فردا نوشت: یک دیوار. دو دیوار. سه دیوار... روی همه دیوارها نشان داعش که با گچ کشیده شده بود را میشد دید. میتوانستی تصور کنی در حال عبور از یک کوچه جنگزده در سوریه یا عراق هستی. خرابهها، جادههای پرچاله و خاکی، زبالههای رها شده در خیابان، سگهایی که دنبال هم میدویدند و دریاچهای که از فاضلاب درست شده بود و ... . ولی فکرش را بکنید. شما از کوچهای در اهواز عبور میکنید.
***
به هر کس که گفتم ترسید، باورش نمیشد. بعد عکسی میخواست تا حرفم را ثابت کنم. میگفتم خودت سرچ کن و وضع آنجا را ببین و بخوان. بعد از کمی سرچ میگفت:«اینها چرا وضعشون این قدر خرابه. چرا کسی بهشون رسیدگی نمیکنه»
***
تعطیلات عید خود را چه طور گذراندید؟ یک روزش را در اهواز گذراندم. صبح به جنوب غربی اهواز رفتم. منطقه زیبایی که کنارش دریاچه بزرگی دیده میشد. پرندگان مهاجر در حال آبتنی بودند. جادههایی که ماشین به راحتی از آن عبور میکند و همه مردم در حال خوردن چای کنار خانههایشان نشسته بودند. اینها میتواند رویای این بخش جنوبی شهر باشد. جایی که آب آشامیدنی درست و درمانی ندارد و مردم آب را از ماشینهای انتقال آب میخرند. جایی که دریاچهای از فاضلاب کنار آن ساخته شده است. جایی که همه مردم جلوی درب خانهشان نوشتهاند این خانه به فروش میرسد ولی کو خریدار؟ جایی که یک جاده صاف روی آن دیده نمیشود. جایی که اکثر مردانش بیکارند. و بیشتر از یک مرکز درمانی فکسنی در آنجا دایر نیست.
***
مردم این نقطه از آوارگان ۴ شهر اشغال شده در دوران جنگ تحمیلی از جمله سوسنگرد در زمان جنگ هستند. همان وقت به اینجا آمدند و مجاور کارخانههای شهر سکنی گزیدند. خیلی از خانهها سند ندارد و احتمالا به اسم حاشیهنشینی از دایره توجه مسئولان خارج شدهاند. و این روزها به خاطر رکود بسیاری از همان کارخانهها تعطیل شده است. اما بالای۳۰ هزار نفر در آنجا زندگی میکنند و به دلایل مختلف هیچ کس آنها را نمیبیند. این اتفاق محدود به اینجا نیست. در اهواز در کوت عبدالله هم وضعیت مشابهی وجود دارد.
***
انگار بخشی از شهرها را مسئولین نمیبینند. در بسیاری از شهرها چنین نقاط حاشیهای وجود دارد. در همین عید بسیاری از مردم برای تعطیلات به اردوهای راهیان نور رفتند. بسیاری از مردم این نقطه مردم همانجاهایی هستند که رزمندگان و شهدا برای حفظ خاکشان در آنجا جنگیدند و جان دادند.
***
در همین ایام عید توی همان نقطه از اهواز تعدادی گروه جهادی برای یک سری کارهای عمرانی و کمک هم رفته بودند. یک جورهایی آمار آنجا را از همانها گرفتم. گاهی پیش میآید که مسئولان اجرایی بعضی چیزها را فراموش میکنند ولی ما نباید فراموش کنیم. مردم این نقطه همان کسانی هستند که زمانی که ارتش عراق قصد ورود به شهر اهواز را داشت جلوی آنها ایستادند. حیف است اینقدر در سختی باشند. آن دیوار نوشتهها را حتما یک جوان بیکار عصبانی نوشته است وگرنه که اهواز که برای دشمنان دستنیافتنی است.
نظر شما