۱۳ شهریور ۱۳۸۵، ۱۷:۲۳

گروه دين و انديشه مهر بررسي مي كند:

مباني و مبادي ارتباطات سياسي حضرت محمد (ص)

مباني و مبادي ارتباطات سياسي حضرت محمد (ص)

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: نظريه حكومت اسلامي به مقدمات و مبادي زيادي نيازمند است كه يكي از اين مباني آشنايي با مشي حضرت محمد (ص) در مسائل اجتماعي و سياسي است. اين مقال در صدد است اين موضوع را بسط دهد.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه مهر،  به دنبال توهينهايي كه در سطح گسترده در ماههاي پاياني سال 1384 به پيامبر (ص) صورت گرفت. واكشن هاي متعددي را خصوصا از طرف مسلمانان بر انگيخت. يكي از بهترين پاسخها به اين اقدام موهن انتخاب سال 1385 به عنوان سال پيامبراعظم است. اين انتخاب فرصتي دوباره را فراهم كرد تا با پرداختن به جنبه هاي مختلف شخصيت پيامبر (ص) بتوانيم سرمشقي براي زندگي امروزه خود فراهم كنيم. اين الگو برداري مخصوصا براي حاكمان و سياستمداران جامعه اسلامي قابل توجه و تامل خواهد بود. از طرف ديگر درحوزه روابط خارجي با چالش هاي جدي  روبرو هستيم كه با تبيين رفتار سياسي پيامبر مي توان راهي براي برون رفت از اين بحران فراهم كرد. به خاطر همين اهميت در اين مقاله سعي مي شود با انتخاب مصداقي چون صلح حديبيه رفتار سياسي و ديپلماسي پيامبر در برخورد با دشمنانش بررسي و ارزيابي شود.

 موضوع  اين مقاله بررسي رفتار ديپلماتيك پيامبر (ص) در حوادث منجر به انعقاد صلح حديبيه است. به همين منظور طي چند بخش اين موضوع را بررسي مي كنيم. ابتدا مختصري درمورد مفهوم ديپلماسي گفته خواهد شد. در ادامه اصول حاكم بر ديپلماسي اسلامي و راهبردهاي آن بيان خواهد شد. نهايتا نيز شرايط زماني انعقاد صلح حديبيه و دستاوردهاي آن تبيين مي شود.

ديپلماسي و مفهوم آن

كلمه ديپلماسي از ريشه يوناني ديپلوما (diploma) گرفته شده كه در اصل به معني صفحه يا هربرگ لوله يا تا شده است كه به موجب آن عنوان يا امتيازي به كسي داده مي شود.از اين جهت ديپلوما گفته مي شود كه آن را تامي كردند. از همين ريشه كلمات ديپلماسي و ديپلمات و صفت ديپلماتيك ساخته شده است. صفت ديپلماتيك به طور عامل به روابط دو دولت اشاره دارد. وقتي اهداف و خط و مشي يك دولت در سياست خارجي معين شد دولت آن را به وسيله روابط ديپلماتيك و مامورهاي ديپلمات خود اجرا مي كند.

در يك تعريف جامعه از ديپلماسي مي توان گفت:كه ديپلماسي روشي است براي حل و فصل مسائل مربوط به روابط خارجي دولت به وسيله گفتگو يا هر روش مسالمت آميز ديگر. در اين تعريف سه نكته قابل توجه است.

اول اينكه ديپلماسي درامور مربوط به سياست خارجي دولت است نه امور داخلي آن. دوم ديپلماسي از طريق گفتگو و مذاكره يعني از طريق مسالمت آميز چهره مي نمايد و زور در آن جايي ندارد. سوم اينكه ديپلماسي روشي است براي حصول نتيجه و هدف مورد نظر. به اين جهت در مفهوم كلي، ديپلماسي خوب، اصولا مطرح نيست. ممكن است بهترين مقاصد با يك ديپلماسي نامناسب از بين برود يا بر عكس هدف نا مشروعي به وسيله يك ديپلماسي خوب و صحيح حاصل شود.

تا اينجا سعي شد تا مفهوم كلي ديپلماسي به طور مختصر بيان شود. ديپلماسي در تفكر اسلامي البته شاخصه ها و ويژگيهاي خاص خود را دارد كه درادامه بحث به اين اصول اشاره مي شود.

اصول حاكم بر ديپلماسي

منظوراز ديپلماسي در اسلام فعاليتهايي است كه حضرت محمد (ص) به عنوان رييس حكومت ونمايندگان و سفراي او در راه نيل به مقاصد و اداي وظايف سياسي دولت اسلامي و تحقق بخشيدن به خط مشي هاي كلي اسلام در زمينه سياست خارجي و همچنين پاسداري از حقوق و منافع دولت اسلامي درميان قبال و گروههاي ديني و دولت هاي غير مسلمان درخارج از قلمرو حكومت اسلامي انجام داده اند.

با استناد به آيات قرآن  و سنت پيامبر مي توان اصول و خطوط كلي ديپلماسي در اسلام را استنباط كرد.

ا- اصل توحيد 2- اصل نفي سبيل وعزت اسلامي 3- بهره گيري از روشهاي مسالمت آميز درحل و فصل واختلافات 4- رعايت احترام و نزاكت بين المللي 5- اصل وفاي به عهد و احترام به قرار دادها و پيمانها به طور اختصار به توضيح هر  يك از اصول مي پردازيم.

الف) اصل توحيد

اصل توحيد و اعتقاد به وحدانيت خداوند زير بناي تمام احكام اسلامي است. اعتقاد به اين اصل باعث نفي طاغوت و الهه هاي ديگر مي شود و همين اعتقاد درنحوه نگرش و رفتارها در تمام زمينه ها موثر خواهد بود. شرك به خدا تنها گناهي است كه طبق آيات قرآن كريم قابل آمرزش نيست. بنابراين سرسلسله همه اصول و احمام ديني اصل توحيد است.

ب) قاعده نفي سبيل و تاكيد بر عزت اسلامي

سبيل در لغت به معني راه است. اما درمعناي اصطلاحي به معني قانون و شريعت است. مفهوم قاعده نفي سبيل اين است كه خداوند در قوانين و شريعت اسلام هيچگونه راه نفوذ و تسلط كفار بر مسلمين را باز نگذارده است و هر گونه راه تسلط كافران بر مسلمانان بسته است. پس در هيچ شرايطي تسلط كفار بر مسلمانان جايز نيست.

اين اصل يكي از اصول مهم حاكم بر مناسبات اسلامي با ديگر كشورهاست كه سابقه تاريخي نيز دارد، از جمله در فتواي تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي و نفي قانون كاپيتولاسيون توسط امام خميني (ره)، به قاعده نفي سبيل استناد شده است.

آيات قرآني (نساء آيه 141) احاديث و اجماع فقها نيز اين اصل را ثابت مي كند.

ج) اصل همزيستي مسالمت آميز

ذيل اين اصل سوالي اصلي كه مطرح مي شود اين است كه اسلام در روابط خارجي خود اصل را بر جنگ قرار داده يا صلح. شايد بعضي ها با استناد به برخي از آيات قرآن در شرايطي جهاد ابتدايي را بيان مي كند بر تقدم جنگ بر صلح تاكيد كنند. اما در مقابل آيات بسياري در قرآن وجود دارد و همچنين سيره پيامبر و ائمه هم آن را ثابت مي كند كه در اسلام غايت و هدف نهايي دست يابي به صلح پايدار است. به همين جهت در اسلام اصل بر صلح است مگر در موارد ضرورت. سوره بقره آيه 208 واجد همين معناست.

د) اصل وفاي به عهد واحترام به قراردادها و پيمانها

يكي از اصول مهم در روابط بين المللي احترام به تعهدات بين المللي است رعايت و پايبندي به تعهدات بين المللي ضامن حفظ صلح و همزيستي مسالمت آميز است. اسلامي نيز به عنوان يك سياست راهبردي نقص پيمانها وتعهدات را به هيچ وجه جايز نمي داند. درواقع تازماني كه طرف مقابل ازتعهد خود تخلف نكرده وفاي به عهد واجب و لازم است.

در آيات قرآن احاديث و سيره پيامبر (ص) مستندات كافي براي اثبات اين اصل وجود دارد. مبتني بر همين اصول پيامبر اكرم (ص) راهبردهاي مختلفي را در روابط خارجي خود جهت نيل به اهداف عاليه حكومت اسلامي به كار مي برند اين راهبردها تحت شرايط خاص و ويژه اي كاربردهاي خود را نشان مي دادند كه در زير به راهبردهاي سه گانه پرداخته مي شود.

الف) راهبرد دعوت

يكي از راهبردهاي مهم پيامبر در روابط خارجي خود اصل دعوت است و دعوت بعني درخواست پذيرش اسلامي از غير مسلمانان. دعوت كننده را اصطلاحا داعي مي گويند. داعي در دعوت خود بايد قصد داشته باشد يعني اين عمل را برا رضاي خدا و به عنوان يك تكليف الهي انجام دهد. البته براي اصل دعوت شرايط و لوازم را ارايه كرده اند. در قرآن آيات زادي داريم كه بر اصل دعوت تاكيد دارند. يكي از آيات جالب توجه آيه 125 سوره نحل است كه خداوند از پيامبر خود مي خواهد براي دعوت به اسلام از حكمت، موعظه و جدل نيكو استفاده كند. در سيره پيامبر مي توان مثالهاي زيادي از راهبرد دعوت رانام برد. از جمله نامه هاي متعدد كه پيامبر به پادشاهان و روساي قبايل مختلف نوشته است. راهبرد عوت در رفتار پيامبر نشان دهنده اين امر است كه روش هاي مسالمت آميز بر جنگ تقدم دارد .

ب) راهبرد صلح

يكي از آمال و آرزوهاي بشري در روابط بين المللي دست يابي به صلح پايدار است. صلح واقعي مسلما از طريق روشهاي مسالمت آميز بدست مي آيد. قبلا گفته شد كه اصل حاكم بر روابط خارجي اسلام صلح است و جنگ حالت استثنايي دارد و بنا به ضرورت تجويز مي شود. پيامبر در صحنه هاي مختلفي از تاريخ اسلام از راهبرد صلح براي پيش برد اهداف خود استفاده كرده است. نمود بارز آن انعقاد صلح حديبيه است كه در بخش هاي بعدي روند و دستاوردهاي آن را توضيح خواهيم داد.

راهبرد جهاد

واژه جهاد در مفهوم عام خود به معني هرگونه تلاش و كوشش در راه خداست. اما در معناي خاص خود به معناي جنگ مقدس در جهت اهداف دين اسلام است. البته در اسلام جنگ به عنوان يك ضرورت و آخرين راه چاره پذيرفته شده و مي توان گفت همان چيزي است كه در منشور سازمان ملل به عنوان جنگ مشروع ياد شده است در اسلام جنگ جهت سلطه رد شده و فقط جنبه دفاعي و رفع ظلم دارد. البته در اسلام با اتخاذ يك ديدگاه واقع گرايانه هم جنگ و هم صلح جاي خود را دارد و از هر دو مي توان جهت ترويج، توسعه و دفاع از اسلام استفاده كرد.

پيمان صلح حديبيه

با توضيح مختصري كه در مورد ديپلماسي اسلام و راهبرهاي پيامبر در رفتار ديپلماتيك گفته شد، حال زمينه فراهم شد، تا بتوانيم رفتارهاي سياسي پيامبر در واقعه صلح حديبيه مورد بررسي قرار دهيم. پيامبر (ص) بعد از تشكيل دولت خود در ميدنه و از سر گذراندن جنگها و غزوه هاي گوناگون كه معمولا موفقيت هايي هم براي مسلمانان به همراه داشت در سال ششم هجرت تصميم گرفت به همراه ياران خود براي انجام حج عمره به مكه برود. پيامبر ياران خود را از اين تصميم آگاه كرد و همراه 400 نفر عازم اين سفر شدند. در همين زمان قريش از تصميم پيامبر آگاه شدند و در صدد بر مي آيند كه مانع ورود پيامبر به مكه شدند. پيامبر(ص) با آگاهي از تصميم قريش و با راهنمايي، راهنمايان راه در محلي به نام حديبيه فرود مي آيند. از آنجايي كه هدف پيامبر در ابتدا نيز جنگ نبوده و تنها اين حركت اقدامي بود جهت تجديد روحيه ياران خود اعلام مي كند كه حاضر است در اين زمينه با قريش مذاكره كند. در اين ميان سفرا و مامورين زيادي از طرف قريش اعزام شده و درخواست پيامبر را براي ورود به مكه رد مي كنند، حتي پيامبر عثمان بن عفان را كه اقوام زيادي در مكه داشت، به عنوان مامور خود اعزام مي كند تا هم حسن نيت خود را نشان دهد و هم اينكه پيام خود را به سران قريش برساند.

در نهايت شخصي به نام "سهيل بن عمرو" از طرف قريش ماموريت يافت تا به هر طريقي شده از ورود پيامبر به مكه جلوگيري كند. مذاكرات طرفين به انعقاد پيمان معروف صلح حديبيه منجر مي شود. پيمان شامل هفت بند است : 1- قريش و مسلمانان متعهد شدند كه تا ده سال با هم جنگ نكنند.2- اگر فردي بدون اجازه به مدينه فرار كند، پيامبر در صورت تقاضاي قريش او را به مكه بازگردانند ولي اگر مسلماني به قريش پناهنده شد او را تحويل نخواهند داد.3- مسلمانان و قريش با هر قبيله اي كه خواستند مي توانند پيمان ببندند.4- محمد و يارانش از همين جا باز مي گردند و سال بعد به زيارت خانه خدا مي آيند، مشروط بر اينكه سه روز بيشتر در مكه نمانند.5- مسلمانان مكه در انجام فرايض مذهبي خود آزادند و كسي حق تعرض و تمسخر آنها را ندارد.6- طرفين متعهد مي شوند كه اموال يكديگر را محترم شمارند.7- مال و جان مسلماني كه از مدينه وارد مكه مي شود محترم است.

روند مذاكراتي كه منجر به بستن اين پيمان مي شود جالب توجه و درس آموز است . يكي از امتيازاتي كه پيامبر به قريش مي دهد حذف كلمه بسم الله از صدر پيمان نامه است. سهيل بن عمرو نماينده قريش عنوان مي كند كه ما رحمان و رحيم را نمي شناسيم، به همين خاطر توافق مي شود كه از عنوان بسمك اللهم استفاده شود. امتياز ديگر اينكه نماينده قريش اصرار دارد عنوان محمد رسوالله بايد حذف شود چرا كه ما اصولا محمد را به رسالت و نبوت قبول نداريم. پيامبر در اين زمينه هم بنا بر مصلحت كوتاه مي آيد. اما با بررسي مفاد  پيمان نامه نيز، به نظر مي رسد كه امتيازاتي به قريش داده شده از جمله بند 2 پيمان ، كه مورد اعتراض ياران پيامبر قرارمي گيرد. پيامبر در جواب اعتراض يارانش مي فرمايند: "مسلماني كه از خدا و رسولش فرار مي كند، خيري در او نيست و در اين كار مصلحتي هست ".

حوادث بعدي نشان داد كه تدبير پيامبر درست بوده تا جايي كه قريش خواستار لغو بند 2 مي شود . در مقابل امتيازات واگذار شده به قريش، اين پيمان نامه امتيازات و دستاوردهاي بسياري براي مسلمانان داشت.

اول اينكه براي اولين بار به طور رسمي قريش با انعقاد اين پيمان دولت مدينه را به رسميت مي شناسد و اين خود اعتبار زيادي براي مسلمانان است. دوم اينكه با صلح حديبيه شرايط براي گسترش اسلام فراهم شده به گفته ابن اثير تعداد كساني كه در دو سال بعد از صلح حديبيه به اسلام گرويدند، بيشتر از همه كساني بود كه در طول نوزده سال بعثت پيامبر(ص) اسلام آورده بودند.

ممنوعيت ده سال جنگ بين قريش و مسلمانان طبق مفاد پيمان نامه فرصت مناسبي بود تا پيامبر بتواند با اعزام سفرا و نمايندگان خود به سران قبايل، گروهها و دولت ها آنها را به اسلام دعوت كند. حتي به نوعي مي توانيم فتح مكه را نيز از تبعات همين پيمان نامه بدانيم. چرا كه بعدها قريش با نقض مفاد آن زمينه اي فراهم كرد تا پيامبر با ده هزار نفر از مسلمانان و هم پيمانان خود روانه مكه شده و بدون كمترين خونريزي مكه را فتح كند.

خاتمه

پيامبر(ص) ضمن پايبندي به اصول خود، در جايگاه رئيس دولت اسلامي حاضر شد با دشمنان خود پيمان صلح امضاء كند . حتي يكسري امتيازات را نيز واگذار كرد. پيامبر(ص) با تدبير لازم توانست از اين فرصت بدست آمده جهت پيشبرد اهداف دولت اسلامي استفاده كند. سالهاي بعد پيامبر(ص) توانست با تجميع نيروها و هم پيمانان خود در جريان فتح مكه از جايگاه قدرت با دشمنان خود برخورد كرده و حتي بر آنها منت نهاد و از جانشان گذشت. البته ناگفته نماند كه پيامبر (ص) در جاي خود از راهبرد جهاد و جنگ نيز بارها استفاده كرده است. اما در شرايطي كه مصلحت مسلمانان و دولت اسلامي اقتضاء مي كرد، از راهبرد صلح حتي در برابر دشمنان اصلي خود نيز استفاده كرد.

کد خبر 375213

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha