مساله مواجهيم كه افراد از رشته ها و كارهاي ديگر وارد دلالي فوتبال شده اند و اين خطرناك است. آن چيزي كه من در شهيد قندي ديدم نماد واضح و روشن سيستم دلال بازي بود.
* براي رفع اين معضل چه مي توان كرد؟
- فقط قانون. فدراسيون بايد قانون هاي اثرگذاري در اين رابطه تصويب و اجرا كند. در صبا باتري كه بودم يك روز ديدم دروازه بان يوناني برايم آورده اند. تعريف، تعريف و تعريف كه اين دروازه بان استثنايي است. دو جلسه با او كار كردم، بعد ديدم اين آقا اصلاً دروازه بان نيست. حالا اگر چشم بسته او را به خدمت گرفته بودم، تمام شده بود. در همه جاي دنيا دلال بازي بوده اما يك وقتي برايش قانون گذاشته و بر اساس آن اين مساله را كنترل كرده اند اما در كشور ما چنين نيست.
نظر شما