۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۲۳

گزارش تحلیلی؛

سرنوشت بحران سوریه و عراق پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

سرنوشت بحران سوریه و عراق پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

آمریکایی ها هدفشان این است که بتوانند طی یک برنامه کوتاه مدت، تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری صحنه سیاسی در سوریه و عراق را به نفع خودشان تغییر دهند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- داود شایسته*: تا زمان انتخاب ریاست جمهوری در سال۲۰۱۶در ایالات متحده آمریکا چند ماهی باقی مانده است. در انتخابات پیش رو مهمترین موضوعی که توجه جامعه سیاسی و اجتماعی خود ایالات متحده و حتی نظام بین الملل را به خود مشغول کرده است، بحث تحولات منطقه غرب آسیا به خصوص کشورهای عراق و سوریه  و تبعات آن برای جامعه آمریکا می باشد. این مسئله دقیقا بعد از حوادث پاریس و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی در کانون توجه اذهان نخبگان و افکار عمومی قرار گرفته است.

فروپاشی سیستم دولت در غرب آسیا یا دولت های در حال شکست، ممکن است بسیاری از منافع آمریکا در منطقه اشاره شده را با مخاطره مواجه کند. دولت های ضعیف تر در خاورمیانه، هدف آسان تری برای گروه های تروریستی و کشورهای حامی تروریست برای برنامه ریزی، سربازگیری و اجرای عملیات هستند. اگر این جریان ضعیف ادامه یابد، آمریکا به ناچار نه تنها باید با چالش هایی مقابله کند که در منطقه هم پیمانانش را هدف قرار داده، بلکه این وضعیت منافع داخلی آمریکا  را نیز تهدید می کند؛ هر چند آمریکا با نوع عملکردی که از خود نشان داده و سیاست هایی که روسیه و هم پیمان منطقه ای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا به اجرا در آورده اند برخی از سیاست های آمریکا را به چالش کشیده و به ناچار این کشور به سیاست های دیگری تن داده است. در این میان دو کشور عراق و سوریه برای امریکا اهمیت ویژه دارند. هر چند که باید به این نکته توجه داشت که سیاست خارجی امریکا در عراق و سوریه ثابت نیست و با توجه به شرایط تغییر خواهد کرد .شواهد و قرائنی وجود دارد که با برشمردن آنها می توان به این نتیجه رسید که سوریه به دلیل منافع غیر مستقیم در اولویت دوم سیاست خاورمیانه ای امریکا قرار دارد اما گره خوردن تحولات این کشور با تحولات عراق در میان مدت جایگاه مهمی را بدست آورده است.

منافع آمریکا در سوریه

لازم به یادآوری است که سوریه حوزه نفوذ سنتی روسیه و بعضا کشورهای اروپایی است و عملا امریکا در این کشور منافع مستقیمی نداشته و نگاه به آن صرفا به دلیل  قرار گرفتن در حلقه اتصال ایران و حزب الله بوده است. برای روشن تر شدن موضوع نیاز است تا به طور خلاصه اهمیت سوریه برای امریکا را در چند بند عنوان کرد:

۱- استفاده از ظرفیت و هزینه کشورهای هم پیمان سوریه برای حل بحران این کشور  در جهت منافع امریکا در منطقه. آمریکا با طرح راهکار سیاسی شکست عملکرد نظامی خود را در صحنه کاهش خواهد داد که در این صورت آسیب های هژمونی اش نیز کاهش خواهد یافت.

۲- سوریه حلقه اصلی ژئوپلیتیکی محور مقاومت در مقابل محور محافظه کار عربی منطقه است که تهدیدی برای متحد سنتی آمریکا یعنی رژیم اشغالگر  قدس است.

۳- اهمیت جایگاه سوریه در امکان تفوق بازیگران منطقه یعنی ترکیه و عربستان در رقابت با ایران، برای آمریکا مهم تلقی می شود.

۴- نقش سوریه در تغییر معادلات بین روسیه و آمریکا با اهمیت تلقی شده زیرا سوریه آخرین مکان نفوذ سیاسی و نظامی روسیه در منطقه است که می تواند مانعی بر اجرای برنامه های امریکایی-غربی شود.

۵- سوریه در شکل گیری ترتیبات و الگوی امنیتی جدید در غرب آسیا حائز اهمیت بسیار زیادی بوده، به طوری که قبل از شروع منازعات و درگیری های داخلی تحمیلی، به عنوان تنها کشور عربی بود که دشمن درجه یک خود را رژیم صهیونیستی می دانست و تمام توان خود را برای مقابله و جنگ با این رژیم گذاشته بود و به همین خاطر محور مقاومت نیز محسوب می شد ولی امروز هم تحولات سوریه می تواند تاثیرات فراوانی بر تحولات عراق، لبنان، فلسطین، افغانستان و پاکستان داشته باشد.

۶- مدیریت بحران سوریه اثر مستقیمی بر عملکرد منطقه ای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.

۷- وجود ائتلاف چهارگانه در سوریه با منافع غربی در تعارض است. مضاف بر اینکه احتمال دارد در آینده نزدیک چین نیز به این ائتلاف بپیوندد که نتیجه آن تقویت سیاسی و حتی نظامی محور مقاومت خواهد شد.

۸- آینده انرژی گازی جهان در این منطقه ورق خواهد خورد. با توجه به حرکت منابع انرژی از نفت به سمت گا، وجود منابع گازی در سوریه و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت گاز، سوریه برای سیاست مداران آمریکایی با اهمیت است.

۹- تلاش برای رسیدن ائتلاف غربی به اهداف خود در سوریه.

اقدام ها و طرح های آمریکایی برای سوریه

از سال ۲۰۱۱ تاکنون دولت آمریکا اهداف زیر را دنبال کرده است:

۱. تضعیف حکومت سوریه و تقویت گروههای مسلح تحت کنترل خود؛

۲. تقویت گروههای به اصطلاح میانه رو قابل کنترل در مقابل داعش؛

۳. آمادگی برای حضور فوری در محیط سیاسی بعد از سقوط احتمالی بشار اسد و جلوگیری از ایجاد خلاء قدرت در سوری؛

۴. القای نقش جهانی موثر خود در مبارزه با تروریسم و افراط گرایی؛

۵. ایجاد هماهنگی عملیاتی بین ایالات متحده و دیگر متحدانش در بحران سوریه؛

۶. به حاشیه راندن و تضعیف نقش و نفوذ ایران در این بحران.

در حال حاضر آمریکایی ها کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را به مخالفان به اصطلاح میانه رو حکومت بشار اسد ادامه می دهند و اعتقاد دارند که بهترین روش تاکتیکی برای پیروزی و مدیریت بر این بحران تقویت گروههای منتخب در برابر دولت و داعش است. از آنجا که تاکتیک های امریکا در منطقه ثابت نیست به نظر می رسد بعد از ورود تاثیرگذار روسها به نبرد با داعش، ایالات متحده در صدد است قضیه سوریه را اجبارا با هماهنگی روس ها پیش ببرد، در نتیجه، روسها نیز در هماهنگی با آمریکایی ها بعضی از گروههای مخالف بشار اسد را به رسمیت شناخته اند.

عراق

اما در مورد عراق و تحولات بوجود آمده در آن باید توجه داشت که گروهها و جریان هایی که به عنوان بازیگر ظاهری نقش بازی کردند و موجبات این تحولات را رقم زدند، مورد استفاده ابزاری بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفتند تا بتوانند شرایط سیاسی عراق را به نفع خود مدیریت کنند. حمله تروریستها به عراق به خصوص پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور، گویای مسائل بسیاری است.

بی شک آنچه که در عراق رخ می دهد ارتباط بسیار نزدیکی با تحولات سوریه دارد و روند تحولات سوریه آنگونه ای که نیروهای عمل کننده درآن کشور تمایل داشتند رخ نداد به طوری که دولت، ملت و ارتش سوریه توانستند پیروزیهای چشمگیری را علیه نیروهای عمل کننده در این کشور به دست بیاورند. شرایط امنیتی دراین کشور تا حد بسیار زیادی به نفع ملت و دولت سوریه است و موفقیت آمیز بودن برگزاری انتخابات ریاست جمهوی سوریه در ۳ژوئن ۲۱۴ میلادی، آن هم در هنگام بحران، ناامیدی بسیار زیادی را در جبهه ضد سوری ایجاد کرد و وقتی فضای تنفسی برای تروریستهای سوریه تنگ شد نیروهای عمل کننده در سوریه بر آن شدند تا فضای جدیدی برای عملیاتهای خود جست و جو کنند، بنابراین، با حمایت و هدایت سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی و در راس آن ها ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای مثل ترکیه و عربستان، مرزهای طولانی سوریه با عراق، عراقی که دارای فضای مناسب برای آغاز تحرکات جدید بود، مورد توجه تروریستها قرار گرفت و در نتیجه همان بازیگرانی که در سوریه به ایفای نقش می پرداختند در عراق هم همین نقش مخرب خود را ادامه دادند؛ در واقع بازیگران تحولات عراق همان بازیگران حوزه عملیاتی سوریه هستند.

بی شک برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و سرکوب تروریستها در آغاز تحرکات داعش در این مقطع زمانی بی تأثیر نبوده و همچنین در خصوص تحولات  در عراق بعد از سوریه نیز باید به انتخابات مهمی که دولت و ملت عراق پشت سر گذاشتند اشاره کرد. انتخابات پارلمانی عراق، اولین انتخابات پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از این کشور بود که با موفقیت چشمگیری برگزار شد و دولت عراق کاملا توانست در موعد مقرر با تدبیر بسیار عالی انتخابات را برگزار کند و همچنین امنیت را در حین برگزاری انتخابات فراهم کند. نکته جالب توجه در برگزاری این انتخابات این بودکه مشارکت سیاسی همه جریانهای سیاسی، قومی و مذهبی را در این انتخابات شاهد بودیم چنانکه مشارکت مردمی بالای ۶۲ درصد بود و ناظران بین المللی شفافیت و صحت این انتخابات را تأیید کردند و این امر پیروزی بزرگی برای دولت عراق محسوب می شود چرا که اولین انتخابات بزرگ پس از خروج اشغالگران را با سربلندی برگزار کرد.

قطعا این مساله به مذاق کسانی که مصلحت دولت و ملت عراق را نمی خواهند و در تلاشند که شرایط را در عراق به نفع خود رقم بزنند، خوش نیامد و درصدد آن برآمدند که وضعیت را متحول کنند. در نتیجه آغاز تحرکات داعش در عراق ارتباط مستقیمی با مسائل سیاسی این کشور و پیروزی مردم عراق در برگزاری انتخابات پارلمانی و همچنین پیروزیهای چشمگیر دولت، ملت و ارتش سوریه در مبارزه با تروریستها و مقاومت ۶ساله آن ها دارد. در واقع جریانها و طرفهای متضرر از تحولات دمشق و بغداد قصد داشتند با وارد شدن به عراق و رقم زدن شرایط جدید و ماجراجویی در این کشور وضعیت سیاسی عراق و سوریه رابه طور همزمان دستخوش تغییر کنند و این ماجرا در حالی بود که شرایط منطقه ای به طور کل، روندی در حال گذار داشت. به عبارت دیگر نظام گذشته در عراق ساقط شده و یک دولت مردمی در این کشور ایجاد شده که برآمده از آراء مستقیم مردمی است و این مؤلفه را نیز باید در نظر گرفت که در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به طور عام و حتی در شمال آفریقا اساسا تجربه انتخابات دموکراتیک از نگاه بسیاری از دولتهای حاکم، تجربه قابل قبولی نیست و با اینحال اگر در کشوری الگوی مردمی پیاده شده و انتخابات مردمی برگزار شود، منافع این کشورها تحت تأثیر قرارخواهد گرفت.

روند بیداری اسلامی و انقلابهای مردمی در جهان عرب شرایط جدیدی را در منطقه و در میان کشورهای عربی بوجود آورد، مردم بعد از چند سال فرصت پیدا کردند در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشند. در چنین فضایی خیلی از رژیمها متضرر خواهند شد و نمی خواهند این تحولات شکل بگیرد. در شرایط سیال منطقه ای که مردم به دنبال تعیین سرنوشت و ایفای نقش هستند،  بسیاری از کشورها خواهان سوء استفاده از همین فضا هستند تا بتوانند در شکل دهی دولتهای منطقه ایفای نقش کنند و باید بگویم که برخی از نظامهای منطقه ای خواهان ایفای نقش در عراق هستند و در صدد هستند که در روند تشکیل دولت در این کشور مداخله کنند. آنچه که در کل منطقه شاهد آن هستیم ظهور یک فضای جدید برای ایفای نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی است، عراق هم از این حوزه مستثنی نیست. شرایطی که طی ۱۰ سال گذشته در عراق شکل گرفته برخی از کشورها را نگران کرده است. برخی از کشورها تصور می کنند که رژیمی که متحد آنها بوده است از دست رفته و نظام جدیدی جایگزین آن شده است. بنابراین تلاش می کنند وضعیت را در داخل عراق متشنج سازند.

همچنین در ارتباط با بحران بوجود آمده در عراق باید به این نکته نیز اشاره نمود که، نیروهای قابل توجهی در عراق همراه داعش هستند که از بازماندگان رژیم سابق بعث محسوب می شوند و به صورت ابزاری از سوی برخی از کشورها مورد بهره برداری قرار می گیرند. بنابراین بازیگران مختلف با ویژگیهای مختلف و با استفاده از نیروهای فعال در عراق تلاش کرده و می کنند تا وضعیت سیاسی را در این کشور آشفته کنند و اجازه ندهند که نظام مستقل و مردمی در این کشور شکل بگیرد. متأسفانه کشورهای تأثیرگذار هم این اجازه را به برخی کشورها در منطقه می دهند که به اقدامات خود در حمایت از تروریسم ادامه دهند و چشم را به روی این واقعیت ها می بندند آن هم به بهای از بین رفتن امنیت سیاسی و اجتماعی کشور های منطقه و کشتار شمار بسیاری غیرنظامی بی گناه که در هیچ قاموسی پذیرفته شده نیست.

در واقع داعش هم یک گروه تروریستی با برند (برچسب) مذهبی است و البته باید تأکید کنم که داعش و گروههایی از این دست متعلق به هیچ مذهبی نیستند. تجربه سالهای گذشته نشان می دهد که داعش در واقع علیه پیروان مذاهب مختلف ازجمله شیعه، سنی و همچنین ادیان توحیدی مختلف از جمله مسیحیت اقدام می کنند چنانکه اماکن مذهبی مسیحیت را در عراق مورد هجوم قرار دادند. این گروه در طول سالیان متمادی در عراق جمعیت شیعه وسنی را در اماکن عمومی به خاک و خون کشیده و در سوریه جنایات گسترده ای را علیه مردم مرتکب شده است. گروهک تروریستی تکفیری داعش و گروهک ها و جریان های افراطی مشابه متعلق به هیچ گونه آئین و مذهبی نیستند و نمی توانند مدافع هیچ دینی باشند و نکته دیگر اینکه این جریان یک جریان فراملی است و به جغرافیای خاصی محدود نمی شود و بافت ترکیبی و جمعیتی این گروهها از اتباع کشورهای مختلف تشکیل می شود. این جریان قطعا امنیت منطقه ای و جهانی را تحت تأثیر قرار می دهد و در همین راستا نگرانی گسترده ای در اروپا و کل کشورهای غربی شکل گرفته است که اگر فضای امنیتی سوریه و عراق مساعد شود بسیاری از این نیروها دوباره به کشورهایشان باز می گردند و به طور قطع بازگشت این عوامل به کشورهای مبدأ، امنیت آن کشورها را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. اتباع کشورهای عربی و حتی کشورهای اروپایی در ترکیب داعش حضور دارند و در سوریه نیز بارها و بارها مطرح شده است که اتباع بیش از ۵۰ کشور جهان در قالب گروههای مسلح و تروریستی علیه ملت و دولت سوریه اقدام می کنند. بنابراین باید اشاره کرد که ماهیت این گروه  فراملی است و در حوزه عملکردی و عملیاتی هم عوامل این گروه اثبات کرده اند که جریانهای مهاجر هستند و در فضاهای ناامن رشد و تنفس می کنند. همچنین به این نکته نیز باید توجه داشت که خاستگاه اولیه این جریان در عراق در سال ۲۰۰۴ بوده است  و پس از انجام اقدامات تروریستی در عراق طی سالیان متمادی با آغاز تحولات در سوریه به این کشور مهاجرت کردند و این امر طبیعی استکه با محدود شدن فضای تنفسی شان در سوریه مجددا به عراق باز  گردند و به تبع آن عراق را دستخوش چالشهای امنیتی جدیدی کرده اند.

تاثیر نتایج انتخابات آمریکا بر بحران سوریه وعراق؛

شکی نیست که راهبرد دو حزب اصلی امریکا در بحث مدیریت آینده سوریه کاملا مشابه است. برخی تحلیلگران معتقدند که تاکتیک های حزب دموکرات و جمهوری خواه در بحث برخورد با مسائل منطقه متفاوت است. با توجه به اقدامات آمریکا در سوریه و عراق و تجربه جمهوری خواهان در بحث عراق و افغانستان، و بر پایه شواهد و قرائن موجود که حتی در بحث تاکتیک هم تفاوت قابل ملاحظه ای در بین دموکرات ها و جمهوری خواهان وجود نخواهد داشت. هر چند اوباما رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا برای پیروز شدن هم حزبی خود یعنی هیلاری کلینتون در انتخابات پیش رو، در عراق، به خصوص در سوریه دست به تلاش های مختلفی در زمینه سیاسی و مذاکره با روس ها زده است و احتمالا نیز به توافق هایی دست خواهد یافت که در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری این کشور تاثیرگذار خواهد بود، اما نتیجه این تحولات و مذاکرات فقط برای به دست آوردن یک امتیاز از بحران های بوجود آمده می باشد و تاثیر چندانی در تحولات سیاسی و میدانی سوریه و عراق نخواهد داشت و همه آن ها علاوه بر امتیاز اشاره شده برای بهره برداری سیاسی در نتیجه انتخابات ایالات متحده آمریکا و تامین یک حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است. همچنین، در بررسی مواضع اعلامی نامزدهای انتخاباتی آمریکا متوجه می شویم که اختلاف چندانی بین نامزدهای احزاب دموکرات و جمهوری خواه در اجرای طرح ها و برنامه برای سوریه و عراق و غرب آسیا وجود ندارد. فقط جمهوری خواهان، از اقدامات سریعتر و جسورانه تر حمایت می کنند و دموکرات ها همین اقدامات را خواستارند اما با برنامه ریزی و وسواس بیشتر.در مجموع جمهوری خواهان و البته تا حدودی دموکرات ها به دنبال این هستند که یک منطقه ی پرواز ممنوع را ایجاد کنند و گروههای میانه رو را آموزش داده تا در مقابل ارتش بشار اسد و داعش برتری کسب کنند. تنها تفاوت دو دیدگاه در مورد حجم و گستردگی ورود نیروهای ویژه در سوریه برای عملیات محدود است.همچنین اگر به مواضع نامزدهای منتخب دو حزب ایالات متحده توجه کنیم در می یابیم که دونالد ترامپ، نامزد برجسته ی جمهوریخواه بر مقابله با ورود شبه‌نظامیان داعش در قبال مهاجران سوری تأکید کرده است. ترامپ تسریع مبارزه با داعش از طریق به‌کارگیری نیروی زمینی سایر کشورها به سرکردگی آمریکا را خواستار شده و در مقابل، هیلاری کلینتون، نامزد منتخب دموکرات‌ها نیزبا به‌کارگیری ترکیبی از دیپلماسی بین‌المللی به رهبری آمریکا، به همراه حملات هوایی و نیروهای ویژه حمایت از شورشیان محلی و کردها، و نیز ایجاد منطقه پرواز ممنوع را به منظور دستیابی به راه‌حلی دیپلماتیک در سوریه و تجزیه عراق به سه اقلیم سنی، شیعه و کردی را پیشنهاد کرده است.

نتیجه گیری

آمریکا از جمله قدرتهای مشخصی است که در موارد متعدد از جریان های تروریستی–تکفیری مثل داعش و غیره برای مختل کردن امنیت و آرامش در کشورهای مختلف از جمله سوریه و عراق استفاده ابزاری کرده و می کند. به طور مثال نشریه تایمز لندن در مقاله ای در سال ۱۳۹۴ اعلام کرد که آمریکا نه تنها در شکل گیری داعش نقش اصلی را داشته، بلکه در مراحل بعدی با حمایت و تجهیز این گروه به تقویت آن پرداخته است.

داعش با دخالت مستقیم سازمان‏های نظامی و امنیتی امریکا به وجود آمده است. همچنین ادوارد اسنودن، جاسوس سابق سازمان سیا نیز اظهار داشته که دستگاه های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در پروژه ای تحت عنوان لانه زنبور به مشارکت با یکدیگر پرداختن که هدف آن جمع کردن همه ی تندروهای مذهبی و افراطی از نقاط مختلف جهان در یک مکان بود.

بر اساس این طرح، باید دین و مذهب جدیدی در خاورمیانه بوجود می آمد که شعارهای اسلامی داشته باشد، احکام سختگیرانه ای را به اجرا بگذارد و هرگونه افکار و دیدگاه دیگری را به شدت رد کند. براساس اسناد فاش شده توسط اسنودن، امریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه حفاظت از اسرائیل، ایجاد جریانی در نزدیکی مرزهای فلسطین اشغالی است که سلاح خود را به سمت کشورهای اسلامی نشانه بگیرد نه اسرائیل.

به گفته اسنودن، «ابوبکر البغدادی» خلیفه خودخوانده داعش، یک سال تمام تحت آموزش های فشرده نیروهای موساد بوده و در مورد علم سخنوری و الهیات هم دوره هایی را گذرانده است. پنتاگون و وزارت خارجه امریکا در سال ۲۰۱۱ نام البغدادی را در لیست افراد خطرناک و تحت تعقیب قرار دادند و برای دستگیری او پاداش ده میلیون دلاری تعیین کردند.

این اقدام ظاهری امریکا سبب شد البغدادی به عنوان سرکرده داعش مطرح شود و فعالیت‏های تازه تروریستی خود را در عراق و سوریه آغازکند. عملکرد دوگانه کشورهای غربی از جمله آمریکا کاملا آشکار است چنانکه در کشوری مثل سوریه شاهد آن هستیم که واشنگتن نه تنها حمایت خود را از تروریست ها پنهان نکرده است بلکه صراحتا اعلام کرده است که تجهیزات نظامی را در اختیار تروریستها قرار می دهد.

هم اکنون بیش از۶ سال است که تروریستها با حمایت آمریکا در سوریه علیه ملت و دولت این کشورها می جنگند و این سوال مطرح است که عملکرد این گروهها با کدام یک از موازین اخلاقی، انسانی و حقوق بشری مطابقت دارد؟ در مورد عراق نیز به طور قطع می توان گفت که اگر حمایتها و کمک های خارجی جمهوری اسلامی ایران نبود دولت و ملت عراق توان کافی برای ریشه کن کردن تروریسم در این کشور و بازگرداندن آرامش به مناطق مختلف عراق را نداشتند.

بنابراین سوء عملکرد کشورهای غربی در ادامه حیات این گروهها نقش اساسی دارد و اگر ما در حوزه عملی اقدام جدی و صادقانه ای را از ناحیه کشورها و قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای شاهد بودیم قطعا وضعیت بغرنج منطقه به شکل فعلی نبود. حتی می توان گفت که اگر آمریکا صرفا مانع ارائه حمایت از این نیروهای تروریستی می شد و یا از ورود تروریستها از طریق مرزهای بین المللی ممانعت می کرد فعالیت و دامنه این گروهها بسیار محدود می شد و قطعا نه تنها در عراق بلکه در سوریه نیز بحران خیلی زودتر از اینها خاتمه پیدا می کرد.

باید بگویم که عملکرد آمریکا در گذشته صادقانه نبوده است و همواره از این نیروها به عنوان ابزاری برای مطامع خود استفاده کرده است. در تحولات جاری عراق، آمریکا هیچگونه کمک مؤثری در راستای مبارزه با تروریستها به این کشور ارائه نکرده است و اکنون نیز همانند برخی کشورها در منطقه عملکرد دولت شیعی را زیر سؤال برده وشروط سیاسی خود را به دولت عراق دیکته می کند.

نقش آمریکا در تحولات جاری عراق کاملا آشکار است و این کشور به دنبال دستیابی به منافع سیاسی خود با استفاده ابزاری از گروههای تروریستی که تجزیه عراق را به سه اقلیم شیعی، سنی و کردی دنبال می کنند است تا به این وسیله هم این کشور و دولت شیعی را تضعیف کند و هم، شکاف های اجتماعی، سیاسی، مذهبی و قومی را بیش از پیش گسترش دهد تا در نهایت بتواند آن ها را به خود مشغول نموده و به اهداف از پیش تعیین شده خود یعنی تضعیف و کوچک کردن دولت های منطقه غرب آسیا دست یابد تا بدین وسیله فضا را برای ورود مجدد خود به عراق تحت عنوان مبارزه با تروریسم و گروهک تروریستی تکفیری داعش فراهم کند؛ آن هم در لحظات آخری که خود مردم عراق با دولت و ارتش خود ضربات محکمی را بر پیکره اصلی داعش وارد کرده اند و در حال پایان دادن قدرت میدانی و نظامی این گروهک تروریستی در این کشور هستند، تا خود را به عنوان ناجی اصلی معرفی کرده و با قدرت رسانه ایی خود افکار عمومی (داخل ایالات متحده امریکا و نظام بین الملل) را متقاعد کند و این دروغ تاریخی را نهادینه سازد که خود راسا به بحران عراق پایان بخشیده است.

با توجه به قدرت رسانه ای دموکرات ها، امتیاز گیری در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در ایالات متحده آمریکا، رسیدن به منابع انرژی، و فروش تسلیحات به اقلیم های شکل گرفته از دیگر برنامه های میان مدت و بلند مدت ایالات متحده آمریکا، پس از پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات، در عراق است. در سوریه نیز آمریکایی‌ها بسیار فریبکارانه عمل می‌کنند و در تمام مذاکرات اخیری هم که پس از بی نتیجه بودن تحولات میدانی برای آنان تحت عنوان حمایت از سوریه به راه انداخته اند، به دنبال این هستند که نظر جمهوری اسلامی را به دست بیاورند.

رفتارهای متعارض آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که آنها یک هدف را در سوریه دنبال می‌کنند و آن ناامن کردن منطقه به نفع سیاست‌های خودشان است. در طول ۶ سال گذشته هر زمانی که شرایط میدانی به نفع دولت سوریه و به ضرر معارضین شده، آمریکایی ها، سعودی‌ها و برخی دیگر از کشورهای منطقه تلاش کردند مسلحین را تجهیز کنند و یا آمریکایی‌ها (علی الخصوص دموکرات ها) به دنبال اقدام سیاسی رفتند. در حال حاضر نیز آمریکایی ها هدفشان این است که بتوانند طی یک برنامه کوتاه مدت، تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری صحنه را به نفع خودشان تغییر دهند.

 *کارشناس مسایل سیاسی و غرب آسیا

کد خبر 3771692

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha