گروه ورزشی - محمد سررشته داری: آنچه در دیدار پرسپولیس و تراکتورسازی رخ داد را باید با ذره بین موشکافی کرد. این اتفاق و نمونه آن البته برای بار اول نبوده که رخ داده، سرحسین فرکی را با سنگ در اهواز شکستند، در تبریز با یخ و سنگ چنان حملاتی به استقلالیها شد که آبیها در خاطراتشان این اتفاق را با جنگ جهانی و حتی فیلم نجات سرباز رایان مقایسه میکردند، در خوزستان پرتاب آجر و پاره سنگ بسیار معمول است.
در اصفهان چشم سرباز احمدی کور شد چون مردم با نارنجک به جان هم افتاده بودند دوباره در تهران گاهی به بازیکن خودی آنقدر توهین میشود و فشار روانی می آید که آن بازیکن سکته میکند که نمونه اش هادی نوروزی بود و گریه های او در آغوش محسن بنگر یا هواداران چنان به ملیپوشان استقلال حمله کردند که صدای بازیکنان درآمده بود.
پس این یک اتفاق ساده نیست، موشکافی لازم دارد، لازم است که این موضوع بررسی شود، بررسی شود که چگونه یک انسان معمولی می تواند با نارنجک صوتی اقدام به قتل بازیکن حریف یا خودی کند؟ مگر یک انسان عادی ممکن است نارنجک را به سمت آدم دیگری پرتاب کند و نداند که این حرکت می تواند منجر به قتل شود؟
دو حالت دارد یا او نمیداند که ممکن است با این کار پدر یا پسر یا برادری را بکشد یا میداند و عامدانه میخواهد بازیکن حریف را معدوم یا مصدوم کند. به هر حال کار در استادیوم درست نمیشود. این موضوع ریشه در فرهنگی دارد که با سرعت در حال سقوط است. موضوع نیروی انتظامی نیست که اگر بود هر سال در سه شنبه آخر سال دهها نفر مصدوم و کور شده و سوخته به بیمارستان ها نمی آمد. موضوع ریشه ای است و آنچه در استادیوم آزادی رخ داد تنها برش بسیار کوچکی از جامعه بود. به این آمار که رئیس کتابخانه ملی ایران اعلام کرد دقت کنید:
«هر شهروند ایرانی در شبانهروز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص میدهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته همانند ژاپن و یا انگلیس که سرانه مطالعه در حدود ۹۰ دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای همانند ترکیه یا مالزی که این عدد نزدیک به ۵۵ دقیقه در روز است، یک فاجعه است. آری، سرانه مطالعه در ایران چیزی در حد فاجعه است! ».
مسئله مهدی تاج نیست، نیروی انتظامی هم نیست، موضوع خیلی بالاتر از اینهاست، مسئله نداشتن مطالعه است، مسئله سقوط است، سقوط فرهنگی، دوری از مهربانی و مومن بودن و به روز بودن و مطالعه و هدف داشتن است. موضوعی به این بزرگی را نمیتوان در استادیوم آزادی حل کرد می توان در استادیوم کتاب پخش کرد تا مردم مطالعه کنند اما بیم آن میرود که برخی به جای مطالعه آن کتاب ها را آتش بزنند.
این موضوع فراتر از هیجان فوتبال است، اینجا بیشتر دیده می شود و این اتفاق خوبی است که جایی برای دیدن این هنجارشکنی ها وجود دارد تا ببینیم و درمان کنیم اما باید دید که آیا می بینیم؟
نظر شما