فردا سالروز شهادت غلامعلي پيچك ، فرمانده محورعملياتي غرب كشور است . شايد تامل در گفتاري از او درباره عمليات بازي دراز ما را بيشتر با زواياي پنهان شخصيت اين سردار دلير آشنا سازد . او درباره اين عمليات مي گويد : « آنان چنان بر اين كوه بزرگ تاختند كه او هم مجبور به تعظيم در برابر اين همه بزرگي و عظمت شد . به دشمني كه در مقابل قدرت ياران خميني(س) زمينگير شده بود، نبايد مجال نفس كشيدن داده ميشد پيچك در صدد بر آمد تا با انجام عمليات محدود، به دشمن ضرباتي وارد كند.
اواخر مهرماه 59، پس از فراهم كردن مقدمات كار، قرار شد عملياتي در "افشار آباد" انجام شود هدف، آزادسازي ارتفاع " دانه خشك" و خارج كردن پادگان ابوذر از ديد دشمن بود.
عمليات از سه جناح آغاز شد و نيروها از سه محور "دانه خشك" ،" سرآبگرم" و" دشت ديره" بر دشمن تاختند؛ ولي به دليل نرسيدن نيروي كمكي ، مجبور به عقب نشيني شدند تعدادي از بهترين رزمندگان اسلام در اين عمليات، كارنامه قبولي خود را دريافت كردند و به خداي تعالي پيوستند پس از اين عمليات ، گل سر سبد و عزيز دل رزمندگان مخلص اسلام ، شهيد بهشتي ، وارد منطقه شد: نيروهاي رزمنده او را چون نگيني در ميان گرفتند، با او راز دل گفتند وآنان كه از آن همه بي عدالتي و پيمان شكنان دلشان به درد آمده بود، حالا"سنگ صبوري " يافته بودند تا با او رازهاي نهفته را باز گو كنند.
آنان گفتند و گفتند و شهيد بهشتي هم فقط شنيد و شنيد؛ تا اين كه گفت: ما بايد بهايي براي كسب تجربه در جنگ بپردازيم و آن بها، چيزي جز خون عزيزان ما نيست. چارهاي جز مقاومت وجود ندارد؛ يا بايد بگذاريم دشمن همه جا را بگيرد، يا با تمام وجود و با چنگ ودندان جلو آنان را بگيريم ما براي دفاع از اسلام اين جا آمدهايم و وجود اين مشكلات در هر جنگي طبيعي است ما ناچاريم مقاومت كنيم و اين تنها راهي است كه پيش روي ماست ما نبايد اين همه انتقاد كنيم ، بايد بكوشيم از تجربهها درس بگيريم و در عمليات بعدي انتقام خون اين عزيزان را بگيريم.
صحبتهاي شهيد بهشتي مانند آبي بود كه روي آتش بريزند. آتش احساسات بچهها را خاموش كرد و آنان را واداشت تا خود را براي عمليات بزرگتري آماده كنند. »
روح بلند « پيچك » ، منش بزگوارانهاش ، باعث جذب بسياري از نيروهاي لايق و كار آمد به سپاه غرب شد و با كمك آنان عملياتهاي بزرگي چون "كلينه" و "سيد صادق" و در دنباله آنان ، عمليات "بازي دراز" را انجام داد. طراحي همه اين عملياتها را پيچك خودش بر عهده داشت. براي اولين بار در تاريخ جنگ ، فرماندهي عمليات مشترك و بزرگ "بازي دراز" را بر عهده سپاه گذاشتد و او شخصا در تمامي جلسههايي كه با ارتش داشتند، شركت ميكرد.
اظهار نظرهاي پيچك همواره از سوي فرماندهان ارتش مورد قبول و تحسين قرار ميگرفت و همين امر باعتث همكاري بسيار موثر ارتش و سپاه در منطقه تحت امر وي شده بود.
پيچك در اوايل 1360 به فكر انجام يك عمليات گسترده براي آزادسازي بخش وسيعي از ارتفاعات ميهن اسلامي از اشغال رژيم بعثي عراق افتاد و همراه شهيد بزرگوار "حاج علي موحد دانش " طي چند ماه به شناسايي خطوط دشمن پرداختند و عاقبت اين عمليات را طراحي كردند.
هديه در نظر گرفته شده براي فاتحان بازي دراز ، ملاقات و دستبوسي امام عزيز بود كه آنان با اشتياق براي گرفتن هديه خود راهي تهران شدند جماران رنگ و بوي ديگري گرفته بود و سرداران فاتح بازي دراز آمده بودند تا از انفاس قدسي امام عزيز ، جاني تازه بگيرند آنان وقتي چهره در چهره امام ميشدند، سر از پا نميشناختند و دست و پاي ايشان را غرقه بوسي ميكردند و آن را چون دري گرانبها بر چشمهاي خود ميكشيدند و اشك ميريختند. |
پيچك طرح كلي عمليات بزرگ بازي دراز را آماده كرد و فرماندهي محورهاي عمليات را به سرداران بزرگي چون شهيد وزوايي ، شهيد حاج بابا و شهيد موحد واگذار نمود و خود به هدايت اين عمليات پرداخت.
عمليات بازي دراز به قصد آزادسازي ارتفاعات 1150 و1100 گچي و 1100 صخرهاي شروع شد.
حوادثي كه دراين حمله بزرگ رخ نمود، بيشتر به افسانه شبيه است تا يك واقعه تاريخي دراين عمليات، نيروهاي تحت امر پيچك خيلي سريع توانستند به اهداف خود برسند، اما دشمن زخم خورده چون حيات خودش را در خطر ميديد، دست به انجام پاتكهاي سنگيني زد هر كدام از آن ضد حملهها براي نابودي يك نيروي بزرگ نظامي كافي بود؛ چه رسد به اين گروهاند كه كه با ابتدايي ترين امكانات و تجهيزات، خود را به بالاترين ارتفاع منطقه رسانده بودند بر فراز ارتفاعات، جنگي نا برابر و عاشورايي بر گفته بود و چنان عرصه بر دشمن تنگ شد كه مزدوران مجبور بودند هر ساعت و هر روز نيروهاي تازه نفس را وارد عمل كنند.
يكي از فرماندهان عمليات بازي دراز ميگويد:
در اين عمليات عراق32 پاتك كرد كه بزرگترين پاتك آن با حضور دو لشگر از سپاه سوم و يك تيپ كامل مكانيزه به رهبري مستقيم صدام صورت گرفت.
حدود 1200 تن از نيروهاي عراقي به اسارت درآمدند و تعداد زيادي از آنان كشته شدند در "چم امام حسن (ع) " و در ميان كوه و صخره ، پر از اجساد بوگرفته عراقي بود به هر گوشهاي كه ميرفتيم ، دست و پاهاي قطع شده نيروهاي دشمن را ميرفتيم، دست و پاهاي قطع شده نيروهاي دشمن را ميديديم كه در اطراف پراكنده بودند.
در پايان درگيريها ، عراق سعي كرد از مناطق ديگري وارد عمل شود يك بار از سمت "چم امام حسن"وارد عمل شد؛ ولي با هوشياري بچهها اين تهاجم نيز در هم شكسته شد دشمن حدود دوماه مواضع خط مقدم را با توپ و خمپاره، عقبه نيروها را با هواپيما زير آتش گرفت. تصور عراق اين بود كه ميتواند ما را مجبور به عقب نشيني كند، ولي هرگز اين خيال خام عملي نشد و ما با اقتدار بر آن منطقه حاكم شديم.
در اين عمليات، جلوههاي زيادي از امدادهاي غيبي خداوند بروز كرد كه هر كدام نشانههاي غيبي حضور آقا امام زمان (عج) در پيشاپيش نيروهاي رزمنده بود.
پس از عمليات، شهيد بهشتي و شهيد رجايي همراه تعدادي از افراد بيت مكرم حضرت امام (س) براي ديدار با رزمندگان و مشاهده پيروزيهاي سلحشوران اسلام وارد منطقه شدند و با استقبال كم نظير بچهها مواجه شدند.
رسانههاي گروهي از سرتاسر جهان آمده بودند تا از فتوحات رزمندگان عكس ، فيلم و خبر تهيه كنند و نداي اسلام خواهي انقلاب اسلامي را به سراسر جهان مخابره نمايند.
هديه در نظر گرفته شده براي فاتحان بازي دراز ، ملاقات و دستبوسي امام عزيز بود كه آنان با اشتياق براي گرفتن هديه خود راهي تهران شدند جماران رنگ و بوي ديگري گرفته بود و سرداران فاتح بازي دراز آمده بودند تا از انفاس قدسي امام عزيز ، جاني تازه بگيرند آنان وقتي چهره در چهره امام ميشدند، سر از پا نميشناختند و دست و پاي ايشان را غرقه بوسي ميكردند و آن را چون دري گرانبها بر چشمهاي خود ميكشيدند و اشك ميريختند.
نظر شما