به گزارش خبرنگار مهر، دراگان اسکوچیچ سال اولی که به فوتبال ایران آمد و در انزلی کارش را شروع کرد پس از شکست از پرسپولیس جمله خوبی گفت: او گفت تیم من «ملوان انزلی» بیش از اندازه به حریف خود «پرسپولیس» احترام میگذاشت، من این جور تیمی را نمیخواهم.
این حرف اسکوچیچ روح دارد، فضایی باریک است میان زیبا بازی کردن و بازی کردن برای بردن، مثل فاصله کمی که بین دیوانگی و نبوغ وجود دارد. برخی تیمها زیبا بازی میکنند اما برخی میآیند تا بازی را ببرند. این تیم دوم را میتوان با آتلتیکو مادرید مثال زد. تیمی که پس از سوت آغاز بازی یازده نفر را انگار از بند رها میکند. آنها تعریف جدیدی از فوتبال را نوشتند که ما مدتهاست به آن میگوییم «سرجلوی توپ گذاشتن».
پرسپولیس امروز اینگونه است، این تیم برای کسب احترام بازی نمیکند، برای زیبا بازی کردن به میدان نمیآید این تیم میآید تا بازی را ببرد، آنها پیش از شروع بازی میآیند تا بازی را ببرند و این احساس را میتوانید از ثانیه اول بازی احساس کنید، آنها در ثانیه صفر بازی میآیند تا بازی را ببرند.
پرسپولیس به حریفش احترام نمیگذارد، این تیم میآید تا حریف را از جلوی پا بردارد، حتی در سنگلاخ، حتی در باران سنگ و سنگ باران. برای اینها فرقی ندارد که هواد سرد است یا گرم، تفاوتی نمیکند حریف چه رنگی است؟ پرسپولیس جام میخواهد، تمام سلول های سازندهاش هم جام میخواهد و این را بیننده میتواند ببیند.
تیم برانکو نقش بازی نمیکند، از یک سمت فرشاد احمدزاده به دل حریف میزند، باید بتواند عبور کند، در آن سمت عالیشاه چنین میکند و پاس گل میدهد، نشد، جایشان را با هم عوض میکنند. وسط زمین کامیابی نیا کمباین شده است، او درست مثل کمباین حرکت میکند و کات توپ میکند و پاس کوتاه، سریع و مطمئن می دهد، کاری که استانداردترین هافبکهای دفاعی دنیا انجام میدهند.
توپ به عقب میرود، جلو میآید، کار برای این تیم حداقل طی پنج دیدار گذشته نشد نداشته است. این تیم منتظر داور هم نمینشیند. سوت غلط و درست برایش مهم نیست، کارش را انجام میدهد و این کار را هم خوب انجام میدهد.
این یک درس است، درسی که همه تیمهای قهرمان آن را با انگشت اشاره نشان میدهند و شما به سادگی میتوانید این فعل خواستن را بفهمید از روی سکو تا درون زمین چمن.
نظر شما