اين شاعرمعاصردر گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : مخاطبي كتابخوان است كه از ابتدا در زندگي اش كتاب وجود داشته باشد و به طورذاتي به كتاب علاقه مند باشد. اغلب كساني كه عاشق كتاب هستند و زياد كتاب مي خوانند كساني هستند كه هيچ گاه به آنها توصيه نشده كه كتاب بخوانند و خودشان به دنبال كتاب و پر كردن اوقات فراغت رفته اند .
جعفر ابراهيمي شاهد ياد آورشد : در دوران ما رسم اين بود كه همه بچه ها چه فقير و چه غني در تابستان كار مي كردند و كتاب خواندن باعث مي شد كه سركار نروند و درخانه باشند و مطالعه كنند ، اما درحال حاضربچه ها آنقدر رفاه و وسائل تفريحي دارند كه جايي براي خواندن باقي نمي ماند و انتخاب مشكل شده است ، در گذشته يك انتخاب بيشتر نبود كتاب بخوانند يا بخوابند و يا بيرون بروند ، اما الان اين گونه نيست .
وي تصريح كرد : با گفتن ما و شما كسي كتابخوان نمي شود بايد با برنامه ريزي كرد و دراين زمينه كارهاي گروهي انجام داد ، بايد دانست كه چرا بچه ها ازكتاب گريزانند ؟ مدتي پيش با خود فكر مي كردم كه يكي از دلايلي كه در كشورما و دهه اول انقلاب باعث رشد تاليف شد و نويسندگان و شاعران و تصويرگران خوبي به وجود آمدند ، شور حال انقلابي آن زمان بوده است و درحال حاضرمي بينم كه ضمن اينكه اين عامل در آن دخالت داشته عامل ديگري هم وجود داشته و آن هم هماهنگ بودن ارگانها بوده است .
اين شاعر ادامه داد : وزارتخانه ها و ارگانها با هم هماهنگ بودند ، وزارت ارشاد با كيهان بچه ها كه آن زمان چاپ مي شد و تنها مجله كودكان بود و كانون پرورش فكري هماهنگ عمل مي كرد ، آن زمان جلوي كتابهاي مبتذل و بازاري را مي گرفتند و ترجمه هم چاپ نمي شد ، مگر اينكه دركنار ده تاليف يك ترجمه نيزمنتشر شود در نتيجه ناشر بايد دنبال نويسنده و مولف مي گشت و همين باعث مي شد كه تاليف رشد كند .
وي افزود : در سالهاي اخير كتابهاي بازاري و ترجمه زياد شده و تالف كم كم فراموش شده ، شمارگان آن زمان از 30000 به 1000 نسخه رسيده ضمن اينكه جمعيت كودك و نوجوان نسبت به آن زمان سه برابر شده است . اين نشان مي دهد اتفاقات زيادي افتاده كه ما از از آن غافل بوده ايم و اگر بخواهيم دنبال چاره بگرديم بايد از ابتدا علت ها و بيماري ها راپيدا كرد و بعد دنبال درمان آن باشيم . مسلما با گذاشتن چند برنامه براي بچه ها كسي كتابخوان نمي شود بايد خارج از سه ماه تعطيلي برنامه ريزي كرد چون بيشتر وقت مطالعه در زمان تحصيل است .
جعفر ابراهيمي شاهد در پايان گفتگو با مهرخاطرنشان كرد : سالهاست كه زنگ انشا در مدارس وجود دارد اما هيچ استفاده اي ازآن نمي شود ، چون هيچ گاه معلم انشاي خوبي نداشته ايم كه براي اين كارآموزش ديده باشد و هميشه موضوعات تكراري به بچه ها داده شده بهتر است به جاي انشا كسي كتاب بخواند و ديگران گوش دهند و يا كتابي خوانده شده و براي ديگران باز گو شود و كارهايي از اين قبيل ، پيشنهاد مي كنم دو ساعت زنگ انشا را به زنگ مطالعه تبديل كنند كه بسيار مفيد تر است ؛ كساني كه ديپلم گرفته اند نمي توانند يك نامه ساده بنويسند بنابراين نشان مي دهد كه زنگ انشا يك زنگ بيهوده است ، البته زنگ خوبي است اما چون حساب نشده است و معلم مناسبي نداشته ايم كارايي لازم را نداشته است .
نظر شما