به گزارش خبرنگار مهر، یادداشتی از داوود مهدوی زادگان با عنوان «مثل خدا یا انسان» برای علاقه مندان در پی می آید؛
پیش تر اعتقاد بر این بود – گرچه چندان عمل نمی شد ولی توافق ضمنی بود که – باید خدایی عمل کرد. ولی از سه چهار قرن به این سو، ساکنان یک لنگه دنیا خواستند طرحی نو در اندازند. پس خدا را بر داشتند و انسان را جایگزین کردند و گفته شد: «باید انسانی عمل کرد»؛ یعنی از این پس در تعاملات خود با دیگران «مثل انسان» عمل کنیم. وقتی می گوییم «مثل خدا»، روشن است که چه می گوییم. زیرا حقیقت باری تعالی خیر و نور محض است. او سر چشمه و مظهر همه خوبی ها است؛ خدای رحمان و رحیم، رزّاق، منعّم، غفور، کریم، منتقم و عادل.
«مثل خدا» یعنی مثل او خیر خواهانه، عادلانه، رحیمانه، کریمانه عمل کنیم. شرّ در او راه ندارد تا گفته شود باید مثل خدا شرورانه عمل کرد. در الگوی مثل خدا، گریزی از عمل خیرخواهانه و عادلانه نیست. اینکه می توانیم یا توانسته ایم، بحث دیگری است. مهم این است که می دانیم چگونه باید عمل کرد؛ «مثل خدا». شرایع الهی بیان همین عمل به «مثل خدا» است.
اما «مثل انسان» نا مفهوم است. انسان مظهر خیر و شرّ است. انسان مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها است. انسان صالح و فاسق، عادل و ظالم، رئوف و خون ریزاست و صدها صفت خوب و بد، زشت و زیبا دارد. بگذریم که گروهی اصلاً معتقد به خیر خواه بودن انسان نیست و انسان را گرگ انسان می داند (هابز) یا انسان را موجودی مکّار و حیله گر می پندارد (ماکیاوللی) تا آن نظریه که انسان را از نسل میمون می داند و بر اصل تنازع بقاع پا می فشارد. حالا مثل انسان عمل کردن تا چه اندازه درست یا پذیرفتنی است؟
اگر گفته شود مراد خوبی های انسان است و نه بدی هایش، می گوییم این معنا که در «مثل خدا» به نحو اتم و اکمل که وجود دارد. آیا بی خردی نیست که الگوی خوبی های خدا را کنار بگذاریم و خوبی های انسان را سرمشق قرار دهیم؟ انسان هر قدر خوب باشد در برابر خوبی های باری تعالی هیچ است. اگر مراد این باشد؛ طرحی نو نیانداخته ایم. ادیان وحیانی سرمشقی بسیار برتر و والاتر ارائه کرده اند. پس نو بودن طرح به این است که انسان سعید و شقیّ مراد باشد. یعنی یک جاهایی مثل انسان سعید عمل کنیم و یک جاهایی هم مثل انسان شقی و البته چون مواقف سعیده انسان کم پیش می آید؛ گریزی از عمل به مثل انسان شقی نیست.
با این حساب این طرح فرنگی چه فضیلت و برتری نسبت به الگوی وحیانی دارد؟ آیا به مثل انسان شقیّ عمل کردن می تواند بر الگوی مثل خدا رجحان عقلی داشته باشد؟ به این پرسش هم باید پاسخ داد که کدام منطق می پذیرد با فرد یا فرقه ای که در تعامل با دیگران از سرمشق انسان شقی پیروی می کند؛ باید از سر مشق «مثل انسان سعید» تبعیت کرد؟ این همان الگوی مسیحیت تحریف شده است: گونه دیگر صورت خود را برای سیلی خوردن عرضه کن .
اکنون که چند قرن از طرح «مثل انسان» گذشته است، خیلی راحت تر می توان آن را به نحو پسینی به زیر تیغ نقد کشید. تردید نیست که مبتکران و کارگزاران این طرح مشعشع به «مثل انسان» عمل کرده اند و عمل خواهند کرد. اما به مثل کدام انسان؛ انسان سعید یا انسان شقی؟ گمان نمی کنم تمام جنگ های داخلی اروپا و آمریکا یا دو جنگ جهانی که از قلب اروپا آغاز شد و با مساعدت آمریکا عالم گیر شد، به «مثل انسان» سعید بوده باشد. نه از دست نشانده ها (رضا خان و آتاترک و مبارک) و نه ازفرقه های تربیت یافته غربی (بهائیت و وهابیت و داعش) سراغ داریم که به مثل انسان سعید عمل کرده باشند.
راستی؛ تحریم یک ملت به مثل کدام انسان است؟ انسان سعید یا شقی؟ اصلاً آن قلم به دستی که مظلومیت یک ملت را نمی بیند و برای فرقه ای معلوم الحال دل می سوزاند، او به مثل کدام انسان عمل می کند؟ انسان سعید یا شقی؟ کارنامه چند سده «مدعیان مثل انسان» آن قدر تیره و نا پاک است که جامعه بشری را در این آخر الزمانی به سرمشق «مثل خدا» سوق می دهد. جامعه بشری بیش از این نباید خود را گول بزند. ما تا به امروز به «مثل انسان» عمل کرده ایم. آیا وقت آن نیست که به «مثل خدا» عمل کنیم .
نظر شما