۲۸ مرداد ۱۳۸۵، ۱۷:۲۳

تحليل مهر از زمينه‌هاي وقوع كودتاي 28 مرداد و ارزيابي نقش و ميزان تأثير بازيگران آن

تحليل مهر از زمينه‌هاي وقوع كودتاي 28 مرداد و ارزيابي نقش و ميزان تأثير بازيگران آن

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : "از اجراي قانون ملي شدن نفت تا عصر كودتا "مقاله اي از صادق تهراني پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي است كه براي انتشار در اختيار خبرگزاري مهر قرار گرفته و اينك قسمت دوم آن پيش روي خوانندگان قرار مي گيرد .

به گزارش خبرگزاري مهر، تحليل زمينه‌هاي وقوع كودتا و ارزيابي نقش و ميزان تأثير برخي اشخاص و جريانها در اين واقعه‌، از ديدگاههاي متفاوت صورت پذيرفته است و معمولاً با جانبداري از يك جناح و مطلق‌انگاري مواضع و عملكرد آن تلاش مي‌شود تا همه تقصيرها متوجه جناح ديگر شود. برخي با نگاه مصدق محوري همه اشتباهات و خيانتها را به پاي آيت‌الله كاشاني و جداشدگان جبهه ملي گذارده و كساني نيز با نگاه كاشاني محوري‌، از ابتدا ماهيت‌، نقش و عملكرد دكتر مصدق و هم‌فكران وي را زير سؤال برده و آنان را مسئول زمينه‌سازي و موفقيت كودتا بر مي‌شمارند.

البته در هر دو نگاه‌، انگليس و امريكا طراح و برنده ماجرا برشمرده مي‌شوند و مقصران را نيز در اردوگاه آنان قرار مي‌دهند. بديهي است كه تحليل يكسونگرانه و افراطي آنان كه وقايع و اشخاص را سياه و سفيد ترسيم مي‌كنند و با اغماض‌، از قصورها و تقصيرهاي بارز و آشكار جناح مطلوب خويش عبور مي‌كنند، نمي‌تواند بيانگر همه ابعاد واقعه باشد، و باب مناقشات و اختلافات را با حدّت و شدّت بيشتري باز مي‌گذارد. بويژه آنكه اهداف و اغراض سياسي و مسلكي و حزبي باقيمانده از دوران نهضت ملي در نسبت با شرايط روز، كماكان با تعصب و حرارت احيأ شده و تداوم يافته‌اند. در اين مقال نمي‌توان و بايسته نيست كه نسبت به نگرشهاي متعارض موجود در باب كودتاي 28 مرداد به داوري نشست‌.

 پيچيدگيها و ابهامات ناشي از تاريخ‌نگاريهاي مرامي و مسلكي و حزبي چنان دامنه مباحث را گسترده مي‌سازد كه شايد نتوان در آينده‌اي نزديك به خاتمه اين اختلافات و جدلها اميد داشت‌. حتي تحقيقات و تحليلهاي مدعي نگرش صرفاً علمي و آكادميك نيز نتوانسته‌اند خود را از دايره علايق و دلبستگيهاي پيشيني خارج سازند. تا آنجا كه پژوهشگران خارجي نيز بسته به موضع و وابستگيهاي سياسي آشكار و نهان خويش در اين وادي قدم نهاده‌اند.

 از اين رو تنها مي‌توان كلياتي تقريباً مورد توافق را در زمينه كودتا به عنوان مخرج مشترك ديدگاههاي موجود ارائه نمود. و البته كماكان اين حق براي هركس محفوظ است كه مطابق عقايد و آرا و سلايق فكري و سياسي خويش‌، به گونه‌اي‌، يا تركيبي از گونه‌هاي مشابه‌، در تحليل موضوع‌، گرايش داشته باشد.

مضافاً اينكه صرف ‌نظر از چگونگي توصيف و تبيين وقايع‌، طبيعي است كه « داوري ارزشي‌» درباره نقش‌ آفرينان نهضت ملي شدن نفت‌، امري است غيرقابل اجتناب و متناسب با « نظام عقيدتي و ارزشي‌» داوري كننده‌، اساساً خارج از محل چون و چرا و مجادله است‌. در اين مورد، اختلاف در جزئيات امور و وقايع اهميتي ندارند و عمدتاً مبادي و غايات مواضع و عملكردها در معرض سنجش قرار مي‌گيرند تا به حكمي كلّي منتهي گردد؛ سپس مهم آن است كه بنيادهاي نظري و بينشي اين گونه سنجشها تا چه ميزان نزد مخاطب‌، مقبول باشند.

 ليك از حيث پديده‌ شناسي‌، جمع‌بندي مشتركي از رويدادها و تحولات منجر به كودتا بدون اشاره به موارد مناقشه‌انگيزي چون لوايح اختيارات و انحلال مجلس هفدهم‌، مي‌توان به اين شرح ارائه داد :

1ـ در اكتبر 1951/ آبان 1330 دولت «كلمنت اتلي‌» رهبر حزب كارگر، سقوط كرد و «وينستون چرچيل‌» به نخست ‌وزيري رسيد. سران دولت « حزب كارگر» با « دخالت مستقيم در ايران مخالف بودند، و ميل داشتند مشكل را از راه‌هاي آشتي‌جويانه حل نمايند» .طرح كودتا در دولت «حزب محافظه‌كار» به طور جدي پيگيري شد.

2ـ بخشي از نخبگان حاكم در ايران‌، كه منافع و موقعيت خود را در خطر مي‌ديدند و از ترس مردم ساكت بودند، به تشويق عوامل انگليس و امريكا تدريجاً اميدوار شدند و به ميدان آمدند.

3ـ در صفوف نهضت ملي تفرقه و تشتت روي داد و برخي از مهم ‌ترين رهبران درجة دوم نهضت (مكي‌، بقايي‌، حائري‌ زاده و...) از دولت جدا شدند. در اين ميان‌، اختلافات بين دكتر مصدق و آيت‌الله كاشاني ـ رهبران نهضت ملي ـ لطمة زيادي وارد كرد.

4ـ شكست « حزب دموكرات‌» در انتخابات رياست جمهوري امريكا و روي كار آمدن «حزب جمهوري‌خواه‌»، كه به طور سنّتي بيش از «حزب دموكرات‌» در دفاع از منافع سرمايه‌داران و كمپانيهاي بزرگ به شيوه مداخله آشكار و خشونت ‌بار عمل مي‌كرد، در نزديكي و هماهنگي انگليس و امريكا فوق‌العاده مؤثر بود. 

5ـ استفاده از حربه خطر كمونيزم با بهره‌گيري از تبليغات سياه و جنگ رواني شبكه بِدامَن در بستر اشتباهات تاكتيكي دولت در قبال نيروهاي چپ و اقدامات خائنانه و دسيسه‌گرانه حزب توده‌.  در اينكه «حزب توده‌» يكي از عوامل مؤثر در شكست جنبش ملي ايران بود ترديدي نيست‌; چرچيل و ايدن‌، نخست‌وزير و وزير امور خارجة انگليس‌، براي نگران ساختن افكار عمومي در امريكا اين نظريه را تبليغ مي‌كردند كه ادامة زمامداري مصدق‌، موجب نيرومندتر شدن حزب توده و توسعة نفوذ كمونيستها در ايران خواهد شد. دكتر مصدق نيز از حزب توده به عنوان «مترسك كمونيسم‌» استفاده مي‌كرد; با اين تفاوت كه دخالتهاي شركت نفت و بريتانيا را در ايران موجب فقر و فساد و عامل پيشرفت حزب توده و گسترش نفوذ كمونيستها مي‌دانست‌.  در همان زمان با اقدامات كميته رسيدگي به عمليات عناصر ضدامريكايي به رياست سناتور مك كارتي‌، فضاي ضدكمونيستي شديد و گسترده‌اي در افكار عمومي و نخبگان امريكا ايجاد شده بود. در واقع تقارن «مك كارتيسم‌» با ماههاي آخر نهضت ملي‌، فرصت مناسبي براي كارآمدي تبليغات انگليسيها در مورد خطر كمونيزم در ايران‌، فراهم آورده بود.

سپهر ذبيح در مورد سياست دولت دكتر مصدق در قبال حزب توده چنين مي‌نويسد : « موضوع ديگري كه در سقوط رژيم دكتر مصدق مؤثر افتاد عبارت بود از طرز برخورد وي با حزب توده‌... ابهام و ترديد زيادي در سياست مصدق نسبت به حزب توده و دولت شوروي (حامي حزب توده‌) وجود داشت‌. دكتر مصدق يك سياستمدار بورژوا ـ ليبرال بود، شخصاً هيچگونه علاقه‌اي به توده‌ايها نداشت‌، حتي در چند مورد در گذشته‌، به مبارزه با توده‌ايها پرداخت‌. از جمله‌، هنگامي كه توده‌ايها از قرارداد نفت شمال‌، جانبداري مي‌كردند. با اين حال‌، به نظر برخي از سياستمداران ايراني چنين مي‌رسيد كه حكومت مصدق به هيچ اقدام قاطعي براي پاسخگويي به مبارزه‌ طلبي حزب توده دست نزد. پرواضح است كه قدرت حزب توده در دوران دكتر مصدق به اوج خود رسيد، در حالي كه اين حزب هنوز غيرقانوني به شمار مي‌رفت‌. حزب توده در كارمندان دولت‌، ارتش و قشر بزرگي از قضات دادگستري رخنه كرد، به طوري كه وقتي يك سال بعد، شبكه نظاميان حزب توده كشف شد، حتي رهبران بسيار ديرباور جبهه ملي نيز، به راستي‌، از فعاليت حزب توده به وحشت افتادند» .

انگليسيها، در جلب پشتيباني دولت امريكا، كوششهاي موفقيت‌ آميزي براي قدرتمند نشان دادن حزب توده به عمل آوردند. عوامل آنها، در شوراي رهبري حزب توده و ديگر نهادهاي آن‌، نفوذ كردند. حتي موفق به سازماندهي گروههاي «بدلي‌» به نام حزب توده شدند و براي ترساندن امريكاييها و نگران ساختن مردم ايران‌، به خصوص روحانيون و قشرهاي مذهبي‌، آنها را به تظاهرات ضدّملي و ضدّ مذهبي واداشتند. شبكه وسيع گروهها و تشكلهاي اجتماعي و كارگري حزب توده در كنار مطبوعات متعدد و تأثيرگذار وابسته به آن با كارآيي و موفقيت‌، طرحهاي تشنج‌آفرين و بحران‌ساز عليه نهضت ملي را به اجرا در مي‌آوردند. البته حزب توده با ايفاي نقش دوگانه‌، تا قبل از قيام سي تير در موضع كاملاً مخالف دولت دكتر مصدق‌، و پس از آن به مرور به عنوان مدافع و در ماههاي آخر در قالب مؤتلف و متحد دولت دكتر مصدق‌ ظاهر شد. دقيقاً برعكس نقش‌آفريني افرادي مانند بقايي‌، زاهدي‌، شمس قنات‌آبادي‌، مكي و... كه در دولت اول دكتر مصدق از حاميان و متحدان وي و جبهه ملي بودند، اما از سي‌تير به بعد در صف مخالفين قرار گرفتند و در كودتا مشاركت و يا سكوت كردند.

 6ـ تندرويها و تشنج ‌آفريني‌هاي احزاب و مطبوعات موافق و مخالف دولت در كنار ساير زمينه‌ها و عوامل موجود در تضعيف توان جنبش ملي نقش بارز و آشكاري داشت‌. ادبيات تحريك ‌آميز مطبوعات و اقدامات خشونت‌بار گروههايي مانند حزب ملت ايران‌، حزب زحمتكشان‌، سپس نيروي سوم و حتي حزب ايران كه در اغلب مواقع در واكنشهاي نسنجيده و گاه مشكوك عليه اقدامات مخالفين بويژه حزب توده‌، صورت مي‌گرفت‌، بهانه‌هاي فراواني جهت تداوم تنش‌آفريني و ايجاد انفعال در بخشهاي وسيعي از مردم براي دسيسه‌گران فراهم مي‌ساخت‌.

7ـ به نتيجه نرسيدن مذاكرات مربوط به نفت و لاينحل ماندن آن و مشكلات اقتصادي و اجتماعي ناشي از عدم صدور نفت و مسدودسازي ذخاير ايران در انگليس و خودداري شوروي از پرداخت مطالبات ايران نيز از عوامل مؤثر در تضعيف نهضت ملي و زمينه‌سازي كودتا محسوب مي‌شوند.

8ـ برخي خطاهاي بارز در انتصابهاي سياسي و اداري و نظامي توسط دولت‌، اشتباهات تاكتيكي و عدم قاطعيت در عمليات ضدكودتاي دولت در خلال 25 تا 28 مرداد 32 نيز از اهميت برخوردارند. به تعبير نجاتي « در آن سه روز سرنوشت ‌ساز كه آينده سياسي ايران تعيين مي‌شد، مسئولين مملكت و رهبران احزاب سياسي در انجام وظايف خطيري كه به عهده داشتند غفلت كردند... . فرصتهاي گرانبهايي از دست رفت‌».  او درباره روز 28 مرداد چنين مي‌نويسد : «مردم شهر تهران‌، كه چند بار توطئه‌هاي عليه نهضت ملي را با قيام خود و پشتيباني از دولت مصدق خنثي كرده بودند، صبح روز 28 مرداد، بدون رهبر و فرمانده‌، شاهد ترديد و تزلزل رهبران نهضت ملي و خيانت و سهل‌انگاري چند تن از فرماندهان نظامي و رؤساي سازمانهاي انتظامي بودند. پيروزي سريع كودتاچيان در روز 28 مرداد نه تنها براي ملت ايران بلكه براي كرميت روزولت و سردمداران كودتا، باور كردني نبود» . 

کد خبر 368901

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha