۱۱ مرداد ۱۳۸۵، ۱۴:۵۶

ايران و نظام منطقه اي خزر (12)

چارچوب تئوريك سياست آمريكا در حوزه درياي خزر

چارچوب تئوريك سياست آمريكا در حوزه درياي خزر

خبرگزاري مهر- گروه بين الملل : ايالات متحده آمريكا به عنوان يك قدرت فرا منطقه اي و مداخله گر درخزر ،تلاش مي كند كشورهاي منطقه را از ايران دور نمايد و به هر طريقي مانع تامين منافع ايران گردد ،در اين مقال سعي مي گردد مقدمه نظري سياست ها و به تبع آن نقش آمريكا مورد بررسي قرار گيرد.

به گزارش خبرگزاري مهر، تا قبل از فروپاشي شوروي ، آسياي مركزي و قفقاز، مناطقي از شوروي به حساب مي آمدند و در بلوك بندي دو قطبي ، خزر از جمله مناطقي بود كه كاملا جز بلوك شرق به حساب مي آمد. آمريكا و شركت هاي غربي هيچ گونه حضوري در اين منطقه نداشتند، فلذا اين منطقه در سياست خارجي آمريكا از جايگاه و اهميت زيادي برخوردار نبود، اما بعد از فروپاشي  شوروي و باز شدن مناطق آسياي مركزي و قفقاز به روي كشورها و شركت هاي غربي ، اين مناطق به ويژه با داشتن نفت اهميت شاياني پيدا كردند، به طوري  كه شركت ها و كشورهاي غربي به خصوص ايالات متحده در اين منطقه فعاليت هاي سياسي ، اقتصادي و حتي نظامي خود را آغاز كردند، آمريكا در حوزه خزر به طوركلي، در پي تامين منافع اقتصادي خويش، آنهم در حوزه انرژي مي باشد . البته همچنين آمريكا درخزر بدنبال  اين است كه بتواند از نقش آفريني ايران و بعد روسيه در خزر جلوگيري نمايد، پس سياست هايش براساس اين دو محور پي ريزي مي كند.سياست آمريكا در حوزه خزر را مي توان به سه دوره تاريخي تقسيم كرد: يكي از فروپاشي شوروي تا 1993 و ديگري از 1993 تا حوادث 11 سپتامبر و سوم پس از 11 سپتامبر.

تا سال 1993 غربي ها ازافزايش نفوذ روسيه كه مي توانست مانعي دربرابر بنيادگرايي اسلامي - ايراني ايجاد كند حمايت مي كردند اما از سال 1994شرايط عوض شد، چشم انداز بهره برداري از منابع انرژي آسياي مركزي و درياي خزر شركت هاي غربي را متوجه سرمايه گذاري هاي دراز مدت  كرد. ازاين رو تحديد قدرت مانور روسيه و ايران و در حاشيه قراردادن اين دو كشور مورد توجه قرار گرفت ، درهمين راستا بود كه قانون داماتو در سال 1996 و تاكيد بر خط لوله باكو - جيحان  و بحران چچن همراه با بهره گيري از بحران هاي اقتصادي و پولي ، در جهت تضعيف اين كشور صورت گرفت

 پس ازحوادث 11 سپتامبر استراتژي جديدي شكل گرفت و حضور آمريكا درخزر خيلي جدي تر شد،به طوري كه به بهانه مبارزه با تروريسم و قاچاق مواد مخدر ، مانورهاي نظامي درخزر با همكاري آذربايجان انجام مي دهد ،ايالات متحده به واسطه اختلافاتي كه با نظام جمهوري اسلامي دارد سياست هايي را درمورد ايران اعمال مي كند تا از پيشبرد اهداف ايران و همچنين دستيابي اين كشور به منافع اقتصادي اش  درسطح منطقه جلوگيري كند. ازجمله مناطقي كه سياست هاي آمريكا تاثيرات زيادي بر منافع  ايران گذاشته است خزر مي باشد.

منطقه آسياي مركزي و قفقاز بعد از فروپاشي شوروي دچار خلاء قدرت سياسي - اقتصادي شد فلذا يك بازي قدرت در اين منطقه براي پر كردن اين خلاء از جانب كشورها به راه افتاد و ايران نيز به عنوان يكي از قدرتهاي منطقه اي در اين بازي سهيم شد، اما آمريكا از ابتداي اين بازي ، مخالف جدي  گسترش نفوذ و نقش آفريني ايران بخصوص در مورد كنترل بر منابع  نفت و گاز خزر بود. اين مخالفت آمريكا ريشه در اهميت حياتي نفت در سياست خارجي آمريكا دارد.

آمريكا در منطقه خزر اهداف متفاوتي را پيگيري مي كند؛ جلوگيري از گسترش بنياد گرايي اسلامي ، كنترل تسليحات اتمي و جلوگيري از انتقال آن به سايركشورها را در وادي سياسي و امنيتي دنبال مي كند . در بعد اقتصادي  بدست آوردن نفت و تامين امنيت دراز مدت انتقال آن ،مهمترين هدف آمريكا مي باشد

آمريكا در حوزه خزردرصدد است تا نقش برتر خود را نسبت به روسيه و بخصوص ايران داشته باشد ، اين باعث شده است كه خيلي از سياست هاي اقتصادي اش به خودي خود عاملي در جهت عدم تامين منافع ايران باشد به عنوان مثال انتقال مقداري ازنفت خزر از طريق ايران نيز مي تواند منافع آمريكا را تامين كند ولي آمريكا در راستاي سياست " همه چيز بدون ايران " مخالف هر گونه نقش آفريني  ايران در اين زمينه است.

سياست آمريكا مبني برهمه چيز بدون ايران، تحولات سياسي و اقتصادي را در منطقه خزر متاثر ساخته است به گونه اي كه از همه چيز، صداي مخالفت آمريكا با ايران به گوش مي رسد تا واقعيت و مبناهاي منطقي اقتصادي و سياسي.  

کد خبر 351218

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha