۱۳ تیر ۱۳۸۵، ۱۴:۴۱

/ گزارش نشست نقد و بررسي "اولين شب آرامش" در مهر ـ 2 /

شخصيت‌هاي داستان "اولين شب آرامش" خط ‌كشي‌شده نيستند

شخصيت‌هاي داستان "اولين شب آرامش" خط ‌كشي‌شده نيستند

شخصيت‌هاي داستان مجموعه "اولين شب آرامش" خط‌ كشي‌شده و به عبارتي منفي و مثبت نيستند، بلكه در وجود همه آنها خير و شر وجود دارد و آنها خود يكي از اين دو صفت را انتخاب مي‌كنند.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، احمد اميني در ادامه نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني "اولين شب آرامش" ضمن بيان اين مطلب گفت: "تجزيه شخصيت هاي داستان "اولين شب آرامش" چندان منطقي نيست. رفتاري كه اين كاراكترها در مسائل مختلف از خود نشان مي دهند به معناي خوب يا بد بودن يا به تعبيري بدجنس بودن آنها نيست. مساله اينجاست كه در وجود همه ما همان اندازه كه ميل به كارهاي خوب وجود دارد، اميال نفساني و تمايل به انجام كارهاي خلاف عرف و اخلاق هم هست. هر كدام از اين صفات در وجود ما حالت پنهان دارند و به فراخور اتفاقات مختلف خود را نشان مي دهند."

وي خاطرنشان كرد: "مساله اصلي اين است كه ما گاه به دلايل مختلف از جمله عرف، اخلاق، قانون، تربيت خانوادگي، شرايط زندگي و ... شهامت و جسارت انجام اموري كه برخلاف اين مسائل باشند را پيدا نمي كنيم و اين امور دست و پايمان را مي بندد، ولي اين شخصيت ها از خود جسارت نشان مي دهند. بي آنكه بخواهم درباره عمل آنها قضاوت كنم، اين افراد همه جا هستند و در اطراف ما زندگي مي كنند."

اين كارگردان با تاكيد بر اينكه هر عملي كه از سوي ما انجام مي شود به شكل هاي مختلف به خودمان بازتاب پيدا مي كند، اظهار داشت: "هر يك از شخصيت هاي مجموعه به خاطر كارهايي كه مرتكب مي شوند، به نوبه خود و به شكل هاي مختلف تاوان پس مي دهند. اگر ما شخصيت ها را تجزيه نكنيم و آنها را به صورت يك كليت ببينيم، ديگر گرفتار تعريف هاي محدود خوب، بد يا بدجنس نمي شويم. بهتر است شخصيت هاي اين اثر را چندلايه ببينم. لايه هاي مختلف درونيات اين افراد در لحظات مختلف بروز مي كند و اين مساله چندان قابل پيش بيني نيست. پيمان در اين داستان به اندازه اي عاشق است كه خود قرباني عشق مي شود. پيمان سحر شده و به نظر من اين مساله مهم تر از منفي يا مثبت بودن شخصيت است."

پرويز پورحسيني كه نقش شايان را در مجموعه "اولين شب آرامش" ايفا مي كند، در خصوص ويژگي هاي نقش و كارهاي عجيب و ناگهاني كه انجام مي دهد، گفت: "شايان شخصيتي باتجربه و دنياديده و از افسران بازنشسته آگاهي است. او به فراخور اين تجربه و دانش نسبت به اتفاقات اطرافش واكنش نشان مي دهد. وقتي دفتر خود را به عليرضا مي بخشد، بيماري قلب خود را بيان مي كند. از طرف ديگر، علاقه شديدي كه به عليرضا دارد اين موضوع را طبيعي جلوه مي دهد. شايان خود را پدر معنوي عليرضا و مسئول مشكلات او مي داند. در مورد پيشنهادي هم كه به كارآگاه مي دهد از تجربه خود در اداره آگاهي استفاده مي كند. اصولا شايان نقش مياندار و بزرگتر را در سريال ايفا مي كند و در تلاش است ميان وقايع تعادل به وجود آورد."

اين بازيگر درباره شيوه و سطح بازيگرداني اميني در اين سريال اظهار داشت: "براي من هنوز جا نيفتاده كه به چه منظور از بازيگردان در ساخت فيلم ها و سريال ها استفاده مي شود. در سينماي غرب نمي دانم بازيگردان وجود دارد يا خير و اصولا چه نقشي را بر عهده مي گيرد، اما به عقيده من بازيگر بايد رابطه اي مستقيم و بي واسطه با كارگردان داشته باشد. احساسي كه ميان بازيگر و كارگردان در هر صحنه به وجود مي آيد، بهترين دليل و نشانه از ميزان موفقيت اين دو عنصر مي تواند باشد. نگاه يا كلامي كه كارگردان در مقابل بازي بازيگر به كار مي برد به خوبي احساس و ميزان رضايت اين دو را به همديگر نشان مي دهد."

وي تاكيد كرد: "اميني كارگرداني است كه خوب مي بيند و با شناختي كه در چند همكاري گذشته با وي به دست آورده ام، از اين نگاه دقيق و جزئي نگر وي استفاده مي كنم. اميني بسيار موشكافانه لايه هاي ناگفته و پنهان كار را مي بيند و براي رفع آنها در بازيگر تلاش مي كند. من فقط به خاطر كسب درآمد نيست كه اين شغل را دنبال مي كنم، بلكه شغلم را دوست دارم و همين مساله موجب مي شود براي ماندگاري نقش با انگيزه اي قوي به استفاده از حس خلاقيت پيش بروم. در مورد بازيگر مقابل هم اين مساله صدق مي كند. يعني بازيگران بايد به يكديگر انرژي بدهند و نقش هاي مقابل از يكديگر دريافت خوبي داشته باشند تا نقش خودشان را بهتر ايفا كنند."

پورحسيني درباره منطق نوع رفتار نوشين و پيمان و بارز بودن جنبه منفي شخصيتي آنها توضيح داد: "نوشين عاشق عليرضا و پيمان عاشق نوشين است. نوشين و پيمان دست به اين كارها مي زنند تا عشق خود را به دست بياورند و به همين خاطر برخي قواعد را زير پا مي گذارند. همين مسائل داستان را دراماتيك مي كند. اين شخصيت ها در تصميمي كه گرفته اند، بسيار جدي و ثابت قدم هستند. بنابراين چندان جنبه منفي بودن شخصيت اين افراد مطرح نيست، مساله اصلي نوع واكنشي است كه اين افراد نسبت به مسائل مختلف زندگي شان بروز مي دهند."

يكتا ناصر كه نقش نوشين را در مجموعه "اولين شب آرامش" ايفا كرده، در نشست نقد و بررسي اين مجموعه در "مهر" در خصوص نوع رفتار اين شخصيت در داستان گفت: "به نظر من آدم هاي اين قصه در بخش هاي مختلف زندگي رفتارهايي بروز مي دهند كه به خاطر پنهان بودن لايه هاي شخصيتي شان به صورت ناگهاني اعمال مي شود. براي مثال اگر يك روز هنگام رانندگي يك ماشين ناگهان جلوي من بپيچد من او را فردي بي ادب و بي احتياط مي دانم. در حالي كه امكان دارد وي به خاطر مشكلي بزرگ عجله مي كند و چون اين بخش از نظر من پنهان مي ماند، اين فرد را بي ادب تصور كنم. نوشين هم بدجنس نيست. شايد در وجودش ناخالصي و بدي وجود داشته باشد، اما بدجنس و غيرمنطقي نيست."

وي ادامه داد: "با توجه به همين نسبت نمي توان رفتارهاي عليرضا و پيمان را با هم مقايسه كرد. عليرضا همواره از محبت و حمايت خانواده برخوردار بوده، در حالي كه پيمان پر از عقده است. او همواره از مشكلات مختلف روحي و رواني رنج مي برد. بنابراين خيلي طبيعي به نظر مي رسد كه نوع رفتار اين افراد با همديگر تفاوت زيادي داشته باشد. از سوي ديگر، نوشين عليرضا را حق خودش مي داند و به همين خاطر در تلاش است به هر طريق او را به دست بياورد. با همين انگيزه آذر را تحريك و تشويق مي كند تا قبل از اينكه به عقد رسمي عليرضا دربيايد، به فرزاد و ازدواج با او فكر كند. البته نوشين هم براي اين تلاش حد و ظرف معيني قايل مي شود."

ناصر، با تاكيد بر اينكه ترديد موجود در شخصيت و نوع تصميم گيري آذر شرايط را به اين سمت سوق مي دهد، توضيح داد: "من هيچ جا نديدم كه نوشين حرفي خلاف واقع بگويد. او مساله را براي آذر شرح مي دهد و به او مي گويد كه فرزاد در حال بازگشت است و قصد ازدواج با او را دارد. آذر مردد است و حتي عاشق عليرضا نيست. اما نوشين مي داند كه دقيقا چه چيزي مي خواهد. به عقيده او آذر نمي تواند عليرضا را خوشبخت كند و اين حرف كاملا درست است. شايد نوشين در بازگوكردن بازگشت فرزاد بدجنسي كرده باشد، اما حتي براي تحريك آذر به اين ازدواج به هيچ وجه دروغ نمي گويد يا درباره برادري دست به بزرگنمايي نمي زند، بلكه حقيقت را بيان مي كند."

امير آقايي، بازيگر نقش پيمان در خصوص اينكه شخصيت داستاني خود را چگونه كشف و تا چه اندازه از مصداق هاي بيروني نقش استفاده كرده است، گفت: "شايد اين حرف كمي عجيب باشد، ولي من اين شخصيت را در خودم پيدا كردم. من براي لمس اين شخصيت دنبال كسي نبودم، بلكه آن را در درونم جستجو كردم. مساله اينجاست كه همه ما به خاطر موقعيت اجتماعي، آموزش هاي خانوادگي، تربيت، قوميت و بسياري از ديگر مسائل، روي جنبه هاي منفي روح خود سرپوش مي گذاريم. اما براي ايفاي اين نقش من تلاش كردم به اين مشخصه هاي منفي توجه كنم."

مهدي پاكدل ايفاگر نقش عليرضا درباره اينكه شخصيت داستاني وي فردي منطقي و اهل انديشه است و به همين خاطر برخي رفتارهاي او از جمله عصبانيت در خودرو با رفتار چنين فردي هماهنگي چنداني ندارد، اعلام كرد: "عليرضا به خاطر اتفاقي كه افتاده مرتب از خودش مي پرسد چرا اين اتفاق افتاد. در اصل وي از كودكي پدر نداشته و به همين دليل با واقعيت ها رو در رو بوده است. او با مادرش هم زياد حرف نمي زند و به خاطر اين اتفاق گيج و شوكه شده است. عليرضا اگر به آن شكل احساسات خود را در خودرو بروز نمي داد، شايد واقعا به فرزاد مي زد."

وي ادامه داد: "خود من هم وقتي صحنه فريادزدن در خودرو را مي گرفتيم، به اين مساله فكر مي كردم كه اين حركت كليشه اي نشود. اما وقتي مجموعه كار را ديدم به اين نتيجه رسيدم كه اين حركت در راستاي ساير رفتارها و اعمال عليرضا است و به همين خاطر از كليشه دور است. عليرضا تا آن لحظه بر اساس عادات و تربيت خود رفتار مي كند، اما پس از اين اتفاق تصميم مي گيرد از عرف و قوانين حاكم بر خانواده خارج شود و رفتاري غيرمتعارف داشته باشد."

کد خبر 348087

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha