دكتر "محمد آزادزاده" در گفتگو با خبرنگار دانشگاهي "مهر" عمده دليل علاقمندي دانشجويان ايراني براي تحصيل در دانشگاه هاي خارج را پذيرش پايين دانشجو در دانشگاه هاي ايران دانست و اظهار داشت: در ايران دبيرستان هاي با كيفيت بالايي وجود دارند كه افراد توانمندي را آموزش مي دهند. اين درحالي است كه سيستم دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان سيستمي خصوصي از ضعف كيفيت برخوردار است. همچنين كنكور نيز به كابوسي براي خانواده هاي ايراني تبديل شده كه اين امر كسب مدرك آكادميك از دانشگاه هاي خارجي را در مقايسه با دانشگاه هاي داخلي براي آنها در جايگاه بالاتري قرار مي دهد.
وي كيفيت بالاي دانش در كشورهاي خارجي را يكي از دلايل عدم بازگشت ايرانيان به وطن برشمرد و افزود: زندگي در غرب ساده تر است. به طوري كه امكان زندگي ساده يك استاد دانشگاه كه از موقعيت و جايگاه بالايي نيز برخوردار است، در غرب مهياست در حالي كه اين امكان در ايران فراهم نشده است. همچنين بايد گفت اين افراد به حال خود رها مي شوند و هيچ موسسه قانوني در ايران وجود ندارد كه در زمينه بازگشت آنها به وطن اقدام خاصي انجام دهد.
دكتر آزادزاده راهكار بازگشت ايرانيان به وطن در كوتاه مدت را ايجاد زمينه شغلي مناسب براساس توانايي هاي حرفه اي و علمي افراد و ايجاد امكان اسكان براي آنها دانست و گفت: اين امكان بايد از طريق موسسات خصوصي و دولتي فراهم شود. در واقع مي توان گفت ايران يكي از جوامع جوان و فعال جهان را تشكيل مي دهد و افراد تحصيل كرده از حداكثر توان خود براي تامين نيازهاي متخصصان در اين كشور استفاده مي كنند. از اينرو ايجاد زمينه آسايش براي زندگي نخبگان در ايران، بازده شغلي آنها را افزايش داده و انگيزه آنها براي بازگشت را بالا مي برد.
دانشيار دانشكده رياضيات دانشگاه تكنولوژي "چالمرز" سوئد تاكيد كرد: تبليغات تمام ناشدني منفي عليه ايران نيز علاوه بر موارد ذكر شده، از بازگشت ايرانيان به ميهن جلوگيري مي كند.
وي ادامه داد: با اين حال به اعتقاد من جدي ترين دليل براي اين موضوع نبود "امكان شغلي برابر" در ايران است. در واقع هيچ فردي در ايران از فرهيخته و غير فرهيخته به عنوان "سرمايه ملي" در نظر گرفته نمي شود. برخي از ايرانيان در خارج از كشور از جايگاه بسيار بالايي برخوردارند و به اصطلاح براي خود كسي هستند اما در ايران هيچ جايگاهي به آنها اختصاص داده نمي شود. از اينرو نمي توان از آنها انتظار بازگشت به ايران را داشت.
دكتر آزادزاده درخصوص مقوله "فرار مغزها" گفت: اين امر به شرايط زماني بستگي دارد، به طوريكه طي سال هاي 60 ميلادي آمار فرار مغزها از ايران تقريبا صفر بود، در سال هاي 70 تا 80 به بالاترين حد خود رسيد و در سال هاي 90 به دليل تاسيس مراكز تحقيقاتي در ايران و همچنين اعمال تحريم هايي از سوي غرب عليه ايرانيان براي صدور ويزا، اين مسئله كاهش يافت.
وي زنگ خطر بودن اين مسئله را به شرايط مختلف وابسته دانست و افزود: در كل مي توان گفت همواره افراد براي دستيابي به موقعيت هاي بهتر زندگي سفر مي كنند. وجود اطمينان از ايجاد زندگي و كار بهتر در جايي خارج از وطن، افراد را به مهاجرت ترغيب مي سازد. از بعد علمي نيز اين مسئله امري ضروري و حائز اهميت است. به طوري كه افراد فرهيخته با مهاجرت، مراكز علمي پيشرفته تري را در خارج از وطن خود مشاهده مي كنند و مي توانند از امكانات پيشرفته در رابطه با تخصص خود برخوردار شوند. به عنوان مثال در رشته رياضي بسياري از كشورهاي كوچك غربي از ژورنال هاي تحقيقاتي بين المللي با كيفيت بالا برخوردارند، در حالي كه اين موارد در ايران صفر است. اين مسئله كه چه بر سر "المپيادي هاي" ما كه از توان بالاي علمي برخوردارند، مي آيد، بسيار حائز اهميت است. اين افراد از آنجا كه از دستيابي به اهداف علمي خود احساس رضايت نمي كنند و يا تصور آنها بر اين است كه آن طور كه بايد تاثير مثبتي بر جامعه خود ندارند، تصميم به ترك وطن مي گيرند كه اين مسئله مي تواند به عنوان "زنگ خطري" براي ايران محسوب شود.
دكتر آزادزاده درخصوص موقعيت شغلي ايرانيان پس از پايان تحصيلات در خارج از كشور گفت: بسياري از تحصيل كردگان ايراني در خارج بايد به سختي كار كنند تا به موقعيت مشابه زندگي دانشمندان خارجي دست يابند. شايد شنيده باشيد كه برخي از تحصيل كردگان بيكار مجبور به تغيير نام خود هستند تا از شانس شغل يابي برخوردار شوند. در واقع تبعيض نژادي باعث مي شود كه اين افراد حس خودباوري را در خود بخشكانند و نسبت به هويت و اصل خويش بي تفاوت شوند. معمولا تحصيل كردگان غير اروپايي و غير غربي در جهان غرب براي امرار معاش مجبور به انتخاب مشاغل و پست هستند. به عنوان مثال رانندگان تاكسي در گوتبورگ در مقايسه با اعضاي پارلمان اتحاديه اروپا از تحصيلات بالاتري برخوردارند.
به گزارش مهر، محمد آزادزاده در دو مقوله "تئوري وابسته به نيروي محركه" و "رياضيات محاسباتي" به تحقيق پرداخته است.
وي با دانشكده هاي رياضيات دانشگاه هاي "ستيف" الجزاير، "لوزان"، "آكسفورد" و "ورشو" در اروپا، انستيتو مطالعات پيشرفته در زمينه علوم پايه زنجان و انستيتو فيزيك و رياضيات تهران، دانشگاه كيوتو در ژاپن در بخش مهندسي هوافضا و دانشگاه ميشيگان در "آن آربور" و دانشگاه ماساچوست در زمينه پژوهش و تحقيقات همكاري دارد.
نظر شما