به گزارش خبرگزاري مهر، حضرت فاطمه زهرا(س) سرور زنان عالم و دخت گرامي پيامبر اسلام(س) بنا به نقل مشهور دانشمندان شيعه ، در بيستم جمادي الثاني سال پنجم هجرت و به نقل اكثر تاريخ نگاران و محدثان اهل سنت پنج سال پيش از بعثت رسول گرامي اسلام پاي به عرصه وجود گذاشت و فاطمه نام گرفت .
زهرا، بتول، طاهره، ام ابيها، ام الائمه، عذرا، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، صديقه و مريم كبري ساير القاب و اسامي آن حضرت است كه به خوبي كمالات روحي، اخلاقي و معنوي آن حضرت را بيان مي كند .
حضرت فاطمه (س) تحت تربيت پدر و مادري قرار گرفت كه هر كدام نمونه هاي بارزي از ارزشهاي والاي انساني و الهي بودند. حضرت محمد(ص) شخصيتي بود كه حتي قبل از رسيدن به مقام پيامبري به جهت صداقت و امانتداري و ديگر فضائل اخلاقي شهره خاص و عام بود، بطوري كه در ميان مردم به " محمد امين" شهرت داشت .
حضرت خديجه نيز از خانواده اي محترم و در فضائل و كمالات سر آمد زنان عصر خويش بود. اين دو شخصيت برجسته، اركان خانواده اي را بنياد نهادند كه همچون بستان فضيلت در بيابان بي آب و علف جاهليت بود.
خداوند رحمان در مدت بيست و پنج سال زندگي مشترك حضرت محمد (ص) و خديجه به آنان دو پسر و چهار دختر عطا فرمود. حضرت فاطمه آخرين فرزند خديجه و محمد بود كه پنج سال پس از اينكه حضرت محمد به پيامبري برانگيخته شد به دنيا آمد. اين دوران از حساسترين دوران زندگي حضرت محمد(ص) بود.
يكي از مسائلي كه مشركين بدان خيلي اميدوار بودند اين بود كه بعد از وفات پيامبر پيروان او بدون يار و ياور خواهد ماند و بزودي پيام محمد در جهان به فراموشي سپرده خواهد شد.
مشركين بنا به سنت غلطي كه در زمان جاهليت مرسوم بود، بقا و دوام نسل يك فرد را به داشتن فرزند پسر مي دانستند و چون دو پسر پيامبر در كودكي از دنيا رفته بودند، آنها معتقد بودند كه نسل پيامبر منقرض شده و زمانيكه آن حضرت از دنيا برود كسي نيست پرچم پاسداري از اسلام را بر دوش نگه دارد.
اما پيامبر يقين داشت كه از او نسل پاك و با بركتي بوجود خواهد آمد كه سرمنشاء تمام خوبيهاي جهان خواهد شد. ديري نپائيد كه قلب پيامبر به نويد پروردگار روشن شد و آن زماني بود كه سوره "كوثر" بر پيامبر نازل گشت. خداوند در اين سوره بر روي تمام تصورات واهي دشمن خط بطلان مي كشد و پيروزي نهايي حق و شكست باطل را نويد مي دهد و به پيامبر خطاب مي كند :
" ما به تو كوثر را عطا نموديم، پس به شكرانه آن نماز بجاي آور و قرباني كن. همانا (نسل ) دشمن تو بريده خواهد ماند."
وعده خدا با ولادت حضرت زهرا(س) تحقق يافت. رسول گرامي اسلام(ص) لبريز از سرور و شادي به شكرانه اين لطف و مرحمتي كه خداوند به ايشان عطا كرده بود ، نماز شكربجاي آورد و در راه خداوند گوسفندي را قرباني كرد .
حضرت فاطمه (س) در كنار پدر و مادر گرامي خود با زيباترين ارزشهاي الهي و اخلاقي آشنا گشت. عشق پدر به ايشان و محبوبيتي كه در قلب رسول خداوند داشت را مي توان بوضوح در زندگي وي مشاهده كرد . سخن از اين عشق متقابل بسيار است .
بديهي است كه علاقه پيامبر به حضرت فاطمه (س) تنها بخاطر رابطه پدر و فرزندي نبود . هر چند اين عاطفه در وجود پيامبر موج مي زد ، اما تعابير و سخناني كه پيامبر به هنگام اظهار علاقه نسبت به دختر خود بيان مي كرد، نشان دهنده اين بود كه در اينجا معيارهاي ديگري مطرح است. بدون شك شخصيت والاي حضرت و مقام بلند و كم نظيري كه در وادي عرفان و عبادت بدست آورد ، همچنين عفاف و تفوايي كه از خود نشان داد ، نقش محوري و اصلي را در اين تجليلها و تكريم ها ايفا كرد ، تا جايي كه پيامبر ايشان را " مادر خويش " لقب داده و حضرت فاطمه (س) را " ام ابيها" ناميدند.
آنگاه زهرا (س) مادر ولايت نيز مي شود ، همسر بي نظيرترين انسانهاي عالم پس از پيامبر (ص)، يعني علي (ع) ميشود و خاندان پيامبر از اوست كه زنده مي ماند، دوازده گوهر درخشان امامت از بركت وجود زهرا پرتوافشاني مي كند و نور ولايت را تا دنيا دنياست به تلألو وامي دارد.
بى شك خلقت فاطمه پاسخ غيرتمندانه دستگاه آفرينش به تحقير تاريخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جريان يافتن زنانگى در متن حيات بشرى است.
آفرينش و زندگي فاطمه اين نكته را به اثبات رساند كه مى توان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درايت حماسى پيوند زد؛ مىتوان از محيط خانه منشأ تحولات اجتماعى و تاريخى شد؛ مىتوان در محراب عبادت با ملك همنوا گرديد و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبيات سياسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مىتوان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم ترين عرصه هاى حيات سياسى و اجتماعى، تعريف كرد و عمر كوتاه زندگى مادى را تا هميشه تاريخ جاودانه ساخت.
شخصيت فاطمه زهرا(س) شخصيتي ممتاز و برجسته
شخصيت زهراي اطهر، در ابعاد سياسي و اجتماعي و جهادي، شخصيت ممتاز و برجستهاي است؛ به طوري كه همه زنان مبارز و انقلابي و برجسته و سياسي عالم ميتوانند از زندگي كوتاه و پرمغز او درس بگيرند.
زني كه در بيت انقلاب متولد شد و تمام دوران كودكي را در آغوش پدري گذراند كه مشغول يك مبارزه عظيم جهاني و فراموش نشدني بود. وي در دوران كودكي، سختيهاي مبارزه دوران مكه را چشيد، به شعب ابيطالب برده شد، گرسنگي و سختي و رعب و انواع شدتهاي دوران مبارزه مكه را لمس و بعد كه به مدينه هجرت كرد، همسر مردي شد كه تمام زندگي اش جهاد فيسبيلالله بود و در تمام قريب به يازده سال زندگي مشترك فاطمه زهرا (س) و اميرالمؤمنين(ع)، هيچ سالي، بلكه هيچ نيم سالي نگذشت كه اين شوهر، كمر به جهاد فيسبيلالله نبسته و به ميدان جنگ نرفته باشد و اين زن بزرگ و فداكار، همسري شايسته يك مرد مجاهد و يك سرباز و سردار دائمي ميدان جنگ را نكرده باشد .
زندگي فاطمه زهرا(س)، اگر چه كوتاه بود و حدود بيست سال بيشتر طول نكشيد، اما اين زندگي، از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش، كار انقلابي، صبر انقلابي، درس، فراگيري و آموزش، سخنراني و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامي، درياي پهناوري از تلاش و مبارزه و كار و در نهايت هم شهادت است.
مقام معنوي اين بزرگوار، نسبت به مقام جهادي، انقلابي و اجتماعي او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا(س) به ظاهر، يك بشر و يك زن، آن هم زني جوان است؛ اما در معنا، يك حقيقت عظيم و يك نور درخشان الهي و يك بنده صالح و يك انسان ممتاز و برگزيده است.
ستارگان درخشان عالم بشريت اغلب در زمان حيات خود به وسيله هم عصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عده كمى از برجستگان كه انبيا و اوليا باشند؛ آن هم به وسيله عده معدودى. اما فاطمه زهرا (س) چنان است كه در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شيعيان خاص، بلكه حتى كسانى كه شايد رابطه صميمانه و گرمى هم با ايشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.
اگر به كتابهايى كه درباره فاطمه زهرا(س) به وسيله محدثين اهل سنت نوشته شده نگاه كنيم، روايات بسيارى را مىبينيم كه از زبان پيغمبر( ص) در ستايش صديقه طاهره صادر شده و يا رفتار پيغمبر با آن بزرگوار را نقل مىكنند .
فاطمه عالمه عالم است
حضرت "كوثر"، شط جاري زمان است . آبي كه زندگي را جنبش و حركت مي بخشد و استواري درختان و سبزينگي گياهان همه از طراوت اوست . "كوثر" آيه خدا براي اهل ايمان و دلشدگان است .
آفتاب ، از بلنداي خانه اي بر مي خيزد كه "فاطمه" در آن طلوع كرده باشد . مثل روياهاي بلند ملكوت، دست آدمي از رسيدن به دامان آن گوهر پاك ، كوتاه است . "فاطمه" ، باطنه عالم است . سر سويداي مصطفي است . آمدنش، پاكي را به آستان وجود مي آورد و عصمت حقيقتي است كه از نگاههاي مهربان او مي بارد . "فاطمه" ، هديه عاشقانه خداوند به عالم وجود است . هديه اي بس بزرگ و ارزشمند كه او را هيچ بهايي نباشد و همانندي اش را هيچ مانندي نباشد . انسان كامله اي كه شهود صفات حق در او به عالي ترين وجه هويداست. پيامبر ، آنچه را كه در آينه "فاطمه" مي بيند در زلال هيچ آبي ، نمي تواند به تماشا بنشيند . علي ، سر بزرگ مقام ذات حق را ، در آينه جمال و جلال "فاطمه" به مكاشفه مي نشيند .
"فاطمه" ، براي بيان حقيقت و براي به عينيت رساندن مفهوم عشق و تبلور كامل عرفان ، به باغ وجود آمده است . حركت جوهري عشق از قلب نازنين او به سراسر هستي تابانده شده است . آفتابي است بي پايان كه خورشيد در هر طلوع و غروبش به او سلام مي كند . او نور را از دل ظلمت بيرون كشيده است و خلايق را به آستان معرفت دعوت مي كند . دانستن و فهميدن از منظر او ، عالي ترين چيزها است . جامعه را به دانستن و بر انگيزاندن خرد دعوت مي كند . او در كلام خويش - در خطبه شگرفش - با استناد به قرآن مي گويد :« آيا آن كه راه به آسمانهاي بلند علم دارد و قله هاي معرفت را پيموده ، مستحق پيروي است يا آن كه هنوز بايد هدايت شود ؟» .
او مي خواهد خرد جامعه در چالش با پرسشهاي وحياني به خود آيد و امان و صد اندوه از اينكه خرد را در جامعه اي ميرانده باشند و ارزش ادراك فرومانده و بازار تزوير و ريا فرا رفته باشد .غوغاي جماعت، اندوه بزرگ او را فزونتر مي كند و عقاب بلند پرواز را چه به خرابه نشيني ؟
"فاطمه" آمد تا مهرورزي را به تماشا بگذارد . دعاي نيمه شبانش براي همسايگان ، درس بزرگي بود كه قلب هاي بزرگ از او آموختند . "فاطمه" آمد تا چهره ايمان زلال را در آينه خود به تماشا بگذارد و عشق ناب را از شعاعهاي نگاه خود بگستراند . هر كه او را شناخت همه چيز را شناخته است . زلالي آبها از اوست. عشق، موج نگاههاي اوست كه بر ساحل دل هاي آسماني مي خورد تا ايمان و حس سرشار معرفت را بر آدميان گوشزد كند .
نظر شما