به گزارش خبرگزاري مهر، علي(ع) فرزند ابوطالب و نوه عبدالمطلب است. هاشم جد او به شمار ميرود. سيزده سال قبل از بعثت، در عرصه عالم خاكي ظهور كرد. كنيه او ابوالحسن و حيدر لقب اوست. علي(ع) از دوران كودكي پرورش يافته پيامبر بود و معرفت، حكمت و اخلاق را از او آموخت. براي شناخت بيشتر امام علي(ع) آشنايي با برخي ويژگيهاي آن حضرت ضروري است .
- ايمان
اميرالمؤمنين اولين كسي است كه رسول خدا را تصديق كرد و به او ايمان آورد و به نماز او اقتدا كرد. حضرت جايگاه خود و ياران پيامبر را چنين توصيف ميكند «ما پيوسته و پيگير در كنار رسول خدا(ص) با پدران و فرزندان و برادران و عموهاي خود مي جنگيديم. و اين امر جز افزودن بر ايمان و پذيرش و فرمان برداري بيشتر حق، پيامدي نداشت.»
- موقعيت سنجي
با اينكه امت پيامبر، پس از وفات آن حضرت، در امر خلافت، گرفتار اختلاف شدند و امانتي كه پيامبر به دست علي(ع) سپرد، توسط افراد كينه توز غصب شد، ولي علي(ع) با موقعيت شناسي، صبر را بر تقابل ترجيح داد. و با سكوت در مقابل فتنه و آشوب ايستاد تا دين رسول الله بماند.
حضرت در نامه اي به مردم مصر، جريان سقيفه را توضيح مي دهد: «مردم را ديدم پيرامون ديگري گرد آمدهاند و با او بيعت مي كنند. دست از هركاري برداشتم و بيعت نكردم تا آن گاه كه ديدم بازگشتگان از اسلام بازگرديده، به نابودي دين محمد(ص) فرا ميخوانند، لذا ترسيدم كه اگر به ياري اسلام و مسلمانان برنخيزم در ساختمان آن شكستگي و رخنهاي ببينم، يا آن را سراسر ويران بيابم كه مصيبت چنين پيشامدي بر من، بسي گرانتر است تا از دست رفتن سرپرستي شما كه بي گمان بهره روزهايي اندك است.»
- خلوت گري عشق علي(ع)
اميرالمؤمنين(ع) با همه عظمت و بزرگي، به درگاه خدا رو مي آورد و با او خلوت و زمزمه مي كرد و چنين با خدا مي گفت: «خدايا، گناهي را از من بيامرز كه تو از من بدان داناتري. پس اگر بازگشتم، تو هم با آمرزش بر من بازگرد. خدايا گناهي را از من بيامرز كه از درونم وعده كردم و بدان وفا كردني در نزد من برايش نيافته اي. خدايا، گناهي را از من بيامرز كه به زبانم خواستهام به سوي تو تقرّب بجويم، سپس قلبم با آن مخالفت كردهاست. خدايا به گوشهي چشم اشاره كردنها و سخنان بيهوده گفتنها و خواستههاينارواي دل و لغزشهاي زبان را از من بيامرز.»
- هدايت ساختن مخالفان
خوارج و اهل نهروان از معاندان و مخالفان جدي حضرت علي(ع) بودند كه با روشهاي مختلف با آن حضرت مخالفت مي كردند، ولي امام علي(ع) در تعليم، هدايت و آگاه سازي آنها كوتاهي نكرد و در نامهها و خطبههاي خود آنها را به انحرافاتشان گوشزد نمود.
- تدريس و آموزش اخلاق اسلامي
حضرت علي(ع) مانند ساير زمامداران نبود كه تنها به حكومتداري خويش بينديشد و از هدايت گري كه مهم ترين وظيفه امامان است، غفلت نمايد. به همين دليل، نهج البلاغه، سرشار از رهنمودهاي اخلاق نظري و عملي است. بيانات اخلاقي امام به جهانبيني و فرجام شناسي آن حضرت وابستگي معناداري دارد.
غيبت نمودن مردم، لجاجت، خصومت، خشم، حسد، خودپسندي، حرص، كبر، آزمندي، دنياپرستي و تنگ نظري نمونه هايي از اخلاق ناپسند است كه امام بدان پرداخته است.
خوشخويي، در اختيار بودن زبان، اقدام كردن به كارهاي پسنديده، صبر و پايداري، راستي در گفتار، فروتني، دانش و بردباري نيز نمونههايي از درسهاي اخلاق پسنديدهي امام علي(ع) هستند.
- تبيين فلسفي و عقلي حقايق
امام علي(ع) در بيان حقايق الهي تنها به ذكر چند توصيه اخلاقي اكتفا نمي كرد بلكه با روش عقلي و استدلالي به توصيف آنها مي پرداخت. براي نمونه، در جهت اثبات وحدت ذاتي و تجزيه ناپذيري حق تعالي مي فرمايد: «هر آن كه خدا را توصيف كند و صفاتش را زايد بر ذات بداند او را دو چيز انگاشته و هركس او را دو چيز ميانگارد براي او جزء قائل شده و قائل به جزء، خدا را درست نشناخته است. و كسي كه خدا را درست نشناسد به سوي او اشاره ميكند، و كسي كه به او اشاره كند او را در مكاني محدود دانسته است، و هر كه او را محدود بداند او را شمرده و خدا منزه از اين نسبتها است.» اسلوبي كه امام علي(ع) در مسائل توحيدي بيان مي كند، كاملاً عقلي و استدلالي است.
امام در خطبه ديگري مي فرمايد:« خداوند با برتري و چيرگي و قدرت خود بر اشيا و پديدهها، جدا از آنهاست و موجودات و پديدهها نيز به اينكه تحت قبضه قدرت اويند و بازگشتشان به سوي او است جدا از او هستند، هر كس خدا را توصيف كند محدودش دانسته و هركه او را محدود بداند تحت شمارش در آورده و آن موجب بطلان ازليت الهي است
امام(ع) درباره شناخت خداوند، تصريح ميكند كه «حق تعالي با حواس درك نمي گردد و به مردم، قياس و تشبيه نميشود. كيفيت او شناخته نميشود. خردها توان اندازه گيري او را ندارند و افكار و تخيلات از حريم كبريايي او دور هستند. «چشمها و حواس او را نمي بيند، ولي دلها در پرتو ايمان واقعي و اخلاص، هستي او را درك مي كنند، خداوند با اوصاف لطافت، غلظت و حجم توصيف نميشود. خواست او بدون انديشه و قصد صورت ميگيرد. ظاهر است اما مستقيماً ديده نميشود، وجودش متجلي است .»
نظر شما