به گزارش خبرگزاري مهر شيخ الرئيس ابن سينا، از جمله حكيماني است كه از آن به فيلسوف جامع نگر و مشايي تعبير مي شود. زيرا در آثار فلسفي خود به مباحث مختلف هستي شناسي، معرفت شناسي، علم النفس، الهيات بالمعني الاخص، فلسفه طبيعي، فلسفه هنر و رياضيات پرداخته است.
زندگي نامه ابن سينا
ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا ملقب به شيخ الرئيس به سال 370 در «افشنه» متولد شد. پدرش از مردم بلخ بود و در هأات يكي از عمال دولتي به «بخارا» آمد. دوران ابن سينا عصري بود كه دولت بني عباس رو به ضعف نهاد و امپراتوري اسلامي به دولت هاي كوچكي تقسيم شد. وي علم طب را نزد مردي مسيحي موسوم به عيسي بن يحيي آغاز كرد. هنوز به شانزده سالگي نرسيده بود كه شهرتش در طب همه جا را گرفت. بعد به فلسفه روي آورد و مدت دو سال از عمر خود را وقف تحصيل آن كرد. هر گاه به مشكلي برمي خورد، با نماز و تضرع به درگاه خدا حل آن را از حضرت باريتعالي مي طلبيد. در بيست سالگي به تأليف و تصنيف پرداخت. وي در سال 428 در شهر همدان وفات يافت و همان جا به خاك سپرده شد.
مهمترين آثار و تأليفات ابن سينا:
- در زمينه طب: القانون، عده اراجيز في الطب
- در زمينه فلسفه نظري: اقسام العلوم العقليه، الشفاء، النجاه، الاشارات والتنبيهات، الحدود، دانش نامه علائي، عيون الحكمه، رساله في معرفه النفس الناطقه و احوالها، تسع رسائل في الحكمه و الطبيعيات
- در زمينه اشراق: رساله في العشق، رساله الطير، حي بن يقظان
- در زمينه سياست: العهد، الاخلاق، كتاب في السياسيه
- :در زمينه ديني: اثبات النبوات و تأويل رموزهم و امثالهم، رساله في معني الزياره، رساله في ماهيه الصلاه، رساله في القدر، رساله في دفع الغم من الموت، اضحويه في امرالمعاد
ابن سينا در ميان فيلسوفان بزرگ اسلامي، نخستين فيلسوفي است كه توانست نظام كامل فلسفي را استوار و تا حدودي آن را با نظام ديني هماهنگ سازد.
نفوذ افكار ابن سينا و تسلط ميراث فلسفي او از شرق تا غرب، به ويژه در اسپانيا تا اواسط قرن ششم قمري / دوازدهم ميلادي بسيار گسترده و چشمگير بوده است. او درباره ضرورت دين و نبوت و وحي الهي تا حدودي با فارابي هم مشرب است و مي كوشد ضرورت اين امور را در چهار سطح عقلاني، تخيلي، اعجازي، و سطح سياسي- اجتماعي مطرح كند و روش فرآيند پژوهش خود را در هماهنگ ساختن دنياي فلسفه يونان و اسلام ظاهر سازد.
ابوعلي سينا در جهان غرب به نام اويسنا (Avicenna) و به القاب امير پزشكان، شيخ الرئيس، حجه الحق و شرف الملك شناخته مي شود. از آغاز كودكي شايستگي عجيبي از خود در امر فراگرفتن علوم نشان مي داد، پدرش كه از اسماعيليان بود، سخت در تعليم و تربيت او مي كوشيد و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزديك بود. ابن سينا در ده سالگي تمام قرآن و صرف و نحو را آموخته و آنگاه به فراگرفتن منطق و رياضيات پرداخت.
نزد ابوسهيل مسيحي به تعلم طبيعيات و مابعدالطبيعه و پزشكي مشغول شد. در شانزده سالگي در همه علوم زمان خود استاد شد. كتاب مابعدالطبيعه ارسطو را چند بار مطالعه كرد اما به وسيله شرح فارابي توانست آن را فهم كند. اواخر عمر خود يك بار به شاگرد مورد توجه خويش، جوزجاني گفت كه در تمام مدت عمر، چيزي بيش از آنچه در هجده سالگي مي دانسته نياموخته است.
مهارت ابن سينا در علم پزشكي، موقعيت و محبوبيت او را نزد فرمانروايان افزايش داد لكن فشار پريشاني هاي سياسي در نتيجه افزايش قدرت محمود غزنوي، زندگي را بر ابن سينا در زادگاهش دشوار ساخته بود. و به ناچار بخارا را به قصد جرجانيه ترك كرد و متوجه اين شهر شد و سپس با خانه به دوشي هاي متعدد مدت چندين سال در دهكده اي عزلت گزيد. سپس به جانب ري به راه افتاد.
ابن سينا مدتي در دربار فخرالدوله در ري درنگ كرد و سپس از آنجا براي ديدار يكي ديگر از فرمانروايان خاندان بويه، شمس الدوله به جانب همدان به راه افتاد و با درمان بيماري امير به مقام وزارت رسيد، اما با مرگ امير، بخت از وي رو گردانيد و چون از ادامه خدمت در وزارت استنكاف كرد، او را به زندان افكندند و پس از مدتي با لباس درويشي گريخت و رو به جانب اصفهان كرد و مدت پانزده سال در آن شهر با آسايش زيست، چندين كتاب مهم نگاشت و به ساخت رصدخانه پرداخت. چند بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوي فرزند سلطان محمود قرار گرفت و بعضي از آثار حكيم از ميان رفت و از وضع ناراحتي و آزار از بيماري قولنج دوباره به همدان بازگشت و به سال 428 در آن شهر از دنيا رفت.
قدرت علمي ابن سينا و نيروي تمركز فكري او به قدري عالي بود كه بعضي از آثار خود را در حال سوار بر اسب انشاء مي كرد و با تمام فعاليت هاي سياسي و اجتماعي، اساس فلسفه قرون وسطي را بنا نهاد و ميراث بقراطي و جالينوسي را در پزشكي تركيب كرد و در علم و ادب اسلامي چنان تأثيري گذاشت كه هيچ كس پيش يا پس از وي نتوانست آن گونه تأثير كند.
درباره سرگذشت ابن سينا نسبت به فيلسوفان مسلمان ديگر آگاهي بيشتري داريم و اين به بركت زندگي نامه اي است كه ابوعبيد جوزجاني شاگرد وفادار وي نوشته است . كتاب تتمه صوان الحكمه اثر ظهيرالدين ابوالحسن علي بن زيد بيهقي و تاريخ الحكما ابن قفطي هم مطالب تازه اي درباره ابن سينا در بردارند.
پدرش، ابن سينا را به آيين اسماعيليان دعوت مي كند اما وي هر چند به سخنان آنان گوش مي داد و تعقل مي كرد اما نمي توانست آيين آنان را بپذيرد.
ابن سينا كتاب هاي فلسفي و رياضي مانند مدخل منطق ارسطو( اساغوجي) اثر فرفوريوس فيلسوف نوافلاطوني قرن سوم ميلادي و كتاب هاي ارسطو و كتاب عناصر يا اصول هندسه اقليدس رياضيدان مشهور يوناني، كتاب المجسطي اثر بطلميوس ستاره شناس يوناني سده دوم را نزد اساتيد فرا گرفت.
نظام فلسفي ابن سينا
فلسفه ابن سينا نه تنها بر تفكر فلسفي اسلامي اثر گذاشت بلكه فلسفه اروپايي سده هاي ميانه نيز از آن بهره فراوان برد. اين نظام فلسفي، آميزه اي است از مهم ترين عناصر بنيادي فلسفه مشايي - ارسطويي و عناصر جهان بيني نوافلاطوني و جهان بيني ديني اسلامي . ابن سينا گر چه در دانشنامه علايي از ارسطو به عنوان امام حكيمان و آموزگار فيلسوفان ياد مي كند اما پيروي او از ارسطو، تعصب آميز و كوركورانه نيست و نكات مبهم ارسطو را روشن مي سازد و در ساختار تفكر مشايي نوآوري مي كند و به ياري عناصري از انديشه هاي افلاطوني و نوافلاطوني، نظام فلسفي نويني بنياد مي نهد.
ابن سينا نظام فلسفي نوين خود را حكمت يا فلسفه مشرقي مي نامد. كتاب حكمه المشرقيه، فلسفه نويني غير از فلسفه مشايي ارسطويي است. وي در مقدمه كتاب شفا مي گويد: «من غير از اين دو كتاب (يعني شفا و اللواحق كه شرح و تفصيل شفا بوده است) كتاب ديگري دارم كه در آن فلسفه را آن گونه آورده ام كه در طبع خود هست و بنابر آنچه عقيده آشكار و صريح ايجاب مي كند و در آن جانب عقايد شريكان در صناعت (يعني فلسفه) رعايت نمي گردد و از مخالفت با ايشان پرهيز نمي شود، آن گونه كه در كتاب هاي ديگر از آن پرهيز مي شود و آن كتاب من در فلسفه مشرقيه است. هر كه خواهان حقيقت بي ابهام است بايد كه آن كتاب را جست وجو كند.»
نظام فلسفي ابن سينا به چهار بخش هستي شناسي، دين شناسي، جهان شناسي و روان شناسي، معرفت شناسي و عرفان دسته بندي مي شود.
نظر شما