به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر سید حسن هاشمی نوشت: در تاریخ جمهوری اسلامی ایران هفتم تیر با نام شهید بزرگوار «آیت الله دکتر سیدمحمد بهشتی» پیوندی جاودانه دارد.
او را شهید مظلوم مینامند و همه ما بارها این عبارت را شنیدهایم که «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم به شهادت رسید». چگونه است که ناطقی ادیب و ادیبی سخنور، اندیشمندی فرهیخته و سیاستمداری دیندار، تکیه زده بربالاترین مناصب کشور، مظلوم خوانده میشود؟
قطعا یکی از دلایلش آن است که شهید بهشتی، نه در دوران حیات و نه پس از آن، آنگونه که می اندیشید و باور داشت، شناخته نشد.
آنها که شاهد حوادث سالهای نخستین استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند، مناظرههای رودرروی آن بزرگمرد را با سران گروههای مارکسیستی و آنها که با عقاید و ایدئولوژی او مخالف بودند، به یاد دارند.
در کنار صلابت گفتار، قدرت استدلال وتسلط بر مباحث مطرح شده، آنچه از آن گفتوگوهای چالش برانگیز درروزهایی پر التهاب در ذهنم به یادگارمانده، متانت، ادب و احترام او در برابر کسانی است که تا حد انکار وجود خدا پیش میرفتند؛ و این را چه نیک از سیره اجداد طاهرینش پیامبر خدا و ائمه هدی(ع) آموخته بود.
باور من این است که سیدمحمد بهشتی، در کنار علمش به واسطه سعه صدر و حلمش، بهشتی شد. همان که در دوران حیاتش هم مظلوم ماند و گوهر ناب وجودش آنطور که باید درک نشد؛ چرا که با خدایش عهد بسته بود و میدانست، عمر گرانبها و کوتاه را نباید به پاسخ زیادهگویان، بیهوده گذراند.
در ایام سالگرد شهادت آن قافله سالار انقلاب اسلامی، این جمله از وصیت نامه او را به یادگار در ذهن و دل خود بنشانیم که «در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسانهاست اهمیت دهید» و به یاد داشته باشیم، احترام، ادب، بردباری و اعتقاد قلبی به گفتوگو به جای مجادله، گوهرهای گرانبهایی است که خدای مهربان در وجود یکایک ما به ودیعه نهاده است و همیشه دوران، برای زیستنی انسانی و داشتن آرامش در زندگانی به آنها نیازمندیم.
نظر شما