خبرگزاری مهر - گروه استانها: روح جمعی برخاسته از این سجود عظمتی شگرف به معتکفین بخشیده است و داستان خلقت را در ذهن آدمی یادآور میشود. صدای بارش باران بر روی برگ درختان، همچون صدای سایش بالهای فرشتگان در سجدهای دیگر به انسانی که خود در سجده خدای خویش غرق است.
مسجد حریمِ امن الهی است، هرروز سال که از روزمرگیها و دلمردگیها به مسجد پناهجویی، لبریز آرامش میشوی و جانی دوباره بر روح خستهات دمیده میشود؛ اما روزهایی است درخشان بر تقویم سال که انگار نور از مشکات آسمانی برگرفتهاند و جلوه و جاذبهای دیگر به مسجد میبخشند و روح آدمی را بیش از هر زمان دیگری به سمت این حریم امن و آفریدگار هستی میخوانند.
ایام اعتکاف! روزهای نورانی، در دل ماهی که به نام آفریدگار زینت دادهشده است. روزهای گوشهگیری از هر آنچه غیر اوست.
دست دراز میکنم و در مسجد با صدایی کشدار گشوده میشود. موج زمزمهٔ اوراد و اذکار است که از در روبرویی به صورتم میخورد و انگار با گوش جان میشنوی، "... فَاخْلَعْ نَعْلَیک إِنَّک بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی"!
کفشها را میکنی، نهفقط کفشی که به پاداری، هر آنچه آدمی را از این حریم و این حال و هوای خوب دور میسازد و پای آدمی را برای در مسیر او بودن سنگین میسازد. همه غبارها را پشت در میتکانی و وارد مسجد میشوی.
هر که را میبینی به حالتی و زبانی خدای خویش را میخواند و از او حاجتی میطلبد. لبها نام او را زمزمه میکنند و دستان نیاز رو به آسمان او دراز شده است و سرها سر به خاک بندگی او گذاشتهاند.
دانههای گلین تسبیح در دستان چروکیدهاش با هر ذکر به پایین میغلتند. در کنارش آرام مینشینم. ذکرش که تمام میشود، لبخند بر لب و با نگاهی پرسشگر نگاهم میکند و من هم از احساس او میپرسم: میگوید نامش مریم است و مادر یک شهید است. هشتاد سال دارد و سالهاست که به اعتکاف میآید.
با لبخند ادامه میدهد: اطرافیانش به او گفتهاند که به خاطر پیری توانایی اعتکاف را ندارد، اما برای رضای خدا امسال هم آمده است و تاکنون اکثر اعمال را انجام داده است و سراسر شب را نیز بیدار مانده، دعا کرده و نهتنها خسته نشده است که انگار توانش نیز بیشتر از قبل شده است.
رحل چوبی بزرگی روبرویش است و قرآن بزرگی گشوده بر آن است و مشغول تلاوت قرآن است. خود را بابایی معرفی میکند و میگوید با امسال ۱۲ سال است که به اعتکاف میآیم و امیدوارم تا وقتیکه زنده ام بتوانم در این روزها معتکف باشم.
میگوید: وقتیکه معتکف میشوم، احساس میکنم که در کنار خانه خدا هستیم و پسازاین سه روز انگار بار سنگینی از شانههایش برداشته شده است.
میگوید از اینکه میبیند هرسال جوانهای زیادی به اعتکاف میآیند بسیار خوشحالم، چراکه آنها بعد از ما که سن و سالی از ما گذشته است، این سنت خوب را ادامه میدهند.
سعی میکند که دانستههای خود را برای انجام اعمال به جوانترها بگوید و آنها هم بسیار استقبال میکند. میگوید: بچهها اعتکاف را دوست دارند اما باید کسی باشد که به آنها یاد بدهد. ادامه میدهد که وقتی به جوانها نماز استغاثه امام زمان (عج) که باید زیر باران خوانده شود را گفتم، همه استقبال کردند و چهرههایشان پس از نماز انگار آرامش عجیبی پیداکرده یود.
صورتشان پر از معصومیت کودکانه است. کتاب دعا بر دستان کوچکشان سنگینی میکند. هرکدام چادری سپید بر سردارند، یکی با حاشیه ساتن آبی و دیگری با شکوفههای صورتی. کوچکترینهای جمع هستند. همه با نگاهی مهربان نگاهشان میکنند و به من میگویند از آنها هم سؤال کنید. به سراغشان که میروم ریز میخندند. تازه به سن تکلیف رسیدهاند و سجادههای زیبایشان هدیه جشن تکلیفشان بوده است. میگویند مراسم اعتکاف را دوست دارند. اصلاً خسته نشدهاند و سال بعد هم حتماً به اعتکاف میآیند. روزه میگیرند و نماز و دعا میخوانند.
پر از احساس آرامش پا به بیرون مسجد میگذارم. رحمت الهی باریدن گرفته است. میگویند دعا در باران مستجاب میشود. عدهای از معتکفین در زیر باران در حال دعا و نیایشاند و صورتشان از اشک و باران خیس شده است. برخی از آنها در زیر باران نماز استغاثه امام زمان (عج) را میخوانند و ظهور او را با چشمان بارانی میطلبند که جلوهای از هماهنگی هستی و انسان است.
اعتکاف رازی است بین خدا و بنده، آنگاهکه بنده دل از غبار گناه میشوید و رو بهسوی معبودش میآورد تا در گوشه مسجد معتکف شود و از آن خالق رحیم، طلب بخشش کند و دل از همه معاصی ببرد.
در غروب چهاردهمین روز از ماه مبارک رجب و دومین روز اعتکاف، مریم دانشجوی رشته محیطزیست که برای اولین بار به اعتکاف در قائمشهر آمده است، از حال و هوای این روزها میگوید: اعتکاف نزدیکی هرچه بیشتر با خداوند است، جایی که بنده روح خود را جلا میبخشد و جسمش را از وجود هرگونه مادیات دور میکند و جوانان با اعتکاف و تزکیه روح میتوانند باانرژی بیشتر و معنویات به اهداف عالیه خود دست پیدا کنند.
علیرضا رضایی، ۵۴ ساله و بازنشسته است که امسال برای سومین بار برای اعتکاف به مسجد آمده است. هدف خود را تزکیه نفس و پالایش روح بیان میکند و میگوید: ما هرروز و بارها به مسجد میرویم و نماز میخوانیم ولی در روزهای اعتکاف وقتی پا به درون مسجد میگذاری، گویی قطعهای از بهشت بر زیر قدمهایت است تا تو را بهسوی خدایت رهنمون کنند.
صدای اذان در این هوای بارانی میپیچد و صف بهصف سنا و نماز و سجده بر پروردگار. روح جمعی برخاسته از این سجود و اذکار عظمتی شگرف به معتکفین بخشیده است و داستان خلقت را در ذهن آدمی یادآور میگردد. صدای بارش باران بر روی برگ درختان، همچون صدای سایش بالهای فرشتگان در سجدهای دیگر به انسانی که خود در سجده خدای خویش غرق است.
امسال بیش از ۲۰ هزار مازندرانی در ۲۹۷ مسجد معتکف شدند که ۶۰ درصد آنان را بانوان تشکیل میدهند و ۷۰ درصد معتکفان بین ۱۵ تا ۴۰ ساله هستند.
نظر شما