فرامرز تمنا معاون فرهنگي سفارت افغانستان در گفتگو با مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود : زبان در افغانستان فارسي دري است و اين عامل مي تواند زمينه هاي تعميق روابط فرهنگي و سياسي دو كشور را موجب شود اما در پرداختن به اين مبحث با دو پارادايم مواجه هستيم.
وي ادامه داد : پارادايم اول جهاني شدن و دوم گفتگوي تمدن هاست. به هر حال امروز در عصري زندگي مي كنيم كه تعامل يا تقابل با جهان بسترساز توسعه يافتگي يا توسعه نيافتگي كشورها است. ما در جهاني رنگارنگ زندگي مي كنيم، جهاني كه منافع اقتصادي باعث پيوند و اشتراك رويه كشورها مي شود. ما بايد با اين جهان صحبت و مذاكره كنيم، چرا كه نيازمند جهان هستيم و رفع اين نياز تضمين كننده بقا و حيات سياسي ماست.
سخنگوي سفارت افغانستان در ايران تصريح كرد : بنابراين زبان انگليسي كه ما را به جهان اتصال مي دهد براي افغانستان بسيار مهم است. اين اهميت بويژه براي افرادي كه در مناصب و شغل هايي خاص، قرار است موجب وصل شدن افغانستان به دنيا، استخراج منابع جهاني ، آشنايي با جهان و ايجاد توسعه پايدار در كشور شوند بسيار حائز اهميت است و تقويت و حمايت از آنان نيز در برنامه هاي اصلي ما قرار دارد.
تمنا اضافه كرد : از سوي ديگر مساله گفتگوي تمدن ها مطرح است كه از سوي رئيس جمهور وقت ايران در سال 2001 طرح شد و براي همه ما باعث افتخار بود كه اين عنوان گذاري به عنوان آنتي تز " جنگ تمدن ها " در سازمان ملل مطرح گرديد. جنگ تمدن ها باوري ستيزه گرانه در غرب بود و خوشبختانه آنتي تز آن از سوي كشوري مسلمان و فارسي زبان به ميان كشيده شد.
معاون فرهنگي سفارت افغانستان تاكيد كرد : اما چرا با وجود اين كه ايران دست به اين ابتكار بزرگ زد موفقيت زيادي در اين باره حاصل نكرد؟ آيا منظور آقاي خاتمي از اين گفتگو تمدن ايراني بوده است يا تمدن اسلامي؟ اگر منظور ايشان تمدن ايراني بوده باشد بايد به اين نكته توجه كنيم كه تمدن ايراني شامل تمام منطقه اي است كه سرزمين آريانا يا ايران كبير را شامل مي شده و قسمت فراواني از آن نيز افغانستان امروزي بوده است. لذا در اين تعريف همه ما در اين محدوده بزرگ جزو بافندگان اين فرش تمدني به حساب مي آييم.
فرامرز تمنا ادامه داد : اگر بر تمدن اسلامي متمركز شويم كشورهاي عربي نيز مشمول اين گفتگو مي شوند. در هر صورت و در هر يك از اين دو گفتگو، ما نياز به گفتگويي بينا تمدني داريم. متاسفانه كشورهاي ايران و افغانستان و تاجيكستان كه وارثان اصلي تمدن آريانا محسوب مي شوند همديگر را در يك سطح نمي بينند. ايران هميشه خود را مادر و وارث اصيل اين تمدن قلمداد مي كرده كه اين نگاه براي دو كشور ديگر قابل پذيرش نبوده است.
اين مقام سياسي و فرهنگي افغانستان تصريح كرد: تاجيك ها هم مدعي چنين قضيه اي هستند اما افغان ها مدعي نيستند و با اين حال بيشترين مصاديق اين تمدن را در خود جاي داده اند. تاجيكستان كه هفتاد سال زير سيطره كمونيسم بوده از خط فارسي بهره نمي برد و تا اندازه اي از كاروان تمدن فارسي عقب مانده است. تنها جايي كه هم در زبان و هم در نوشتار اصالت خود را در ميان تهاجم هاي مختلف حفظ كرده، افغانستان است و تمام اين كشور امروز جزو تمدن آريانا محسوب مي شود.
وي عدم وجود توازن ميان كشورهاي مدعي تمدن فارسي را بزرگ ترين عامل شكل نگرفتن گفتگوي بينا تمدني ميان آنها دانست و تاكيد كرد : اين نگاه باعث شده تا گفتگويي از اين دست چندان شكل نگيرد. ما همواره همديگر را به عنوان برادر قبول داشته ايم اما برابر خير. در حالي كه ما برادران برابر هستيم و همه با هم در بافت اين فرش تمدني نقش داشته ايم. لذا ايران زماني مي تواند به سمت گفتگوي تمدن ها گام بردارد كه ميان خود و دو كشور ديگر گفتگو داشته باشد.
"تمنا" تقويت دو زبان فارسي و انگليسي در افغانستان را موجب حفظ دو جنبه گفتگوي تمدني و جهاني برشمرد و تصريح كرد : فارسي در افغانستان زبان ملي ماست و اساس فرهنگمان را تشكيل مي دهد و مايه پيوند ما با ايران و تاجيكستان است و بزرگاني چون مولانا و سنايي و حافظ و فردوسي به آن تعلق دارند و زبان انگليسي هم براي ورود به عرصه جهاني بسيار حائز اهميت است .
نظر شما