دكتر محمود عباديان استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي در گفتگو با خبرنگار مهر درباره عدم توجه به فلسفه مشايي و سينوني اظهار داشت: بدون ترديد بوعلي سينا نامي ترين فيلسوف جهان اسلام در غرب است. ابن سينا را پس از ارسطو به واسطه نگارش كتابهايي شفا و قانون احياء گر فلسفه ارسطويي مي دانند.
وي افزود: از نظر غربيان، ابن سينا نقش بازگشت و احياء و انتقال فلسفه يوناني به غرب را ايفا كرده است. در حالي كه هيچ كدام از فيلسوفان بعد از او اين چنين مرتبه و شأني نداشته اند. حتي روش فلسفي او نيز با بسياري از فيلسوفان پس از خود متفاوت است.
دكتر عباديان با تأكيد بر اينكه ابن سينا فيلسوفي مشايي است كه فراز و نشيب در آراء او نيز وجود دارد، گفت: عموما او را ارسطويي مي دانند اگر چه اواخر عمر به اشراق و عرفان نيز متمايل شد.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي يكي از دلايل عدم توجه به فلسفه هاي مشايي و به ويژه ابن سينا را به دليل روحيه اشراقي ايرانيان توصيف كرد كه متمايل به عرفان، اشراق و شعر است.
وي همچنين به اشاره با اظهار نظر اقبال لاهوري كه بر روحيه اشراقي و عرفاني ايرانيان تأكيد دارد، گفت: ايرانيان سير فلسفه آنطور كه در غرب مشاهده مي شود، ندارند. به طور مثال ملاصدرا فيلسوفي است كه آميزه اي از اخلاق و دين و فلسفه در آراء او به وضوح ديده مي شود. اما بوعلي سينا اين گونه نيست.
دكتر عباديان همچنين افزود: علوم طبيعي پايه فلسفه دقيقي است. ايرانيان حداقل از دوره صفويه به اين سو كمتر به علوم طبيعي توجه كردند. ما براي اينكه علوم انساني و اجتماعي را به رشد و بالندگي برسانيم بايد علوم طبيعي را نيز به جد مورد توجه قرار دهيم.
وي انسجام علوم طبيعي، انساني و اجتماعي را از عوامل احياء دانست و گفت: ما نيازمند وحدت علوم و ايجاد يك رابطه ديالكتيكي ميان علوم هستيم.
دكتر عباديان تصريح كرد: كشورهايي كه بدين گونه عمل نمودند موجبات پيشرفت تمامي علوم و به خصوص فلسفه را نيز فراهم كردند.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي، ابن سينا را الگوي مناسبي براي وحدت علوم توصيف كرد و گفت: ابن سينا مي تواند الگوي ملي و بومي مناسبي باشد كه با توجه به شرايط و نيازهاي امروز تفكر وحدت علومي او نيز احياء شود.
نظر شما